مهرمیهن | رسانه ی فرهنگ ایران

اقدامات خسرو انوشیروان علیه مزدك

خسرو یكم معروف به انوشه روان۱ (یا انوشیروان) پسر سوم كواد (قباد) پادشاه ساسانى بود كه بى شك یكى از مشهورترین و بزرگترین پادشاهان ساسانیان بوده است. در دوره پادشاهى او فرقه مزدكى سركوب شد. اینكه پسران اول و دوم كواد جانشین پدر نشدند و پسر كوچكتر یعنى خسرو (به عربى: كسرى) پادشاه شد نیز علتى داشته است كه در ذیر خواهد آمد.

انوشیروان

به دلیل اهمیت نهضت مزدكیه و نقش آن در تحولات آن زمان ابتدا باید به آن پرداخت. «چون منابع موجود تاریخى را به دقت مطالعه كنیم و كیفیت دعوت مزدكیه را تحقیق نماییم، تقریباً آگاه مى شویم كه دامنه این دعوت در طول مدت سلطنت كواد تا چه اندازه وسعت پیدا كرده است. شریعت مزدكى بدون شك در آغاز جنبه دینى داشته و بانى آن شخصى بوده عاشق اصلاحات نظرى و طالب بهبود احوال زندگى مردم نبوده است. جنبه اجتماعى این دعوت از حیث اهمیت در درجه دوم بوده و فرمان هایى كه كواد در دوره اول پادشاهى خود براى اجراى مرام دنیوى مزدكیان صادر كرده، هر چند انقلابى محسوب مى شده، ولى آنقدرها كه مورخان خارجى مبالغه كرده اند، تازگى نداشته است.»۲ به این ترتیب مى بینیم كه به دلیل انقلاب مزدك در زمان كواد اصلاحات از زمان پادشاهى او آغاز شده است. درباره جامعه طبقاتى ساسانى گفته مى شود كه چهار طبقه عمده وجود داشته است كه به ترتیب مقام و اولویت عبارت بودند از: ۱- مغان زرتشتى كه خود داراى طبقاتى بوده اند كه در رأس آنها موبدان موبد (بزرگ موبدان) قرار داشته است. ۲- ارتشتاران یا نظامیان ۳- دهگانان (دهقانان) یا روساى كشاورزان ۴- پیشه وران و دست ورزان. آن طور كه از منابع پیدا است در دوران اولیه تشكیل سلسله ساسانى پادشاه بیشتر جزء دسته یكم قرار داشته است. به طورى كه اردشیر بنیانگذار ساسانیان مغ برجسته معبد آناهیتاى استخر پاس بوده است. رفته رفته با تشكیل و سازماندهى شدن روحانیان زرتشتى شاه اعتبار روحانى خود را از دست مى دهد و بیشتر به عنوان بزرگ ارتشتاران و رئیس نظامیان محسوب مى شود كه این موجب نارضایتى و ناخشنودى پادشاه شده بود. شاید دلیل اصلى حمایت كواد در ابتدا از قیام مزدك نیز كاستن از قدرت روحانیون زرتشتى و دفع خطر آنها بوده است. در واقع آنچه كه از جانب مزدكیه روحانیان را تهدید مى كرد، بیش از جنبه دینى و ایدئولوژى مذهبى جنبه سیاسى و ایدئولوژى ضدطبقاتى آن بود. در زمان قباد (كواد) نیز مغان و موبدان زرتشتى در اوج قدرت و توانایى بودند و بخش مهمى از زمین داران بزرگ محسوب مى شدند و حتى در برخى موارد مى توانستند شاه را از مقام خود خلع نمایند و پسر او را جانشین كنند. همین امر سبب حمایت شاه از نزدیكان شد. ولى رفته رفته مزدك در طبقات پایین جامعه نفوذ كرد و این مسئله نه تنها مغان بلكه شاه و شاهزادگان و دربار را نیز تهدید مى كرد و احتمالاً شورش ها و هرج ومرج هایى كه به دلیل هجوم مزدكیان و مردم به انبارهاى دولتى و اموال بزرگان انجام گرفت، علاوه بر فشار موبدان بر شاه دلیل مهم دیگر براى عدم حمایت كواد و پسرش خسرو از مزدكیان بود.

