مهرمیهن | رسانه ی فرهنگ ایران

نوروز در تاریخ

هفت سین

نوروز و آیین های باشكوه آن، مسیری سه هزار ساله و پرپیچ و خم را پیموده تا به ما رسیده است. «نوروز» كهنسالترین آیین ملی در جهان است كه جاودانه مانده و یکی از عوامل تداوم فرهنگ ایرانیان (آرین های جنوبی) است. آیین های برگزاری این جشن بزرگ در عصر حاضر با سه هزار سال پیش تفاوت چشمگیر نكرده و به همین دلیل، عامل وحدت فرهنگی ساكنان ایران زمین به شمار می رود كه آن را در هرگوشه از جهان كه باشند، یكسان برگزار می كنند و بزرگ می دارند و به همین جهت است كه اندیشمندان، «نوروز» را مظهر پایدار هویت و ناسیونالیسم ایرانی خوانده اند كه مورخان در قوه محركه این ناسیونالیسم تردید ندارند؛ زیرا كه در طول تاریخ نیروی عظیم و كارآیی های فراوان آن را درك و مشاهده كرده اند.

«نوروز» روز ملی و جشن همه كسانی است كه در فلات ایران (ایران زمین) خود و یا نیاكانشان به دنیا آمده اند و تاریخ و فرهنگ مشترك دارند، از جمله تاجیكها، افغانها، كردها و … و ساكنان سرزمینهایی كه در طول قرون و اعصار، امپراتوری ایران را تشكیل داده بودند.
در قرن نوزدهم امپراتوری ایران براثر توطئه های استعمارگران اروپایی تجزیه شده، اما فرهنگ مشترك و مدنیت غنی قوم ایرانی باقی مانده و نوروز همچنان روز ملی همه مردمی است كه از كوههای پامیر و بدخشان تا انتهای كوههای كردستان سوریه و از شمال قفقاز تا دره سند و منطقه خلیج فارس سكونت دارند. از آغاز سده 21 تلاش های چشمگیر و تازه ای به منظور تحكیم رشته های فرهنكی و خویشاوندی (مهر، همدلی، انس و الفت) ساكنان ایران زمین و به ویژه میان كشور ایران و كشورهای فرارود و آسیای جنوبی صورت می گیرد كه اصحاب نظر آن را یك پدیده تازه جهانی دانسته اند، زیرا كه مناسبات كشورها تاكنون در زمینه های اقتصادی، سیاسی و نظامی (مادی) بوده است كه باعث برانگیخته شدن رقابت دیگران، یارگیری سیاسی ـ نظامی و مسابقه های نامطلوب شده است.
نوروز، هدف از گرامی داشت آن و وقایعی كه در طول قرون و اعصار در این روز روی داده است در خور توجه فراوان است.
در بسیاری از آثار گذشته نگاران، از جمله در تاریخ طبری، شاهنامه فردوسی و آثار بیرونی؛ نوروز به جمشید، شاه افسانهای و درپاره ای دیگر به کیومرث نسبت داده شده و آن را به دلیل آغاز بهار، برابر شدن روز و شب و از سر گرفته شدن درخشش خورشید و اعتدال طبیعت، بهترین روز در سال دانسته اند.
به نوشته برخی از مورخین برپایه افسانه ها، سه هزار سال پیش در چنین روزی، جمشید از كاخ خود درجنوب دریاچه ارومیه (منطقه باستانی حسنلو) بیرون آمد و عمیقاً تحت تأثیر آفتاب درخشان، و خرمی و طراوت محیط قرارگرفت و آن روز را «نوروز»، روز صفا، پاك شدن زمین از بدیها و روز سپاسگزاری از خداوند بزرگ نامید و خواست كه از آن پس، بدون وقفه، هر سال دراین روز آیین ویژهای برگزار شود- آیینی كه هنوز ادامه دارد و از گزند زمانه و هرگونه تحول سیاسی و اجتماعی مصون مانده است.
لازم است بدانیم كه مهاجرت آرین ها به صورت سه دسته مادها، پارسها، پارتها به سرزمین ایران درقرن هشتم پیش از میلاد تكمیل شد. این گروه از آرین ها از گروهی كه به اروپا رفتند، جدا شده بودند که مورخان آنان را آرینهای جنوبی می خوانند. مادها در منطقه ری (تهران امروز) به سمت شمال غربی و غرب تا مرز ایلام و ازجمله آثرپاتیكان (آذربایجان) و كردستان مستقر شدند و بعدا حكومتی به پایتختی همدان در آن منطقه تأسیس كردند كه به احتمال زیاد جمشید از میان آنان برخاسته بود. زیرا، پارسها در جنوب و جنوب شرقی «ری» تا سواحل خلیج فارس و بیشتر افغانستان و بلوچستان امروز اسكان گرفته بودند و پارتها در شرق دریای مازندران و جنوب سیردریا، از جمله خراسان بزرگ، دامغان، خوارزم و گرگان – تپورستان (مازندران) و نواحی اطراف استقرار یافته بودند.
