نخستین اتابک سلغری که با حوادث مربوط به حمله مغول مستقیماً در تماس قرار گرفت، ابوبکر بن سعد زنگی بود. او نخست در کنار سلطان جلالالدین خوارزمشاه، در جریان نبرد اصفهان به سال 426 هـ .ق ، دلیرانه با مغولان جنگید، اما در پی شکست جلالالدین و آگاهی از میزان قدرت مغولان، به فارس بازگشت و سیاستی محتاطانه جهت حفظ این ولایت در پیش گرفت. شش سال بعد جرماغون، سردار بزرگ مغول که به تعقیب جلالالدین مشغول بود از دو حکومت مهم جنوب ایران یعنی اتابکان فارس و قراختاییان کرمان خواستار گردن نهادن به حاکمیت خان بزرگ اوگتای گردید. با پذیرش این درخواست، کرمان و فارس موقتاً از ورود مغولان و ویرانی ناشی از آن در امان ماندند.
چهار سال بعد، ابوبکر، یکی از برادران خود را با هدایایی گرانبها، از جمله قرابهای پر از مرواریدهای خلیج فارس، روانهی دربار خان بزرگ در مغولستان نمود. وی خراج سالیانهای به مبلغ سی هزار دینار را به عهده گرفت و بدینترتیب تا پایان حیات خود از ورود لشکریان مغول به فارس جلوگیری کرد. بیست سال بعد که هلاکوخان مرحلهی نهایی فتوحات مغول در آسیای غربی را دنبال میکرد، نیز اتابک ابوبکر به سیاست احتیاطآمیز خود مبنی بر عدم درگیری با مغول ادامه داد.
در نتیجهی سیاستهای اتابک ابوبکر، فارس به محلی امن برای فراریان از هجوم مغول تبدیل شد. یکی از نتایج مهم این وضعیت استمرار حیات ادبی و سنتهای فرهنگی ایران در فارس بود. در این ولایت بود که در همین قرن و قرن بعدی، دو نابغهی بیبدیل ادب فارسی، سعدی و حافظ و ستارگان دیگری همچون خواجوی کرمانی، شمس قیس رازی، وصّاف، عضّدالدین ایجی و زرکوب شیرازی بالیدند و نتایج ارزشمند ذوق و تلاش خود را برای آیندگان به یادگار گذاشتند.
سعدی در گلستان با ستایش از اتابک فرموده است :
ایزد تعالی و تقدس خطهٔ پاک شیراز را به هیبت حاکمان عادل و همت عالمان عامل تا زمان قیامت در امان سلامت نگه داراد.
اقلیم پارس را غم از آسیب دهر نیست / تا بر سرش بود چو تویی سایه خدا
امروز کس نشان ندهد در بسیط خاک / مانند آستان درت مأمن رضا
بر تست پاس خاطر بیچارگان و شکر / بر ما و بر خدای جهان آفرین جزا
یا رب ز باد فتنه نگهدار خاک پارس / چندان که خاک را بود و باد را بقا
کار اتابک پارس را می توان با سیاست آتروپات برای پیشگیری از نابودی بخشی از ایران بدست اسکندر مقدونی همتراز دانست به گونه ای که تا هنگامی که پادشاه ایران با دشمن جنگید در کنار وی بودند و از سپاه ایران پشتیبانی کردند و هنگامی که دیگر امیدی به پادشاه و و سپاه و نبرد با دشمن نبود برای پیشگیری از ویرانی و آسیب دیدگی شهرها و شهروندان بگونه ای با سیاست ورزی با دشمنان کنار آمده اند .
بن مایه های نوشتار:
1-ابنالاثیر، عزالدین ابیالحسن علی، الکامل فیالتاریخ، المجلد العاشر، بیروت: دارصادر، داربیروت 1386 ه . ق 1966م.
2-بناکتی، داود بن محمد، روضه اولی الالباب فی معرفهالتواریخ والانساب، به کوشش جعفر شعار، تهرامک انجمن آثار ملبیف، 1348.
3-بیضاوی، عبدالله بن عمر، نظامالتواریخ، به اهتمام بهمن کریمی، تهران، علمی، بیتا.
4-جوزجانی، منهاجالدین عثمان، طبقات ناصری، تصحیح عبدالحیب حبیبی، کابل، انجمن تاریخ افغانستان، 1342.
5-جوینی، عطاملک، تاریخ جهانگشا، تصحیح محمد قزوینی، تهران، کلالهی خاور، 1337.
6-شبانکارهای، محمد بن علی، مجمعالانساب، تصحیح میرهاشم محدث، تهران، امیرکبیر، 1376.
7-شیرازی، زرکوب، شیرازنامه، به کوشش اسماعیل واعظ جوادی، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، 1350.