انوشیروان

«میتوان حدس زد كه هرج ومرج به كجا رسیده است و همچنین از روایاتى كه مورخان عرب راجع به اصلاحات خسرو اول و ترمیم خرابى ها ذكر كرده اند، پیدا است كه ویرانى كشور به چه میزان بوده است. اگرچه كیش مزدك پس از ورود به طبقات پایین اجتماع تدریجاً صورت یك مسلك سیاسى انقلابى گرفت، ولى اساس دیانتى آن باقى بود و پیروان این آئین در میان طبقات بالا هم وجود داشته اند.»۳ كواد سه پسر داشت. فرزند نخست او كاووس نام داشت كه پیش از خلع و زندانى شدنش به وسیله بزرگان زرتشتى تربیت او را به مزدكیان سپرده بود، بنابراین كاووس تحت تاثیر اندیشه هاى مزدكى قرار گرفته و روحانیون مخالف پادشاهى او بودند. «فرزند دوم كواد، جم از یك چشم نابینا بود و این نقص جسمانى معمولاً موجب محرومیت از سلطنت مى شد. پسر سوم او خسرو نام داشت و پدر خصالى كه شایسته پادشاهان است، در او جمع مى دید، جز بدگمانى كه نقص او محسوب مى شد. اینكه كواد فرزند كوچك خود خسرو را بر پسر ارشد یعنى كاووس پدشخوارگرشاه كه علناً پیرو كیش مزدك بود، ترجیح داد تبدیل و تغییر عقیده شاهنشاه را نسبت به این فرقه كه در آغاز به آن گرویده بود، به طور وضوح آشكار مى كند.»۴ «واقعه قلع وقمع مزدكیان در آخر سال ۵۲۸ یا اوایل سال ۵۲۹ رخ داد. علت آن نقشه اى بود كه مزدكیان راجع به ولیعهدى كاووس پدشخوارشاه پسر كواد كشیده بودند و مى خواستند به رغم تصمیم شاهنشاه به وسیله توطئه و تحریك این شاهزاده مزدكى را بر تخت ایران جاى داده، خسرو را از سلطنت محروم كنند. این آخرین قطره اى بود كه جام صبر را لبریز كرد.»۵ به این ترتیب تمام بزرگان زرتشتى و مسیحى به همراه روساى فرقه مزدكیه در مجلسى كه ریاست آن به عهده كواد بود، شركت كردند و پس از چندى بحث و مجادله افراد مسلح بر سر مزدكیان ریختند و ظاهراً تمام سران این فرقه را كشتند. یقیناً این مجلس به بهانه مباحثه میان ادیان گوناگون صورت گرفته است، زیرا در غیر این صورت بزرگان مزدكى خود را به دام نمى انداختند. به هر حال پس از این ماجرا مزدكیان كه روساى خود را از دست داده بودند، پراكنده شدند، دارایى آنها ضبط و كتب دینى آنها سوزانده شد.
«به درگاه كسرى یكى باغ بود‎/ كه دیوار او برتر از راغ بود‎/ همه گرد بر گرد آن كنده كرد‎/ مر این مردمان را پراكنده كرد‎/ بكشتندشان هم بسان درخت‎/ زبرپاى و سرزیر آكنده سخت»۶
«گرچه ممكن است اشعار شاهنامه درباره پایان كار مزدكیان كه مى گوید خسرو آنها را مانند درخت وارونه بر زمین كاشت، اغراق آمیز باشد، ولى در ذهن ایرانیان تا امروز همین تصویر باقى مانده است. به روایت فردوسى، خسرو سپس به مزدك گفت به درون باغ رو و میوه بذرهایى را كه كاشته اى ببین و هنگامى كه مزدك موبد پیروانش را در چنین وضعى دید، خروشى برآورد و بى هوش شد. سپس شاه او را زنده بر دار كرد و با باران تیر بكشت. فردوسى در پایان مى افزاید: تو گر باهُشى راه مزدك مگیر.»۷
همان طور كه مشاهده مى شود در منابع اختلافاتى وجود دارد، گروهى كشتن مزدكیان و مزدك را به كواد و دسته اى از جمله شاهنامه و منابع پهلوى آن را به خسرو نسبت مى دهند. به هر حال نهضت مزدكیه عامل مهمى در وادار كردن قباد و خسرو به دست زدن به اصلاحات و اقداماتى بود. از یك سو مردم عادى و پایین دست به حقوق خود آگاه شده بودند و جریان روشنفكرى در میان طبقات پایین و متوسط و حتى در بین شاهزادگان ایجاد شده بود و از سوى دیگر براى كنترل اوضاع پس از سركوبى قیام مزدك، راهكارهاى نوینى ایجاب مى كرد. براى دستیابى به دو هدف مذكور خسرو دست به یك سرى اقدامات زد. البته ذكر این نكته لازم است كه قیام مزدك تنها عامل این اصلاحات نبود بلكه اقتضاى زمان و پیشرفت هایى كه در رم و نقاط دیگر رخ داده بود و از طرف دیگر اندیشه هاى نوگرانه خسرو از عوامل تاثیرگذار دیگر بودند. اینكه فردوسى مردم را از پیمودن راه مزدك باز مى دارد و جانب خسرو را مى گیرد، دلیل نسبتاً واضحى دارد، زیرا او یك دهقان زاده بود و دهقان ها (یا دهگان ها) بزرگان و نمایندگان كشاورزان در زمان ساسانى بوده اند كه مورد لطف و توجه ویژه انوشیروان قرار مى گیرند.