ترویج آموزش های زرتشت- تنها پیامبری كه از میان آرینها برخاسته- به نوروز جنبه معنوی بخشید، زیرا زرتشت بر كردار، گفتار و پندار نیك تأكید داشت و هرعمل خلاف عدالت را نفی می كرد و تحولات تاریخ را نتیجه كشمكش بدی و خوبی می دانست و می گفت كه سرانجام با شكست قطعی بدی؛ آرامش، صفا، شادی، صمیمیت و عدالت جهانیان تأمین خواهد شد. نوروز فرصت خوبی برای زدودن افكار بد از روح، پایان دادن به دشمنی ها از طریق تجدید دیدارها و نیز شادكردن دوستان و بستگان، مخصوصاً سالخوردگان با دستبوسی آنان و مبادله هدیه بوده است.
كوروش بزرگ مؤسس امپراتوری ایران كه از مادر، «ماد» و از پدر، «پارس» بود نخستین حكمران ایرانی بود كه نوروز را عید رسمی اعلام داشت و در سال 534 پیش از میلاد دستورالعملی برای اجرای مراسم دولتی آن تدوین كرد كه شامل ترفیع نظامیان، ابلاغ انتصابات تازه، سان دیدن از سربازان، عفو مجرمین پشیمان، ایجاد فضای سبز و پاكسازی محیط زیست ـ از منازل شخصی گرفته تا اماكن عمومی ـ بود. چهارسال پیش از آن، كوروش پس از تصرف بابل، نوروز را در آنجا جشن گرفته بود و به این سبب برخی از مورخان، زمان اعلام رسمی و عمومی شدن نوروز به عنوان عید ملّی را سال 538 قبل از میلاد نوشته اند. بابل در 29 اکتبر سال 539 پیش از میلاد به تصرف ایران درآمده بود.
در دوران هخامنشیان، یازده روز اول فروردین (فرورتیشن/Farvartishn) ویژه انجام مراسم نوروز بود. شاه در نخستین روز سال نو روحانیون، بزرگان، مقامات دولتی و فرماندهان ارشد نظامی، دانشمندان و نمایندگان سرزمینهای دیگر را می پذیرفت و ضمن سپاسگزاری از عنایات خداوند، گزارش كارهای سال كهنه و برنامه های دولت برای سال نو و نظر خویش را بیان می كرد كه نصب العین قرارگیرد. این آیین تا همین اواخر با جزیی تفاوت رعایت می شد كه دوباره دارد بتدریج ازسرگرفته می شود. شاه سپس پیشكش ها را دریافت می كرد كه نمونه آن در كنده كاریهای تخت جمشید دیده می شود. آنگاه مراسم سان و رژه برگزار می شد و افسرانی كه قهرمان دفاع از وطن شده بودند، ترفیع و پاداش می گرفتند و مقامات تازه و قضات نو معرفی می شدند.
در نوروز، مردم نخست به دیدن سالخوردگان خانواده، بیماران و از كارافتادگان می رفتند و ادای احترام می كردند (احترام و رعایت احوال سالخوردگان و نسل بازنشسته، در میان ایرانیان همواره نهایت اهمیت را داشته است). سپس عید ـ دیدنی آغاز می شد. پیش از دید و بازدیدها، در لحظه تحویل سال، هر فرد از خدا می خواست كه در سال نو روان او را پاك و آرام نگهدارد. این مراسم پس از 25 قرن به همین صورت ادامه دارد و باعث اعجاب ملل دیگر شده است.
سران دولت هخامنشی در آداب و رسوم و قوانین سرزمین های غیرآریایی نشین كمتر مداخله می كردند ولی در مصر كه بیش از یك قرن (121 سال و چند ماه) یكی از ایالات ایران به شمار می رفت، آیین های نوروز را رواج داده بودند و با اعزام سفیر به حبشه (اتیوپی) از شاه انتخابی این كشور خواسته بودند كه نوروز را برسمیت بشناسد و برگزار كند، آلودن محیطزیست (آب و هوا و زمین) را منع ، و برای دروغ گفتن و سوء نیّت مجازات در نظر بگیرد

داریوش بزرگ كه در گسترش آیین های نوروزی در میان متصرفات غیر آرین امپراتوری ایران سعی بلیغ داشت در مراسم نوروز 515 پیش از میلاد (هفت سال پس از آغاز فرمانروایی اش) تصمیم خود را در زمینه ایجاد سنگ نبشته بیستون- حاوی آرزوها، اندرزها و شرح قلمرو ایران- اعلام كرد كه مورخان با توجه به این سنگنبشته گفته اند كه ایران تنها كشور جهان است كه «سند مالكیت» دارد. بزرگترین آرزوی داریوش كه در این كتیبه آمده، این است كه خداوند ایران را از آفت دروغ و خشكسالی مصون سازد.

