سدسازی از دوره هخامنشیان تا پیش از اسلام

پادشاهان هخامنشی به واسطه نیاز جغرافیایی کشور ایران و علاقه ای که در گسترش و آبادانی سرزمین تحت فرمانروایی از خود نشان میدادند و در زمان امپراتوری خود سدها و بندهای زیادی در بخشهای جنوب غربی و جنوبی ایران ساختند. بسیاری از سیستمهای آبرسانی و آبیاری که تا سالهای متمادی نیز در ایران از آنها استفاده شد مرهون تلاش مهندسان و صنعتگران ایرانی است که در زمانهای بسیار دور تلاش نمودند تا نیازها و کمبودها را در زمینههای عمرانی و آبادی بر طرف نمایند و آثار و شواهد آن را نیز میتوان در نقاط مختلف ایران درک نمود. علاوه بر آن بسیاری از آثار به جا مانده از این دورانها در سرزمینهای تابعه حکومتهای ایران باستان نیز قابل مشاهده است. یکی از رودخانههایی که از قدیم به رودخانه اروند میپیوسته است «دیاله» بوده است که بنا به دستور کوروش بزرگ سدی برای آبیاری، از خاک و چوب بر روی این رودخانه بسته شده بود که شبکه کانالهای آبرسانی را تغذیه میکرد. همچنین در زمان هخامنشیان اولین کوششها جهت سد سازی بر روی اروند و فرات به عمل آمد. از مشخصات این رودخانهها آن بود که سطح فرات بالاتر از دجله قرار داشت و نیز در زمان حکومت بابلیان بر بین النهرین تمایل رود فرات نسبت به شرق بیشتر از امروز بوده و این رود تنها دارای یک مجرا بوده است. انشعاب فرات به دو مجرا بین سالهای ۶۰۰ ق.م تا ۱۰۰ ق. م اتفاق افتاده است . چنان که پیداست هخامنشیان سدهایی بر روی رودخانههای فرات و اروند ساختند و گامهایی دیگر در گسترش شبکه کانالهای آبیاری برداشتند. بدون شک هنگامیکه اسکندر مقدونی در حدود سال ۴۰۰ ق. م به آنجاها رسید آن سدها ساخته شده و برپا بوده اند. استرابو جغرافی دان سده اول میلادی یونان خبر از ویرانی آنها به دست اسکندر مقدونی میدهد. ولی واقعیت این که اسکندر این سدها را ویران کرده باشد کاملا معلوم نیست چون برخی نیز گفته اند که اسکندر آنها را خراب نکرده است و حتی به حفر کانالها و نظارت بر این سدها به طور مرتب مشغول بوده است. به هر حال آنچه مسلم است آبیاری با بهره وری از بند سازی در فرات و اروند پیرامون سده چهارم پیش از میلاد کاملا روا بوده است و این سیستمهای سد بندی و آبیاری بعدها در زمان ساسانیان به حد بالای گسترش خود رسید.
علاوه بر بندها و آبگیرهایی که در زمان هخامنشیان بر روی رودخانههای اروند و فرات ساخته شد، در آن زمان بر روی رودخانه «کر» در فارس نیز بندهایی برای آبیاری زمینهای پیرامون تخت جمشید ایجاد شد. با این که آثاری از تمامی سدهای ساخته شده در زمان هخامنشیها در دست نیست، ولی برخی از بندها که تا به امروز بر روی آن رودخانه بر جای مانده اند دارای پایههای هخامنشی هستند.ا ز جمله این سدها «بند ناصری» است که در ۴۸ کیلومتری شمال غربی تخت جمشید واقع شده است. ابن بلخی (سده پنجم) سد ناصری را چنین توصیف میکند: «در این قسمت رودخانه در زمانهای قدیم سدی ساخته شده بود که آب کافی را برای آبیاری زمینها تأمین میکرده است، اما در روزگاران هرج مرج که اعراب به سرزمین ایران تاختند این سد رو به خرابی نهاد و در تمام حوزههای رامجرا (را مجرد) دیگر کشاورزی انجام نشد. ..» سد دیگر بند فیض آباد نام دارد که در حدود ۴۸ کیلومتری شمال تخت جمشید قرار گرفته است چنان که گفته شده است یکی از سه بندی که بر روی رود کر ساخته شده بوده ۲۵ متر درازا و ۲۵ متر بلندا داشته است. در نزدیکی شهرک «کوار» در جنوب شیراز سد هخامنشی دیگری به نام «بند بهمن» بر روی رودخانه «مند» بنا شده است. طول بند در حدود ۱۰۰ متر و بلندای آن حدود ۲۵ متر میباشد. بخش عمده ای از این سد تا کنون از گل و لای پر شده است. در زمان ساسانیان و هنگام حکومت شاپور اول، ارتش شکست خورده والرین رومی که مرکب از ۷۰۰۰۰ هفتاد هزار نفر میشد به اسارت ایرانیان درآمد، شاپور از این اسیران برای ساختن ساختمانهایی در ایران استفاده کرد. یکی از این ساختمانها «سد شادروان شوشتر» بر روی رودخانه کارون به شمار میآید. شوشتر که در کناره شرقی کارون بر روی ساحل سنگی ساخته شده از زمان ساسانیان یکی از شهرهای مهم بود. از زمان ایلامیان و دوران اولیه سلسله ساسانی برای بالا بردن سطح آب در کارون تا به سطح شهر شوشتر سدی بر روی این رود زده بودند.