اقدامات خسرو یكم
«خسرو یكم انوشیروان (۵۷۹-۵۳۱ میلادى) در تاریخ ساسانیان مظهر شاه فیلسوف است و گفتارها و كردارهاى بسیارى در این زمینه به او نسبت داده اند كه اثباتشان دشوار است. با این حال مسلم است كه او به كار كاووس [برادر بزرگترش] و اشراف مخالف خود پایان داد و قدرت مزدكیان را در سراسر شاهنشاهى از بین برد.او سلسله باروها یا دیوارهایى (وَر) در چهارگوشه شاهنشاهى به منظور دفاع از كشور بنا كرد. یكى در شمال شرقى در امتداد دشت گرگان، یكى در گذرگاه قفقاز، یكى در غرب و آخرى به نام دیوار اعراب (وَرتازیگان) در جنوب غربى كشور در عصر او ساخته شد.»۸
«گرچه تقسیم چهارگانه شاهنشاهى را به خسرو یكم نسبت داده اند، گمان مى رود كه انجام یا آغاز آن با قباد یكم [پدر خسرو] بوده است. وقتى خسرو یكم در مقام شاه ضد مزدكى به سلطنت رسید، قدرت اشراف و زمین داران بزرگ را به آنها بازنگردانید، بلكه سیاستى به سود زمین داران كوچك مرفه (دهقانان) در پیش گرفت. دهقانان از نظر نظامى ستون فقرات ارتش ساسانى را تشكیل مى دادند و از لحاظ اقتصادى نیز گردآورى مالیات یعنى شالوده اقتصاد كشور برعهده ایشان بود. آنان همچنین تا سده هاى بعد یعنى تا قرن یازدهم میلادى (قرن چهارم هجرى) به عنوان امانتدار گنجینه فرهنگ ایرانى باقى ماندند و یكى از ایشان (فردوسى) در ملك كوچك خود شاهنامه را تدوین كرد.»۹ خسرو به دو نوع اقدام عمده دست زد: یكى مالى و اقتصادى و دیگرى نظامى. «در شمارى از منابع روایت شده است كه مالیات ها بر میزان برداشت از زمین ها و میوه ها و غلات برآورد مى شد، ولى بیشتر محصولات پیش از آنكه ارزش آنها از نظر مالیاتى برآورد شود فاسد مى شدند. بنابر نظام جدید، زمین مساحى مى شد و حقاً تعیین مى شد و براى زمین ها معدلى سالانه براى حاصل غلات برآورد مى شد و براى زمین هایى كه داراى حاصل خرمابن و زیتون بودند براساس شمار درخت ها برآورد مى شد.»۱۰ در واقع مى توان نتیجه گرفت كه خسرو دریافت مالیات را سهل و آسان تر از گذشته در نظر گرفت و به نوعى با مردم مدارا كرد. «پس از اصلاحات مالیاتى به اصلاحات نظامى پرداختند كه در آن شیوه پیشین آمدن فئودال هاى بزرگ كه با خود ساز و برگ و فرودستان و پیروان خویش را به میدان مى آوردند دگرگون شد و دولت مركزى نیروى جدید دهقان ها یا «پهلوانان» مزدور و تجهیز شده را فراهم آورد.»۱۱ این اصلاح نظامى، ناشى از زیركى خسرو است. زیرا با این كار هم توان ارتش ایران را در برابر هجوم بیگانگان افزایش داد و هم به دلیل استفاده از عناصر وابسته دهقانى مى توانست به طور غیرمستقیم بر اوضاع داخلى مسلط باشد و از شورش هاى طبقات پایین دست به ویژه به دلیل نفوذ مخفیانه مزدكیان در میان آنها جلوگیرى نماید. به جز اصلاحات مالیاتى و نظامى، اقدامات دیگرى نیز به انوشیروان منسوب است، از جمله آوردن كتاب هاى معتبر رمى و هندى و ترجمه آنها به پهلوى كه نمونه آن كتاب كلیله و دمنه است و برزویه طبیب آن را از سنسكریت به پهلوى (فارسى میانه) ترجمه كرد. به هر حال خسرو یكم با به كارگیرى سیاست میانه روى سعى كرد اقتدار خدشه دار شده ساسانى را بازگرداند و در این كار نیز تا حدود بسیارى موفق شد و نام او به عنوان شاه عادل یا دادگر در میان مردمان، تاكنون باقى مانده است.

