شباهتهاي تخت جمشيد و اصفهان عصر صفوي-بخش اول

شباهتهاي تخت جمشيد هخامنشي و اصفهان عصر صفوي
بخش اول


تخت جمشيد بيش از دو هزار و يكصد سال از اصفهان عصر صفوي قديمي تر است اما،با وجود اين فاصله زماني،برادري اين دو شهر و پدر و فرزندي بنا كنندگان و به عبارت ديگر پيوندهاي تاريخي و ملي آن دو جلوه گر است.

1- تخت جمشيد و بناكنندگان آن
تخت جمشيد بيش از دو هزار و يكصد سال از اصفهان عصر صفوي قديمي تر است اما،با وجود اين فاصله زماني،برادري اين دو شهر و پدر و فرزندي بنا كنندگان و به عبارت ديگر پيوندهاي تاريخي و ملي آن دو جلوه گر است.


ساختمان تخت جمشيد حدود سال 520 قبل از ميلاد به فرمان داريوش كبير (486-522 ق م) يكي از بزرگترين و مقتدرترين شخصيت‌هاي تاريخي و ملي ايران،صورت گرفت و اعقاب او هر يك بنوبة خود بناهاي معظمي به آن افزودند. آثار اين تخت قريب دو هزار وپانصد سال در مقابل حوادث طبيعي و صدمات و قساوتهاي بشر پايداري كرده و هم اكنون چون روشن ترين و محكم ترين شواهد و مدارك تاريخي ايران در كنار مرودشت فارس برافراشته است و از اطراف و اكناف عالم مورخين و جهانگردان را بجانب خود ميخواند1. ساختمان اصفهان عصر صفوي در نوروز سال 1006 هجري قمري به فرمان شاه عباس كبير (1308-995 ﻫ ) يكي ديگر از بزرگترين و مقتدرترين شخصيت‌هاي تاريخي و ملي ايران شروع شد و اعقاب او هر يك بنوبه خود بناهاي معظمي ايجاد كردند. آثار اصفهان عصر صفوي قريب چهارصد سال در مقابل حوادث مختلف مقاومت كرده و هم اكنون به عنوان گروه ديگري از روشن ترين شواهد و مدارك تاريخي ايران نام برده ميشود و از اطراف و اكناف عالم مورخين و جهانگردان را بسوي خود ميخواند2.

آثار تخت جمشيد هخامنشي كه قريب 2500 سال در مقابل حوادث مختلف پايداري كرده و چون روشن ترين شواهد و مدارك تاريخي ايران در كنار مرودشت فارس برافراشته است.


تخت جمشيد بيش از دو هزار و يكصد سال از اصفهان عصر صفوي قديمي تر است اما،با وجود اين فاصله زماني،برادري اين دو شهر و پدر و فرزندي بنا كنندگان و به عبارت ديگر پيوندهاي تاريخي و ملي آن دو جلوه گر است. ما اين پيوندها را در سه قسمت بشرح ذيل بررسي مي‌كنيم:

1- تخت جمشيد و بناكنندگان آن.
2- اصفهان عصر صفوي و بناكنندگان آن.
3- پيوندهاي تاريخي بين آن دو.

الف – تخت جمشيد و بناكنندگان آن
تخت جمشيد،بطوريكه اشاره شد،در دوره هخامنشيان بنا گرديد. جد هخامنشيان هخامنش نام داشت و نام خود را به اين سلسله داد. اولاد هخامنشي مدتي در فارس و خوزستان فعلي پادشاهي كردند و تابع پادشاهان ماد بودند.
كمبوجيه اول (559-600 ق.م)،فرزند كوروش اول (600-640 ق. م)،با دختر آستياگ (Astyages) پادشاه ماد ازدواج كرد و از اين ازدواج كوروش بزرگ (530-559 ق. م) بوجود آمد. كوروش پايتخت خود را در پازارگاد قرار داد و به مطيع كردن قبايل پرداخت. او اتحادي با نبونيد پادشاه بابل تشكيل داد و چون پادشاه ماد از اين اتحاد كه مخالف او بود آگاه شد،كوروش را بهمدان احضار كرد ولي وي از فرمان سلطان متبوع خود سرباز زد. پادشاه ماد تصميم به تنبيه كوروش گرفت و در اجراي اين تصميم محاربه سختي در دو مرحله صورت گرفت كه دومي تحت فرماندهي شخص آستياگ بود. در اين جنگ آستياگ مغلوب گرديد و از تخت سلطنت بزير آورده شد3. كوروش با غلبه بر آستياگ يك سلسله ملي ايراني تشكيل داد كه از 559 تا 330 قبل از ميلاد سلطنت كرد. به علت وجود كوروش بزرگ (530-559 ق. م) و مرد نيرومند ديگر اين سلسله،داريوش كبير (486-522 ق. م)،سراسر آسياي غربي گشوده شد و بصورت نخستين امپراطوري يا شاهنشاهي ايران سازمان يافت و در قسمت مهمي از آسيا،شمال شرقي افريقا،جنوب شرقي اروپا دوره تاريخي جديدي آغاز گرديد. ثبات بي سابقه اي بدست آمد و شبكه ارتباطات و ايجاد شاهراههاي طويل،با استراحت گاههاي لازم،موجب رونق بازرگاني و توليد ثروت گرديد4.