ابن حوقل در صورهٔ الارض راجع به شادروان شوشتر مینویسد:
«سرزمین خوزستان در محلی مستوی و هموار قرار گرفته است و دارای آبهای جاری است. بزرگترین رودهای آن شوشتر است که شاپور شادروان (سد معروف) را در دروازه شوشتر بر آن ساخت تا آب آن بالا آمد و به ثمر رسید چه شوشتر در زمین مرتفعی قرار دارد.»
چنانکه پیداست سد اولیه بر روی کارون از لحاظ بالابردن سطح آب چندان رضایت بخش نبود پس ایران رومیرا برای رفع نقایص به کار گماشتند . احتمالا علاوه بر نیروی کارگری چندین مهندس نیز در سپاه روم بوده اند. گام نخست،ایجاد رودخانه ای انحرافی « گرگر» بوده که در هنگام ساختن سد آب کارون را هدایت میکرده است. این سد که پس از تعمیرهای پشت سر هم تا کنون به جا مانده است «بند میزان» نام دارد. سد دارای سرریزهایی است که در هنگام بالا آمدن آب اضافی آن را تخلیه میکرده است. پهنای این سد بین ۱۰ تا ۱۲متر است. ساختن این سد از سه تا هفت سال طول کشید و هنگامیکه ساختمان آن پایان یافت. ورودی رود گرگر با بند دیگری بسته شد که امروزه «بندقیصر» نامیده میشود. این سد نیز که تا کنون به جا مانده از تکههای بزرگ سنگی که با بستهای آهنی به یکدیگر محکم شده اند ساخته شده است. برای کنترل آب رودگرگر شش سرریز در آن سد ساخته شده بوده است. کانال گرگر پس از گذشتن نزدیک به ۳۰ کیلومتر به سوی جنوب دوباره به کارون میپیوندد. نشانههای موجود چنین میگوید که برای آبیاری نهرهای دیگر نیز بر روی این کانال زده شده بوده است. به نظر میرسد که این نخستین بار در تاریخ سدسازی است که برای ساختن سدی بر روی رودخانهای، برای آن کانال انحرافی ساخته اند و به ویژه از دیدگاه مهندسی با توجه به مقدار آب کارون این خود پروژه با اهمیتی به شمار میرفته است. از کتاب تحفهٔ العالم درباره ساختمان سد شادروان چنین آمده است:
«... ذوالاکتاف بعد از قلع و قمع اعراب به جنگ قیصر کمر بسته او را مغلوب و اسیر کرد و به ایران قصد داشت و پس از مؤاخذه و مصادره به او فرمود که اگر نجات خود را میخواهی ممالکی را که از قلمرو من خراب کرده ای بساز و چون شاپور را به عمارت و آبادی شوشتر رغبتی بوفور بود. قیصر التزام نمود که ابتدا شادروان شوشتر را بسازد و چنان کند که در حوالی شهر زرع مایی توانند کرد .قیصر چون بر جان خود ایمن گشت ... بفرمود تا مهندسین با فرهنگ ار روم ... و مهندسان بعد از آنکه ترازوی آب را برآورد نمودند دیدند که به سبب بسیاری رودخانه و شدت جریان آب ساختن شادروان محال و زمین رودخانه را سنگ بست نمودن که دیگر باره عمیق نشود ممکن نیست مگر آن که آب را اولا به طرف دیگر جاری نمایند تا آب از رودخانه منقطع گردد بعد از ساختن زمین رودخانه شادروان باز آب را به این طرف سردهند و آن رخنه را ببندند...» در شاهنامه فردوسی اشاره به این موضوع شده که سازنده و مهندس شادروان شوشتر شخصی به نام «برانوش» بوده است. ساختمان سد شادروان در زمان شاپور ساسانی در ۲۸۰ میلادی پس از سه سال عملیات ساختمانی به اتمام رسید. در ساختمان این سد برای پیوند و پا برجایی سنگهای گرانیت به کار برده اند. بنا به شرح کتاب مجالس المومنین نوشته طبری عمودهای آهنین که در سرب قرار داشته نیز در آنجا به کار رفته بوده است.
