خیزش حمزه ی آذرک در برابر سلطه ی اعراب

پس از روی کار آمدن عباسیان و قدرت گرفتن آنان ، آرام آرام ایرانیان دریافتند که آنان نیز در ستمگری و بیدادگری دست کمی از امویان نداشته و حتا از آنان نیز پیشی گرفته اند . از این روی از گوشه و کنار ایران زمین جنبش ها و خیزش هایی شکل گرفت تا بلکه بتوان عباسیان را نیز مانند امویان سرنگون ساخت .یکی از جدی ترین و مهمترین خیزش ها بر ضد هارون الرشید خلیفه ی عباسی از سوی حمزه پسر آذرک آغاز گردید. حمزه  که نزدیک به سی سال یک مخالف جدی برای خلافت بشمار می رفت ، شب های بغداد هارون را آشفته ساخت.

خیزش حمزه آذرک

این که در بن مایه های عربی و پارسی ، وارونه ی دیگر خیزش ها در شرق ایران ، هر چند به اختصار ،  به ذکر خیزش حمزه پرداخته اند ، نشان از عظمت و گستردگی کار حمزه و در نتیجه  ، خطر زیاد او برای خلافت عباسی بود .

خیزش حمزه در سده ی دوم هجری و از سیستان آغاز شد . عوامل خلافت او و یارانش را خوارج می نامیدند ( خارج شده از بیعت با خلیفه ) . حمزه نسب خود را به زوطهماسب (شاهنشاه ایران باستان ) می رساند. هم زمان با خیزش حمزه علی بن عیسی از سوی خلیفه والی سیستان و خراسان بود که در طول 11 سال فرمانروایی اش نام او برای ایرانیان یادآور ظلم و ستم و فشار اقتصادی بود . یکی از دلایل اصلی خیزش حمزه نیز همین ظلم و ستمی بود که از سوی عمال خلافت بر ایرانیان روا می رفت.

خیزش آغاز شد و حمزه روز به روز به پیروزی های بیشتری دست یافت .  حمزه در یکی از مهمترین کارهایی که انجام داد مردمان سواد سیستان را بخواند فرمان داد :

"یک درم خراج و مال دیگر به سلطان مدهید .  چون شما را نگاه نتواند داشت، و من از شما هیچ نخواهم و نستانم که من بر یک جای نخواهم نشست ."

حمزه مردم را از دادن خراج به خلیفه منع کرد و خود نیز خراج و مال از کسی نگرفت . علی بن عیسی والی خراسان و سیستان از کارهای حمزه خشمگین شد و در نامه ی به خلیفه بغداد نوشت :

" مردی از خوارج سیستان برخاستست و به خراسان و کرمان تاختن ها همی کند و همه ی عمال این سه ناحیه را بکشت و دخل برخاستست و یک درم حبه از سیستان و خراسان و کرمان  به دست نمی آید "

قیام حمزه روز به روز گسترده تر شد تا آنکه در پایان سده ی دوم هجری قیام او به اوج قدرت خود رسید و به بزرگترین خطر برای خلافت عباسی تبدیل شد .

در نتیجه ستم های چندین ساله ی خلیفه و والیانش همزمان قیامی دیگر در ایران شکل گرفت . حوالی سال 191 رافع بن  لیث نیز بر خلافت عباسی شورید و دست به قیام زد تا خواب هارون آشفته تر شود .

هارون که پیش از این هر کسی راکه مامور سرکوبی قیام حمزه کرده بود یا کشته شده بود و یا پس از شکستی سنگین گریخته بود، اینبار خود دست به کار شد و در راس سپاه به مقابله با حمزه و رافع بن لیث رفت .