پس از ساختنه شدن تخت جمشيد، مراسم رسمي نوروز در اين تالار برگزار مي شد

پس از تكمیل ساختمان عظیم و زیبای تخت جمشید در پارس و گشایش آن، آیین های رسمی نوروز، باشكوه بیمانندی در آنجا برگزارمی شد. مراسم نخستین نوروز در تخت جمشید، دو هفته طول كشید. مردم عادی در تالار صدستون و سران ایالات و مقامات تراز اول در تالارهای دیگر این كاخ حضور می یافتند. كار ساختن تخت جمشید (یونانی ها پرسپولیس = شهر پارس خوانده اند) 51 سال طول كشید. داریوش یكم تصمیم به ساختن آن، در محلی نه چندان دور از پاسارگاد گرفت، ولی پادشاه سوم بعد از او آن را گشود و به این ترتیب ایران دارای دو پایتخت شد: شوش: پایتخت اداری و تخت جمشید: پایتخت سیاسی. عنوان «تخت جمشید» را قرنها بعد، عوام الناس به آن دادند، حال آن كه این كاخ با جمشید افسانه ای ارتباطی نداشته است. از این كاخ كه گویای تمدن و پیشرفت ایرانیان باستان است بر قلمرویی میان سند، دانوب، مدیترانه و صحرای آفریقا فرمانروایی می شد. حسادت اسكندر مقدونی نسبت به این شكوه و عظمت، عامل عمده ویرانی این كاخ به دست او شد. افراد خاندان سلطنت و درباریان در هر کجای کشور که بودند پیش از فرا رسیدن نوروز خودرا به تخت جمشید می رسانیدند و بهار را در آنجا بسر می بردند.

بزرگان ایران و مقامات رسمی ازطریق این پلكان به تالار پذیرایی تخت جمشید برای شركت در مراسم رسمی نوروز می رفتند

داریوش دوم به مناسبت نوروز، در سال 416 پیش از میلاد سكه زرین ویژه ای ضرب كرد كه یك طرف آن شكل سربازی را در حال تیراندازی با كمان نشان می دهد. ضرب سكه زر و سیم یک قرن پیش از آن توسط داریوش یكم آغاز شده بود. سكه های داریوش بزرگ به «داریك» یا «دریك» موسومند. باید توجه داشت که رسم دادن سکه به عنوان عیدی از زمان هرمز دوم – شاه ساسانی در سال 304 میلادی آغاز شده است.
*****
مِهستان (مه/Meh: بزرگ)، پارلمان ایران در عهد اشكانیان نخستین جلسه خودرا در نوروز سال 173 پیش از میلاد با حضور مِهرداد یكم ـ شاه وقت ـ برگزار كرد و اولین مصوبه آن انتخابی كردن مقام ریاست كشور (شاه) بود. عزل شاه نیز در اختیار همین مجلس قرار گرفت، البته طی شرایطی از جمله خیانت به كشور، ابراز ضعف و نیز جنون، بیماری سخت و از كار افتادگی. ایران در آن زمان دارای دو مجلس بود. مجلس شاهزادگان و مجلس بزرگان كه جلسه مشترك آنها را «مِهستان» می خواندند.
در سال 52 میلادی، مِهستان كه از نحوست 13 فروردین می ترسید، چند روز ایران را بدون شاه گذارد و روز 15 فروردین «بلاش» را از میان شاهزادگان اشكانی به شاهی برگزید كه از همه آنان كوچكتر بود و استدلال كرد كه «مصلحت وطن»، انتخاب بلاش را ایجاب می كرد. شاه قبلی در ایام نوروز مرده بود. نحوست رقم 13 از یونانیان است که با اسکندر وارد ایران شده است!.
نوروز ایرانی بر حسب سال مصادف است با یكی از این سه روز در تقویم تازه میلادی (گریگوری): 20، 21 و یا 22 مارس (مارچ). در مارس 44 پیش از میلاد، ایران خود را برای دفاع در برابر حمله احتمالی «ژولیوس سزار» آماده می كرد كه خبر رسید سزار 15 مارس (هفت روز پیش از نوروز) در سنای روم ترور شده است و شاه جریان را به اطلاع رجال كشور رسانید که ایام عید را در دلواپسی بسر برده بودند. اسپهبد سورنا فرمانده كل ارتش ایران 9 سال پیش از آن (سال 53 پیش از میلاد) در «حرّان» ارتش روم را درهم شكسته بود. در این جنگ، كراسوس كنسول روم و فرمانده این ارتش كشته شده بود و سزار تصمیم به انتقامگیری داشت.
اردشیر پاپكان – كه در سال 226 میلادی سلسله ساسانیان را تأسیس كرده بود چهار سال بعد، از دولت روم كه در جنگ از وی شكست خورده بود خواست كه نوروز ایرانی را به رسمیت بشناسد و سنای روم نیز آن را پذیرفت و از آن پس نوروز ما در قلمرو روم به Lupercal معروف شد. در دوران اشكانیان ایام نوروز به پنج روز كاهش یافته بود اما اردشیر به تقاضای «تنسر/ Tansar» موبدِ موبدان (روحانی ارشد زرتشتیان) روز ششم فروردین ـ زادروز زرتشت- را بر آن اضافه كرد و چون ایرانیان روز هفتم فروردین را خوش یمن می دانستند و بیشتر ازدواجها را به این روز موكول می كردند، از آن زمان ایام نوروز كه روزهای روح ابدی، شادیها و پاكی ها بشمار می آمدند، به هفت روز افزایش یافت و ایرانیان در این هفت روز دست از كار می كشیدند.
در طول حكومت ساسانیان اهمیت نوروز افزایش یافت. نه تنها یك عید ملّی بود بلكه ایام تمیز كردن محیط زیست، پوشیدن لباس نو، تمیز كردن بدن، استغفار از گناهان، دلجویی از پیران، تجدید دوستیها، استحكام خانواده، و بیرون كردن افكار بد و پلیدی ها از روح و روان به شمار می آمد. در این عهد، تشریفات نوروزی مفصل شد، از جمله روشن كردن آتش روی بامها در شب نوروز به منظور سوزاندن پلیدیها كه اینك این رسم به روشن كردن شمع سر سفره هفت سین تبدیل شده است. ساسانیان معتقد بودند كه هدف کوروش بزرگ از اعلام نوروز به عنوان یك روز ملّی؛ برقراری عدالت، نظم، برادری، انساندوستی و پاكدامنی بوده و باید تحقق یابد.
در مارس 326 میلادی میان ارتش ایران به فرماندهی شاپور دوم و ارتش روم به فرماندهی كنستانتینوس دوم امپراتور این كشور جنگی خونین و پرتلفات در گرفته بود. با اینكه پیروزی با ارتش ایران بود، شاپور دوم 20 مارس (شب نوروز) برغم مخالفت افسرانش كه در شرف بُردن جنگ بودند، آتش بسی دو هفته ای اعلام كرد تا سربازان بتوانند آیین های نوروزی را برگزار كنند. كنستانتینوس دوم كه نیروهایش تلفات شدید داده بودند، پس از این آتش بس موقت حاضر به ادامه جنگ نشد و روز دهم آوریل میان دو امپراتور پیمان صلح به امضاء رسید.
در مراسم نوروز سال 399 میلادی، چند مسیحی ایرانی كه موفق به ورود به كاخ یزدگرد ـ شاه وقت (ساسانی) شده بودند، فی البداهه از او تقاضای آزادی مذهبی برای خود كردند. این آزادی كه مورد درخواست دولت روم هم بود به همه مسیحیان قلمرو ایران داده شد.
در نوروز سال 501 میلادی (1349 سال پیش از انتشار مانیفیست كمونیست به قلم كارل ماركس) مزدك بامداد – روحانی زرتشتی- جنبش سوسیالیستی خود را برپایه مالكیّت عمومی دارایی ها، استفاده از تولیدات و ثروت بر حسب نیاز فرد و برابری اجتماعی- اقتصادی همه مردم علنی ساخت كه مورد توجه توده ها كه گرفتار جامعه ای طبقاتی و وجود شكاف عظیم میان فقیر و غنی بودند، قرار گرفت و حتی شاه وقت ایران ـ قباد ـ متمایل به افكار او شد.
پیمان «صلح پایدار» ایران و روم كه به امضای خسرو انوشیروان ساسانی و «ژوستی نی اَن» امپراتور روم رسیده بود، در سال 532 میلادی در مراسم نوروزی كه در تالار كاخ تیسفون (ایوان مدائن – طاق كسری، 36 كیلومتری جنوب بغداد) با حضور شاه ایران برپا شده بود، مبادله شد.