یکی از بندهای دیگری که پس از سد شوشتر ساخته شد سد اهواز بوده است که نشانههای آن هنوز هم به چشم میخورد .درازای این سد بیش از ۱۰۰۰ هزار متر بوده و احتمالا ۸ متر ضخامت (پهنا)داشته است . مقدسی جغرافی دان اسلامیسده سوم هجری درباره سد اهواز چنین میگوید: «میان این دو بخش { اهواز را } پل «هندوان» که با آجر ساخته شده پیوند میدهد... روی این نهر {مسرقان} دولابهای بسیار است که فشار آب آنها را میگرداند و «ناعور» خوانده میشوند. سپس آب در کاریزها که در بالا نهاده شده میآید ... بستر رودخانه نیز از پشت جزیره ای به اندازه یک صد درس به یک شادروان که (دیواره ای) از سنگ ساخته شده بر میخورد و بازگشته (و دریاچه میشود با فوارههای شگفت انگیز) و به سد جویبار میافتد که به آبادیها میرود و کشتزارها را سیراب میکند. ایشان میگویند:اگر شادروان نبود اهواز آباد نبود چه در آن هنگام از آبهایش بهره برداری نمیشد. شادروان درهایی دارد که هنگام افزایش آب آنها را باز میکنند ... صدای آب سرریز شده از شادروان در بیشتر سال آدمیرا از خواب باز میدارد.» بند دیگری که در سده چهارم پس از میلاد توسط شاپور دوم (و یا احتمالا بازماندهاش اردشیر دوم ) ساخته شده سد پل گونه دزفول است که بر روی رودخانه کوفه زده شده و در محل پی پل قرار گرفته بوده است. از زمان ساسانیان نام سد دیگری به نام « بند قیر »بر روی رودخانه کارون در محل پیوستن دو رود آب گرگر و آب دز به کارون بر جای مانده که پس از سدهای شوشتر و اهواز از مهم ترین سدهای روی کارون به شمار میآمده است.چنان که پیداست نام این سد نماینده کاربرد « قیر » برای آب بندی آن به منظور افزایش پا بر جایی و سختی و استحکام سد بوده است. پادشاهان و مهندسان ساسانی افزون بر ساختن سد بر روی کارون و کرخه در سرزمین عراق امروزی نیز به ساختن سدهایی به ویژه در کرانه شرقی اروند بین سامره و کوت مبادرت کردند .ساسانیان سیستم آبیاری رودخانه دیاله را گسترش دادند و در پدید آوردن نهرها تا آنجا پیش رفتند که نیاز به مقدار آبی بیشتر از آنچه که دیاله میتوانست بدهد پیش آمد. این گره به کمک رودخانه اروند گشوده شد، بدین معنی که ابتدا آب آن را با ابزارهای بالا بردن آب و سپس با کانالهای عظیم بالا میبردند و آن را بدینوسیله به رود دیاله سوار میکردند . گسترش شبکه آبیاری در جنوب ایران و بین النهرین در زمان خسرو اول پادشاه ساسانی (۵۷۹ ـ ۵۳۱ م) به درجه بالای خود رسید. یکی از نمونههای این گسترش کانال نهروان بوده است که از پشت سد بر روی اروند نزدیک محلی به نام دور تغذیه میشده است. این کانال بعدها در زمان خلفای عباسی تعمیر شد . کانال نهروان در محل باکوبه (واقع در پنجاه و سه کیلومتری شمال شرقی بغداد و حدود ۱۱۰ کیلومتری پایین دست سد) به رودخانه دیاله میرسید.