فرهاد صولت

-----------------

پى نوشت ها:
۱- به معنى روح جاودان و روان پاینده است.
۲- ایران در زمان ساسانیان، آرتور كریستنسن، ص ۲۵۸.
۳- همان، صص ۲۵۸ و ۲۵۹.
۴- همان، ص ۲۵۶.
۵- همان، ص ۲۵۹
۶- شاهنامه فردوسى، قطع رحلى، دفتر هشتم، انتشارات ققنوس. ص ،۴۶۰ ابیات ۳۴۱-۳۳۹
۷- شاهنشاهى ساسانى، تورج دریایى، ترجمه: مرتضى ثابت فر، انتشارات ققنوس، ص ۴۵.
R.N. ۸-Frye, زThe sasanian System of walls for Defenceز studies in memory of Gaston wiet, Jerusalem, 1977, pp.7-15.
۹- شاهنشاهى ساسانى، تورج دریایى، صص ۴۷ و ۴۸.
۱۰- تاریخ باستانى ایران، ریچارد نلسون فراى، ترجمه: مسعود رجب نیا، انتشارات علمى و فرهنگى، صص ۵۱۹ و ۵۲۰.
۱۱- همان، ص ۵۲۰.

نوشتن دیدگاه


دستاوردهای هموندان ما

بارگذاری
شما هم می توانید دستاوردهای خود در زمینه ی فرهنگ ایران را برای نمایش در پهرست بالا از اینجا بفرستید.
 

گزینش نام برای فرزند

 

نگاره های کمیاب و دیدنی

XML