خسروانوشیروان به هر كس كه در طول سال به وطن خدمت چشمگیر كرده بود در مراسم نوروز یكی از این سكه های با تصویر خود را می داد

در زمان حكومت طولانی نوشیروان ساسانی (خسروانوشروان) ، تماس مستقیم مردم با شاه افزایش یافته بود و شاه شخصاً به برخی شكایات رسیدگی می كرد و در مراسم نوروزی كاخ سلطنتی عده بیشتری از مردم عادی شركت می شدند و به همین سبب خسروانوشیروان در سال 549 میلادی، پس از برگزاری مراسم نوروز دستور ساختن تالار بزرگی را به ضمیمه کاخ سلطنتی تیسفون که از دجله فاصله زیاد نداشت صادر کرد و این تالار و ساختمان ضمیمه آن نهم مارس سال 551 میلادی آماده بهره برداری شد و آیین های نوروزی آن سال در آنجا برگزار شد. این تالار که با فرش معروف بهارستان مفروش بود پس از حمله اعراب آسیب دید و بعدا منصور خلیفه عباسی دستور داد که با تخریب کاخ سلطنتی و عمارات بزرگ تیسفون، مصالح لازم برای تکمیل عمارات شهر نوساز بغداد واقع در همان نزدیکی تامین شود و باقیمانده سکنه تیسفون به بغداد منتقل شوند. با وجود این، بقایای تالار خسروانوشیروان که به طاق کسرا و ایوان مدائن معروف شده همچنان باقی و پایدار مانده و از آثار تاریخی مهم جهان بشمار می آید. دانشگاه گندی شاپور (خوزستان) هم که به دستور خسروانوشیروان برای تدریس و تحقیق طب و فلسفه ساخته شده بود در نوروز (سال 550 میلادی) گشایش یافت.