۱۰ نکته جالب توجه آن است که کانال نهروان و رودخانه دیاله در یک سطح و بدون هیچگونه کنترل مجازی به یکدیگر میرسیدند و این نشان دهنده آن است که مهندسان ساسانی میتوانسته اند جای سد را طوری برگزینند که این جریان و ارتباط طبیعی با دقت انجام گیرد. و این خود نمایشگر تبحر آنان در پیاده کردن نقشه و نقشه برداری ساختمانها و تأسیسات بوده است. در حدود سی و شش کیلومتری جنوب باکوبه سدی به نام سد بلادی برای کنترل جریان آب در دیاله ساخته شده بود که آب دیاله را به داخل کانال کوتاهی (که در زیر بغداد و بالای تیسفون به اروند میریخت )کنترل میکرد. افزودن بر سدها و پلهایی که شرح آنها آمد از باستان در سرزمین خوزستان بندها، پلها و سدهای دیگر نیز ساخته شده بوده است که به آبیاری زمینهای پیرامون کمک فراوان میکردهاند برخی از این سدها عبارت بودند از:
ـ سد قلعه رستم، در ۳۳ کیلومتری شمال شوشتر بر روی کارون که دارای سه دهنه بزرگ از بالا به پایین بوده است. نهری را که از این سه سد آب میگرفته نهر «جوی بند» و یا «دیم چه» میگفته اند. درازای این نهر آبیاری ۱۸ کیلومتر بوده است. ـ سد عجیرب:در ۳۶ کیلومتری مغرب شوشتر که بر روی رودخانه عجیرب (شعبه ای از آب دز ) ساخته شده بوده است.
ـ سد شعیبیه: که در ۲۴ کیلومتری جنوب غربی شوشتر و بر روی رودخانه دز ساخته شده بوده است.
ـ سد کارون: که در ۸ کیلومتری شمال اهواز قرار داشته است.
ـ سد کرخه: این سد در ۱۵ کیلومتری شمال حمیدیه واقع بوده و پیش تر به آن سد نهرهاشم میگفته اند.
ـ سد ابوالعباس: در ۱۸ کیلومتری رامهرمز واقع است و از سه دهانه تشکیل میشده است.
ـ سد ابوالفارس: در جنوب شرقی رامهرمز.
ـ سد جراحی: در ۲۹ کیلومتری جنوب رامهرمز.
یکی دیگر از آثار تاریخی دوران ساسانی دژ باستانی ایزد خواست و آثار تاریخی مربوط به آن است. این آثار که در راه اصفهان به شیراز در ۴۱ کیلومتری جنوب اصفهان واقع شده شامل قلعه،آتشگاه، پل،کاروانسرا و سد نزدیک آن است . سد ایزد خواست (یزد خواست) در ده کیلومتری جنوب دهکده یزد خواست قرار گرفته و درازایش ۶۵ متر و پهنای آن نزدیک ۶ متر است . از ویژگیهای این بند که تنها بخشی از آن برجای مانده است،آن است که این سد از نوع قوسی بوده است . ۱۲ سد یزد خواست که میتوان آن را نخستین بند قوسی جهان دانست از بناهای دوره ساسانی است . مصالح ساختمانی سد شامل سنگ لاشه و ملات گچ و ساروج و نمای آن از سنگ تراشیده با اندود ساروج است . چنان که پیداست این بند برای جمع کردن آبهای بهاری و جلوگیری از جریان سیل در منطقه ایزد خواست ساخته شده بوده است.سد سکندر: درباره دیواره یا سدی که در تاریخ به نام سد سکندر موسوم گشته نوشتهها و اخبار متعددی ذکر شده است . عده ای معتقدند اسکندر مقدونی در لشگر کشیهای خود به شرق در منطقه ماوراء النهر بنا به درخواست مردم منطقه که مرتبا در معرض تهاجم قومیبه نام یأجوج و مأجوج بوده اند. این سد را رد دهانه دره ای بنا میکند تا جلوی مهاجمان گرفته شود. البته در انتساب بنای مذکور به اسکندر جای شک فراوان وجود دارد و میتواند مانند بسیاری از داستانهای تخیلی و ساختگی مربوط به اسکندر مطرود تلقی شود. اسکندر مهاجم با تهاجم سریع خود و مدت کمیکه در اختیار داشته و مرتبا در حال حمله و لشکر کشی بوده، بعید است که چنین کار عظیمیرا انجام داده باشد.