قسمتي از بناهاي اصفهان عصر صفوي كه قريب چهارصد سال در مقابل حوادث مختلف مقاومت كرده و به عنوان گروه ديگري از روشن ترين شواهد و مدارك تاريخي ايران برافراشته است.


ثبات و ارتباط،در قسمتهاي مختلف شاهنشاهي،موجب رفاه و آسايش عمومي و گسترش تمدن و ايجاد عوامل تمدن از جمله رواج فوق العاده رشته‌هاي مختلف هنر گرديد و بين رشته‌هاي هنري،معماري بصورت بارزي تجلي كرد و آثار باشكوهي شكل يافت و الهام بخش هنركاران و هنرمندان هم عصر و بعد گرديد. يكي از مجموعه‌هاي آثار پرشكوه دورة هخامنشي در تخت جمشيد صورت گرفت. اين بناها در روي سكوي عظيمي بمساحت تقريباً 450*300 متر و محصور دريك حصار بوده است و قسمتهاي مهم آن كه تا كنون شناخته شده بشرح ذيل است:
1- پلكان دو طرفي كه بدواً در جهت مخالف و بعداً در جهت موافق هم بسطح سكو راه ميدهد.
2- دروازه خشايارشا كه مركب از يك تالار چهار گوش شامل چهار ستون و سه درگاه است.
3- آپادانا يا تالار بار كه از طريق دروازه مزبور و حياط شمالي به آن راه مي‌يافته اند.
اين تالار در بين سه ايوان ستوندار واقع در شمال،شرق و غرب خود قرار داشته و سقف آنرا شش رديف ستون رفيع سنگي شش تائي،جمعاً 36 ستون،تحمل ميكرده است. سقف هر يك از ايوانها نيز در روي دورديف ستون سنگي شش تائي قرار داشته است. در شمال و مشرق تالار آپادانا پلكان زيبائي،از دو حياط جلو خود،به اين تالار عظيم راه ميداده است. در ديوارهاي يك جانب اين دو پلكان نقوش تاريخي مشتمل بر صف افسران و سربازان و عرابه‌ها و اسبهاي شاهي و در جانب ديگر تصوير نمايندگان استانهاي مختلف كشور شاهنشاهي هخامنشي در راه باريافتن بحضور شاهنشاه ايران ديده ميشود. تصوير نمايندگان استانهاي مختلف كشور هخامنشي از نظر اهميت تاريخي و نمايان وضع لباس و هيأت كلي ساكنين هر استان بسيار مهم است5.
4- تالار سه دروازه كه داراي چهارستون و سه درگاه است و به كاخها و حرم راه دارد. اين كاخ داراي پلكان دو طرفي زيبائي در سمت شمال است كه نقوش سربازان و افسران پارسي و مادي برجبهه‌هاي خارجي و داخلي آن نمايان است. از پلكان مزبور به ايوان دوستوني بلندي ميرفته اند و از ايوان بدرون كاخ وارد ميشده اند.
5- تچر،احتمالاً كاخ زمستاني داريوش،كه مركب از يك تالار ستوندار مركزي،دو اطاق چهار ستوني و يك ايوان هشت ستوني و يك حياط در سمت جنوب است.
6- كاخ خشايارشا كه عبارت از يك تالار ستوندار و يك ايوان ستوندار و چند اطاق در طرفين است.
7- حرم سرا كه شامل يك تالار ستوندار و يك ايوان ده ستوني و در شمال آن يك ايوان 16 ستوني قرار دارد. در شمال اين ايوان حياط وسيعي وجود دارد كه در شمال آن يك تالار مربع چهارستوني نظير دروازة خشايارشا تعبيه گرديده بوده است.
اضافه بربناهاي مذكور آثار خزانه داريوش،كه در پلاني مستطيل چند تالار ستوندار بزرگ و كوچك دارد،و آثار قسمتهاي ديگري بنام كاخ اردشير سوم،آرامگاه اردشير دوم و سوم و استحكاماتي در منتهي اليه شمال شرقي تخت وجود دارد6.
برگرفته از:
"شباهتهاي تخت جمشيد هخامنشي و اصفهان عصر صفوي".هنرومردم دوره 9،شماره 107و108 (شهريور ومهر50)- شادروان دكتر عباس زماني استاديار دانشكده ادبيات و علوم انساني دانشگاه تهران

 

پاورقی ها:
1- معماري ايراني،تأليف پوپ،ترجمة غلامحسين صدري افشار،احمد ايراني،تهران 1346،ص 26 و 28 و 34
2- آثار ايران،جلد دوم،جزوه اول،تأليف گدار فرانسوي،ترجمه سيد محمد تقي مصطفوي تهران 1318.
3- ايران از آغاز تا اسلام،تأليف ر. گيرشمن،ترجمة دكتر محمد معين،تهران 1336.
4- معماري ايراني،تأليف پوپ،ترجمة غلامحسين صدري افشار،احمد ايراني،تهران 1346،ص 22.
5- ايضاً معماري ايراني،ص 34 و 37.
6- اقليم پارس،تأليف سيد محمد تقي مصطفوي،تهران 1343 ص 22 تا 36.
با توجه به عدم کیفیت عکسهای مقاله، از عکسهای جدیدتری(مشابه همان عکسها)استفاده شده است.

برداشته شده از وب نوشت گروه تاریخ پژوهان چهارباغ

در همین زمینه

نوشتن دیدگاه