دهها سال مراسم نوروزی در این تالار (طاق كسری) در شهر تیسفون بر گزار می شد

*****
بعد از اسلام، تا مدتی مراسم نوروز در ایران به صورت خصوص و خانوادگی برگزار می شد. با وجود این، نوروز ایرانی از طریق مسلمانان تا اندلس (اسپانیا) گسترش یافت. از زمان عباسیان به دلیل بسط نفوذ ایرانیان در دستگاه خلفای این دودمان، مراسم نوروز به این دستگاه راه یافت ولی یك عید رسمی (روز ملی) نبود. در روایت است كه هارون الرشید، خلیفه معروف عباسی، هزاران سكه نقره كه یك طرف آنها را رنگ زده بود (علامتگذاری كرده بود) در مراسم نوروز (سال 211 هجری) در شهر بغداد به بزرگانی كه به دیدن او رفته بودند، هدیه داده و به آنان تأكید كرده بود كه نوروز سال آینده، كسی سكه دریافت خواهد كرد كه سكه های امسال را با خود بیاورد و به او نشان بدهد. هدف هارون این بود كه سكه های عیدی را که داده بود خرج نكنند.
*****
رجال خراسان در سال 809 میلادی، روز 24 مارس (سوم فروردین) را برای عید ـ دیدنی میان خود تعیین كرده بودند. در همین مراسم به آنان اطلاع رسید كه هارون الرشید در همان روز در شهرتوس درگذشته است. با این خبر، مجلس دید و بازدید نوروزی به یك جلسه محرمانه سیاسی مبدّل و در آن تصمیم گرفته شد كه به مأمون ـ كه از جانب مادر ایرانی بود ـ کمک کنند تا جانشین پدر شود و سه هفته بعد، هنگامی كه شنیدند «امین» برادر او در بغداد خلیفه اعلام شده است به گردآوری داوطلب برای جنگیدن دست زدند و در اندك زمانی 30 هزار داوطلب آماده شدند. این سپاه در روستای تهران (پایتخت امروز ) ارتش 91 هزار نفری مجرب امپراتوری عباسی را درهم شكست و علی بن عیسی بن ماهان فرمانده ارتش خلیفه كه بهترین سردار زمان خود بود به همدان گریخت. داوطلبان ایرانی در آنجا هم وی را شكست دادند که ضمن این جنگ كشته شد. نیروی داوطلب با وجود قلّت نفرات، با روحیه ای عالی و عشق کسب استقلال كامل وطن به بغداد رفت، این شهر را محاصره و تصرف، امین را اعدام کرد و سر او را برای مأمون به خراسان فرستاد و به این ترتیب از آن پس خلافت عباسیان تحت نفوذ ایرانیان قرار گرفت و در زمان برادران بویه (از مردم دیلمان منطقه كوهستانی گیلان)، خلیفه عباسی در حقیقت عروسكی در دست آنان بود. در زمان بوئیان که پیروان مرداویز بودند آیین های نوروزی باردیگر رسمیت یافتند و چون بغداد در دست آنان بود، در این شهر هم برگزار می شدند.
*****
مردآویز زیاری (مازندرانی) از قهرمانان ملی ایرانیان كه بر قسمت بزرگی از ایرانزمین حكومت می كرد و اصفهان را پایتخت خود قرار داده بود، كمر به برگزاری آیین های ملی ایران از جمله تیرگان، مهرگان، سده، چهارشنبهسوری و مهمتر از همه نوروز بسته بود و تاكید داشت كه مراسم عینا و مطابق عهد ساسانیان برگزار شود و در این راه سختگیری زیاد و افراط بیش از حد ازخود نشان می داد، به گونه ای كه در سال 934 میلادی دست به تنبیه كاركنانی زد كه در آذین بندی اصفهان برای نوروز سلیقه كافی به كار نبرده بودند و همین امر سبب شد كه خدمه غیرایرانی كه مورد انتقاد قرار گرفته بودند، از بیم جان خود، او را در حمام کشتند. مردآویز همان سال جشن سده را در اصفهان برگزار کرده و شخصا در آن شرکت جسته بود. وی بود که پس از راندن دست نشاندگان عربان از مناطق مرکزی ایران دستور اکید داده بود که ایرانیان جز به فارسی نگویند و ننویسند.