بلعمیدر ترجمه خود از تاریخ طبری اوایل سده سوم هجری و به نقل از روایت قرآن۱۳کریم ساختن سد یأجوج و مأجوج را به شخصی به نام اسکندر ذوالقرنین منتسب میداند بر طبق آن مردم از اسکندر میخواهند برایشان سدی بسازد که میان آنها و اقوام مهاجم حایل باشد.

ابوریحان بیرونی که میخواسته بداند که محل سد سکندر در کجا بوده است در مورد شخصیت ذوالقرنین چنین نظر میدهد که وی یکی از امیران حمیدی بوده است. مقدسی نیز در احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم (صفحات ۵۳۳ تا ۵۳۸ ) با شرحی مشابه ابوریحان مینویسد که دیواره سد پنجاه ذراع کلفتی و بلندی داشته و با خشتهای آهنین در مس پوشانده شده بوده است. از این نوع روایت و روایات نظیر آن میتوان احتمال داد که سد موسوم به سد اسکندر نوعی دیواری دفاعی بوده است. علاوه بر سد سکندر در نوشتههای تاریخی از دیوارههای دفاعی دیگری نیز که همگی در منطقه مازندران (طبرستان) ایجاد شده بودند نام برده شده است. این سدها یا دیوارها به نامهای سد تمیشه،سد دربند،سد انوشیروان،سد مرو و باب الابواب شهرت یافته اند و احتمال دارد که سد سکندر یکی از این پنج دیوار،بوده باشد . روایاتی که ذکر شد همگی از وجود دیوارههای دفاعی متعدد در ناحیه شمال خراسان و کناره دریای خزر حکایت میکند . برخی از این حفاظها به صورت سد یا بندی در دره ای بوده و برخی دیگر نیز به شکل دیواری طویل ازسدی تا سدی دیگر کشیده شده بوده است . سدها و دیوارههای دفاعی در شمال خراسان برای حفاظت شهرهای آن سامان از هجوم اقوام وحشی ایجاد شده بوده است. این ناحیه از ایالتهای مهم ایران در عصر هخامنشی به شمار میآمده است و آن طور که از تاریخ بر میآید کشور ایران از زمان کوروش هخامنشی در این ناحیه همواره در معرض هجوم قبایل وحشی قرار داشته است با توجه به این که برخی ذوالقرنین را همان کوروش شاه هخامنشی دانسته اند بعید نیست که در آن عصر اقداماتی در دفاع از این منطقه با ایجاد سدها و دیوارهای حایل انجام گرفته باشد. اقدامات دفاعی احتمالا از دوره هخامنشیان آغاز شد،در عصر اشکانیان هم بنا بر شواهد موجود مانند دیوار دفاعی گرگان و تطابق نظریات باستان شناسی قوت یافت و در دوره ساسانیان نیز تأسیسات مزبور بازسازی شده و مواضعی نیز بدان افزوده گشته است و نیز به احتمال نزدیک به یقین میتوان گفت که اسکندر مقدونی چیزی در آن ناحیه نساخته است !نه سبک ساختمانی و نه آثار باقیمانده ،هیچ یک حکایت از چنان اقدامینمیکند و به طور حتم اسکندر در گذار از سرزمینی بیگانه و در مدتی کوتاه نه انگیزه و نه توان انجام چنان کاری را داشته است . ضمن این که بعید به نظر میرسد که مردم ایران که اسکندر در برابر آنها حکم یک مهاجم و اشغالگر را داشت از یک بیگانه چنین درخواستی کنند و او نیز پاسخ دهد. انتساب نام اسکندر به این بناها و دیگر آثار را باید انگاره ای نادرست دانست که به ذهن عوام راه یافته و در برخی نوشتهها نیز مغرضانه و یا نا آگاهانه ظاهر شده است.

در همین زمینه