هارون نخست امان نامه ی برای حمزه نوشت و در آن پس از خطبه ای در حمد خدا و رسولش و اهداف  خداوند از بعثت انبیا و ... به میراث پیامبر که عبارت از کتاب خدا و سنت او بود اشاره می کند و با زبانی نرم و آشتی جویانه حمزه را به اطاعت از کتاب خدا و سنت رسول و پزهیز از سرکشی فرا می خواند . البته روشن است که این سخنان از ترس هارون بوده است وگرنه اگر او قدرت سرکوبی حمزه را داشت هرگز بدینگونه از حمزه درخواست تسلیم شدن نمی کرد  . هارون در ادامه به ذکر جنگ ها و نبردهایی که میان سپاهیان او و حمزه رخ داده است می پردازد و به حمزه وعده می دهد که همه ی آنچه در گذشته روی داده را نادیده می گیرد . هارون سپس امتیازاتی را برای حمزه و یارانش بر می شمرد و وعده هایی می دهد و از حمزه می خواهد که همراه فرستاده ی او نزد هارون حاضر شود  و در پایان نامه ضمن تهدید حمزه در صورت عدم قبول موارد فوق با او اتمام حجت می کند .

حمزه پس از خواندن نامه در پاسخش برای هارون ضمن اینکه خود را با لقب امیرالمومنین توصیف می کند و با همین عمل عدم مشروعیت خلافت عباسی و از جمله هارون را به رخ او می کشد، پایبندی خود و یارانش را به کتاب خدا و سنت نبوی اعلام می دارد و هارون را دعوت به رفتار بر اساس این دو اصل می کند . حمزه در ادامه می نویسد که هدف از قیام کسب مقام و موقعیت و جایگاه دنیوی نبوده و آرمان اصلی اش مقابله با ستم و بدرفتاری عوامل خلافت عباسی با ایرانیان است که از فحشا و بیدادگری و خونریزی دریغ نمی کنند . حمزه در پایان ضمن رد امان نامه ی هارون ، به او اعلام می کند که تا پای جان در برابر او و خلافتش خواهد ایستاد . سپس فرستاده ی هارون را با ملاطفت باز می گرداند.

پس از رد و بدل شدن نامه ها حمزه بهمراه سی هزار سپاه خود را آماده ی نبرد با هارون و عواملش می کند . در گام نخست از سپاه خود می خواهد که مهریه های زنان خود را بپردازند و وصیت کنند سپس فرمان می دهد همه کفن بپوشند و خود را برای نبردی سخت آماده کنند .

سپاه بزرگ حمزه از سیستان خارج شد اما هنگامی که به نیشابور رسید خبر مرگ هارون را شنید ! حمزه پس از شنیدن این خبر از ادامه ی مسیر خود داری کرد و پنج هزار نفر از سپاهیان خود را در دسته های پانسد نفری به خراسان ، فارس ، سیستان و کرمان فرستاد و بدیشان سفارش کرد که " مگذارید این ضالمان بر ضعفا جور کنند "

حمزه سرانجام در زمان فرمانروایی مامون به سال ۲۱۳ هجری درگذشت. و بدین ترتیب نام خود را در تاریخ ایران جاودانه کرد . خیزش حمزه  ی آذرک جزو جنبش هایی بود که هرگز سرنگون نشد و تا پایان عمر خواب خلیفه و عواملش را اشفته کرد . دستاورد جنبش حمزه آزادسازی سیستان و کرمان و خراسان و بخشی از پارس از زیر ستم و بیدادگری خلیفه ی عرب بود .

بکوشش : مهدی زیدآبادی نژاد ( گروه نویسندگان مهرمیهن )

...............................

بن مایه های نوشتار :

تاریخ سیستان

تاریخ بیهق

تاریخ گردیزی

تاریخ ادبیات ایران ( جلد یک )– ذبیح الله صفا

در همین زمینه

دیدگاه‌ها  

0 # آریا کیخا 1400-05-22 06:50
درود خدا وملت ایران به مردمان سرزمین اسطوره‌ای وپهلوان خیز سیستان.
پاسخ دادن

نوشتن دیدگاه