*****
امیراسماعیل سامانی و به نوشته برخی از مورخان از دودمان ژنرال بهرام مهران (بهرام چوبین، متولد ری و نابغه نظامی ایران) كه به تجدید حیات زبان فارسی و فرهنگ ایرانی كمك فراوان كرد، در سال 892 میلادی از ریاضیدان های خراسان خواست كه تقویم ساسانی را دوباره نویسی كنند تا «نوروز»در ساعت درست و هنگام عبور خورشید از استوا آغاز شود و حلول سال دقیق باشد. این آرزو سالها بعد توسط «عمرخیام» تحقق یافت و تقویم هجری خورشیدی و لحظه دقیق حلول سال نو تهیه و تنظیم شد. جلال الدین ملکشاه سلجوقی كه عمر خیام نیشابوری در دوران حکومت او تقویم خورشیدی را تنظیم کرده بود از همان زمان دستور رعایت آن را داد که طبق قانون مصوب مجلس، از قرن چهاردهم هجری نوشتن تاریخ مكاتبات در ایران با تقویم خورشیدی رسمی شد.
*****
شاه اسماعیل صفوی روز 11 مارس (در سال 1502 میلادی) و 9 روز مانده به نوروز را برای تاجگذاری خود تعیین کرده بود تا آیین های نوروزی را در کسوت شاه ایران برگزار کند. وی که در تبریز خود را شاه همه ایران اعلام کرده بود درهمین مراسم گفته بود که خود را مکلف به احیای امپراتوری ایران در داخل مرزهای ساسانیان می داند.
*****
در سال 1597 میلادی، شاه عباس یکم (صفوی) آیین نوروز را در عمارت «نقش جهان» برگزار كرد و در نطق خود به این مناسبت، اعلام داشت كه اصفهان پایتخت همیشگی ایران خواهد بود و تصمیم دارد آن را به صورت زیباترین و امن ترین شهر جهان درآورد و به نمایندگان كشورهای خارجی كه به شركت در مراسم دعوت شده بودند، اجازه داد كه برای كشور خود در اصفهان سفارتخانه بسازند. شاه عباس روز اول اكتبر سال 1588 میلادی رییس كشور ایران شده بود. وی در رعایت اعیاد ملّی و مذهبی شیعه دقت کامل بعمل می آورد.
*****
نادر شاه به نوروز و آیین های آن علاقه مندی فراوان داشت. وی سكه خود موسوم به سكه نادری را در سال 1735 میلادی، در مراسم سلام نوروز رایج ساخت و تعدادی از آن را به رسم عیدی به منشی ها و افسران خود داد كه در یك طرف سكه نقش شده بود: «الخیر فی ماوقع» و در طرف دیگر سكه این عبارت دیده میشود: «نادر ایران زمین». این عبارت نشان می دهد كه نادر خواهان احیای امپراتوری ایران در چارچوب مرزهای عهد ساسانیان، اشكانیان و هخامنشیان بوده است.
نادرشاه در سال 1739 در جریان لشكركشی به هند، پس از شكست دادن ارتش 360 هزار نفری این كشور و دریافت تاج پادشاهی هند، برای ورود به دهلی منتظر فرارسیدن نوروز شد تا در روزی سعد به این آرزو برسد و روز 20 مارس ( در آن سال، روز نوروز) وارد دهلی شد و مراسم عید را در كاخ «شاهجهان (امپراتور پیشین هند)» برگزار كرد.

*****
كریمخان زند (وكیل مردم) پس از اعلام شهر شیراز به پایتختی ایران، از سال 1761 میلادی به بعد هر ساله سلام نوروزی را در عمارتی كه اینك موزه پارس نامیده می شود، برگزار می كرد و سپس به دیدن مردم عادی (كوچه و خیابان) می رفت. وی در نخستین نوروز در شیراز، از جیب خود چند نوازنده را اجیر كرد كه در میدان های شهر بنوازند و مردم را شاد كنند كه بعداً این رسم شامل روزهای دیگر هم شد. كریمخان برای شاد كردن مردم و زدودن غمهایشان هر اقدامی را كه می توانست، می كرد. وی برای دیدن مردم و آگاه شدن از مشكلاتشان، حتی به قهوه خانه ها می رفت و در آنجا با آنان آبگوشت (دیزی) می خورد.

*****
آغا محمدخان قاجار با همه سفّاكی و داشتن ریشه و تبار مغولی، «نوروز» را برای تاجگذاری اش تعیین كرد. وی در نوروز سال 1174 هجری خورشیدی (مارس 1795 میلادی) در تهران تاجگذاری كرد و این شهر را پایتخت قرار داد که هنوز پایتخت است.

