مهرمیهن | رسانه ی فرهنگ ایران

دفاع دكتر مصدق از نفت در زندان زرهي

مرحوم لطفي وزير عدليه مصدق ضمن داشتن مزاياي عديده اخلاقي، لياقت و تقواي كامل شغلي از نظر سياسي و مبارزه با مشكلات ناشي از سياست، ضعيف و كم توان بود. خاصه كه بيماريهاي مزمن كليه و كبد و ناراحتيهاي پوستي و كهولت، قدرت مبارزه را از او گرفته بود. با توجه به اين مسايل كه موجب ضعف روحي و جسمي او شده بود. در زندان به اميد نجات آنگونه كه انتظار مي رفت از سياست دولت مصدق جانبداري نكرده، بلكه خود را مخالف راه و رسم چند ماه آخر حكومت دكتر مصدق نشان داده بود.

دادستان ارتش با استفاده از اين ضعف از او پرسيده بود: شما كه راه و روش حكومت مصدق را قبول نداشتيد چرا در پست وزارت عدليه مانديد؟

لطفي جواب داده بود: چند بار از دكتر تقاضا كردم با كنار رفتن من موافقت كند، ولي هر بار با تهديد به استفاده از ماده 5 حكومت نظامي و دستگير شدن به اتهام اخلال در نظم و امنيت مملكت روبرو شدم و خلاصه با كره و جبر مرا در كابينه نگاهداشتند!

دادستان ارتش كه از شادي در پوست خود نمي گنجيدبه تصور اينكه دكتر مصدق از شنيدن اين مطالب ناروا و خلاف انتظار به نوبت خود از نقاط ضعف لطفي سخن به ميان مي آورد و لطفي را عصباني مي كند و هر يك عليه ديگري مطالب تازه اي عنوان مي كنند بطوري كه آن كس كه در اين مناظره سود مي برد تيمسار آزموده خواهد بود، مواجهه اي ميان دو مرد زنداني ترتيب داده، در حضور لطفي اظهارات كتبي او را براي دكتر مصدق خوانده و از او جواب خواسته بود.

جواب دكتر مصدق چنين بود: من از خدمات آقاي لطفي در وزارت دادگستري بسيار راضي بودم و هستم. آقاي لطفي خدمات ارزنده به دستگاه قضايي مملكت كردند. انحلال محاكم اختصاصي از قبيل ديوان كيفر كه در گذشته حربه اعمال فشار دولتها بوده و كوتاه كردن مدت دادرسي وسيله حذف تشريفات زايد و تصفيه عدليه از دويست و چند قاضی بدنام كه از آن جمله فرزند خود ايشان بود و اصلاحات ديگر در تاريخ قضايي ايران فراموش نمي شود. متأسفم كه مشقات زندان، طاقت اين مرد خدمتگزار را طاق كرده، چه خوب بود در ايام سختي و مشقت هم، همكاري و هم آهنگي شان را با من حفظ مي كردند.

از نظر حب جاه، دو بار مرا به رياست دولت دعوت كردند و من به جهاتي نپذيرفتم. اين بار هم به عشق تحقق بخشيدن به امر ملي شدن نفت، رياست دولت را قبول كردم. از نظر حب مال هم در تمام دوران مشروطيت هر خدمتي به من ارجاع شده، حقوق آن را يا نگرفته ام، يا اگر گرفته ام به مصارف امور خيريه رسانده ام. حقوق نخست وزيري در دو سال و چند ماه اخير ـ منظور سال ۱۳۳۰ تا ۱۳۳۲ ـ در حدود صد و ده هزار تومان مي شد كه حواله كردم به بنگاه حمايت مادران و مسلولين بدهند و تمام مخارج دستگاه نخست وزيري را در منزل خود، و مسافرت به امريكا و بعضي تكلفات كه به عهده اين مقام بوده از كيسه خود پرداخته ام. آري محرك من در آنچه كرده ام نه جاه طلبي بوده و نه مال دوستي، بلكه همواره مي‍خواستم هدف ملت ايران عملي شود و كشور ما همان مقامي را كه داشته مجدداً به دست آورد.

دفاع دكتر مصدق از نفت در زندان زرهي، حسن صدر، ص 36 تا 41

نوشتن دیدگاه


دستاوردهای هموندان ما

بارگذاری
شما هم می توانید دستاوردهای خود در زمینه ی فرهنگ ایران را برای نمایش در پهرست بالا از اینجا بفرستید.
 

گزینش نام برای فرزند

 

نگاره های کمیاب و دیدنی

XML