*****
ویلهلم اول قیصر آلمان كه علاقه شدیدی به خواندن تاریخ آرین ها داشت از این كه در 22 مارس 1797 میلادی (مصادف با نوروز آرین های جنوی – ایرانیان) به دنیا آمده بود، بسی مباهات می كرد. در زمان او بود كه آلمان به وحدت رسید (رایش دوم). ویلهلم اول که بیسمارک صدر اعظمش بود 91 سال عمر كرد. فراموش نکنیم که آلمان تنها قدرت اروپایی است که نظر استعماری و سیاست امپریالیستی نسبت به ایران نداشت و همواره (جز در زمان صدارت بانو مرکل) در کنار ایران بود. ایرانیان نیز نسبت به آلمان و آلمانیان احساسات ویژه داشته اند و به خاطر همین احساس، در دوران دو جنگ اول و دوم جهانی آسیب فراوان دیدند.
*****
مارس سال 1911 (نوروز سال 1290 خورشیدی) مراسم رسمی (دولتی) نوروز به نشانه اعتراض به حضور خودسرانه نیروهای انگلستان و روسیه در خاك ایران لغو و به جای آن عزای ملی اعلام شد. این نیروها بر پایه قرارداد اوت سال 1907 سن پترزبورگ (تقسیم ایران به دو منطقه نفوذ میان انگلستان و روسیه) وارد میهن ما شده بودند و اشغالگر به شمار می آمدند. نیروهای روسیه تا 1918 و نیروهای انگلستان تا 1921 ایران را ترک نگفتند. وجود نیروهای همین دو کشور در ایران باعث شد کشور ما که اعلام بیطرفی کرده بود صحنه جنگ جهانی اول شود و آسیب بیند.
*****
برگزاری آیین های نوروز ایرانی از دوران هخامنشیان در آسیای صغیر (آناتولی) تا به امروز مرسوم بوده است. عبدالحمید اول سلطان عثمانی که خود روز نوروز (20 مارس 1725) به دنیا آمده بود نوروز را در قلمرو عثمانی یک عید رسمی اعلام کرد.
*****
دولت وقت تهران كه می ترسید مردم از شنیدن امضای قرارداد ترکمن چای و از دست رفتن قفقاز ایران به خشم آیند و دست به عصیان بزنند، این قرارداد را كه با میانجیگری دولت انگلستان در 22 فوریه 1828 میلادی (درست یک ماه پیش از نوروز) امضا شده بود از مردم پنهان كرد تا خبر آن در ایام دید و بازدید نوروز به گوش ایرانیان نرسد و آنان را اندوهگین و بر ضد دولت متحد نكند.
*****
در نوروز سال 1300 (1921میلادی) دكتر محمد مصدق استاندار وقت فارس در مراسم رسمی نوروز در شیراز اعلام كرد كه به عنوان اعتراض به وقوع كودتای نظامی درتهران (کودتای ژنرال رضاخان و سید ضیاء طباطبایی با حمایت لندن) و زندانی شدن روشنفكران وطن، از همان لحظه از سمت خود كناره گیری می كند و این چند روز را هم به خاطر احترام به نوروز صبر كرده بود تا مراسم عید ملّی برگزار شود.
وی در جلسه 9 آبان 1304 مجلس شورای ملی نیز با انتقال سلطنت به ژنرال رضاخان كه او را «قلدر» خوانده بود مخالفت شدید كرد.
*****
شورای عالی معارف (فرهنگ) ایران نخستین جلسه خود را به ابتكار میرزاعلی اكبر دهخدا در روز نوروز 1301تشكیل داد و در همان جلسه درباره تعطیلات نوروزی مدارس كه بعداً به اقتباس از ساسانیان یك هفته تعیین شد، به بحث و مذاكره پرداخت و قرار شد كه پیشنویس «قانون اساسی معارف» تنظیم و به پارلمان داده شود.
در آن زمان، همه امور فرهنگی ایران از آموزش و پرورش تا كتاب و هنر و فرهنگ و صدور پروانه انتشار جراید در دست این شورا، مركب از ادباء، دانشمندان و اندیشمندان تراز اول كشور بود.
*****
از سال 1307 هجری خورشیدی، همانند عهد باستان، اعلام ترفیع نظامیان به نوروز موكول شد. بعدا اعلام بخشودگی تمام و یا قسمتی از مجازات محکومان نیز همانند عهد باستان، به نوروز موکول شد.
کوروش بزرگ نوروز را برای دادن ترفیع به نظامیان و بخشودگی محکوم شدگان در نظر گرفته بود.
*****
ناوگان ایران كه با كمك ایتالیای عهد موسولینی به طور محرمانه ایجاد شده بود در نخستین نوروز پس از ورود به خلیج فارس، به پایگاه نظامی انگلستان در «باسعیدو» حمله برد و آن را به خاك وطن باز گردانید. انتخاب نوروز برای حمله به این سبب بود که انگلیسی ها انتظار نداشتند ایرانیان در روز ملی بزرگ خود دست به این کار بزنند. انگلستان كه از قرن شانزدهم نمی خواست ایران نیروی دریایی موثر داشته باشد در ماجرای شهریور 1320، با توسل به نیرنگ ناوگان ایران را نابود كرد. دولت لندن هیچگاه مایل نبوده است که کشورهای حوزه خلیج فارس دارای قدرت دریایی شوند. سیاست این دولت بود که باعث شد در این منطقه کشورهای کوچک متعدد به وجود آید تا اجبارا مطیع قدرتهای خارج از منطقه باشند.
*****
نوروز 1318 هجری خورشیدی بهره برداری از راه آهن سراسری ایران آغاز و بدعتی شد كه مانند دوران ساسانیان كارهای مهم از نوروز آغاز شود. مصدق قبلا در مجلس به لایحه کشیدن این خط به صورت مستقیم و سراسری (نه، شبكه) از یک بندر در جنوب به یك بندر در شمال كشور اعتراض کرد که قرار بود از محل عوارض قند و شکر ساخته شود و آن را طبق دیکته خارجی و با مقاصد نظامی اعلام داشت و گفت که اگر به صورت شبکه و میان مناطق اقتصادی کشور و شهرهای بزرگ باشد فایده بخش است و سئوال کرد که چه ضرورتی ایجاب می کند که این خط به یک بندر غیر تجاری در شمال منتهی شود. پس از اشغال نظامی ایران در شهریور 1320 تازه ایرانیان متوجه شدند که مقاصد نظامی یعنی چی. متفقین از این خط برای حمل اسلحه و مهمات میان غرب و شوروی استفاده کردند.
*****
در سال 1330، دكتر مصدق روز 29 اسفند هر سال را روز ملی شدن صنعت نفت ایران؛ یک جشن ملی و تعطیل عمومی اعلام كرد و به این ترتیب، یك روز بر تعطیلات نوروزی اضافه شد.
دكتر مصدق در پیام نوروزی سال 1331 خود ایرانیان را به ایستادگی و پایمردی در برابر سلطه و استثمار خارجی فراخوانده و اشاره كرده بود كشوری كه استقلال واقعی و حاكمیت ملی تمام عیار نداشته باشد، در جامعه بین المللی فاقد عزت و احترام است.
او در نطق نوروزی سال 1332 خود به مردم اطلاع داد كه پیشنهادهای غرب برای حل مسأله نفت را رد كرده است و بنابراین، مردم باید كمربندها را محكمتر كنند و آماده هرگونه جانفشانی برای وطن و خنثی كردن توطئه ها باشند.
دکتر مصدق در پی سه سال زندان و ده سال تبعید غیر قانونی در احمدآباد ساوجبلاغ در 14 اسفند 1345 درگذشت و ایرانیان نوروز سال 1346 را در اندوه فوت او به آرامی و خیلی ساده برگزار کردند و از این که دولت وقت اجازه تشییع جنازه و شرکت در مراسم تدفین و برگزاری مجالس ترحیم نداده بود خشمگین بودند. دولت وقت با درج یک اطلاعیه کوتاه فوت وی را اعلام داشته بود و روزنامه ها را از درج هرگونه مطلب دیگر و آگهی های تسلیت ممنوع کرده بود.

*****
سالها صحبت از ایجاد كنفدراسیون ایران و افغانستان در میان بود. در نوروز سال 1339، سردار محمدداود صدراعظم وقت افغانستان به ایران آمد تا درباره این موضوع بررسیهای تازه ای صورت گیرد و به این سبب، وی هم در مراسم نوروز آن سال شركت كرد، زیرا نوروز آیین مشترك مردم دو كشور است كه پیش از قتل نادرشاه افشار قلمرو حكومتی واحدی را تشكیل می دادند. اتباع دو کشور دارای نیاکان (تاریخ) زبان و فرهنگ مشترک هستند و به همین دلیل طبق نظر جامعه شناسان از جمله «ماکس وبر» یک ملت محسوب می شوند، و به همین صورت تاجیكهای فرارود (پارسیان) كه اینک در چند كشور زندگی می كنند.
ترس از همین خویشاوندی و وحدت فرهنگی است که در سالهای اخیر فشارهای تازه ای وارد می آید که افغانها و به ویژه پشتونها به ایران و پارسیان فرارود (تاجیکها) نزدیک نشوند.

*****
در نوروز سال 1342 هنگامی كه هزاران نفر در صحن و حرم حضرت معصومه و مساجد اطراف آن در قم اجتماع كرده و برای حلول سال نو لحظه شماری می كردند، اعلامیه آیت الله خمینی به اطلاع آنان رسید كه ضمن آن تأكید شده بود كه ایران فروخته شده، استقلال، عزت و عظمت آن از دست رفته، مستعمره شده و ما، دیگر عید نداریم و باید عزا بگیریم.
این اعلامیه كه به اعلامیه «اعلام خطر می كنم» معروف شده سرآغاز مبارزه ای شد که تا 22 بهمن ماه سال1357 ادامه داشت.
*****
ایرانیان مقیم كشورهای دیگر، همچنین ایرانی تبارها، كردها، تاجیكها، افغانها و … مشابه یكدیگر مراسم نوروزی را در هرجا كه باشند باشكوه تمام برگزار می كنند و در این زمینه خود را بیش از ایرانیان داخل كشور موظف می دانند. در سالهای اخیر، بسیاری از كشورها و نیز ایالتهای آمریكا نوروز را به عنوان روز ملی ایرانیان و ایرانی تبارها به رسمیت شناخته اند، و این به آن معنی است كه یك ایرانی و ایرانی تبار می تواند روز نوروز كار نكند و مزد بگیرد. پارسیان هند كه 13 قرن پیش از ایران مهاجرت كرده و در حفظ فرهنگ ایرانی تعصب خاص نشان می دهند، در شناساندن نوروز و رسوم كهن ایرانیان به سایر ملل و برگزاری جشنهای ایرانی تلاش بسیار كرده اند.

نوشیروان کیهانی

در همین زمینه

نوشتن دیدگاه


دستاوردهای هموندان ما

بارگذاری
شما هم می توانید دستاوردهای خود در زمینه ی فرهنگ ایران را برای نمایش در پهرست بالا از اینجا بفرستید.
 

گزینش نام برای فرزند

 

نگاره های کمیاب و دیدنی

XML