دودمان هخامنشی نخستينبار در تاريخ نمونهی سازمان گستردهای را، که امپراتوری يا شاهنشاهی مینامند، به جهان غرب نشان داد. پيش از هخامنشیها، مردمان تمدنیهای ديگری مانند هيتیها در آسيای صغير و آشوریها در ميانرودان، به پايهريزی امپراتوری روی آورده بودند، اما ايرانیها برای سازمان امپراتوری خود نوآوریهايی انجام داده بودند که باعث پايداری آن شد و حتی پس از فروپاشی فرمانروايی هخامنشيان، در دولتهای پس از آنها ادامه يافت. آن سازمان، که يونانیها از آن به نيکی ياد میکردند و آرزوی چنان سازمانی را داشتند، از سوی ملتهای ديگر، چه ايرانی و چه بيگانه، باز هم به کار گرفته شد و طی زمان گسترش يافت.
از شاهانی که در پیريزی آن سازمان اداری نقش چشمگيری داشت، داريوش بزرگ بود که چون حکومت پيشينيان خود را نوسازی کرد و با بازوی آهنين خود شورشها را در هم شکست، به کارهای اقتصادی و اداری با ارزشی روی آورد که پايداری امپراتوری ايرانيان را به همراه داشت. او بود که بینظمی پس از کشته شدن کمبوجيه را سر و سامان داد و سازمانی را پیريزی کرد که تا 200 سال همچنان ادامه يافت.
1. داريوش همانند کوروش به آيينها و باورهای محلی به ديدهی احترام نگريست و حتی به شيوهی آنان تاج گذاری میکرد و لقبهای محلی را میپذيرفت، چنانکه در مصر به مقام فرعونی رسيد. اغلب نويسندگان يونانی در نوشتههای خود از آزادی عقيده و عشق به حقيقت و عدالت و علاقه به نيکوکاری ايرانيان به نيکی ياد کردهاند. گزنوفون بيش از همه دلبستهی ويژگیهای ايرانيان بود و قهرمان کهنترين داستان تاريخی جهان، يعنی سيروپديا، را کوروش هخامنشی برگزيد که نخستين اعلاميهی حقوق بشر نيز به فرمان او نوشته شد.
2. او از توانمندیهای همهی قومها و ملتهای زير فرمان خود، چه درکارهای نظامی و چه عمرانی، بهره میگرفت و اين را میتوان به آسانی از نوشتهی به دست آمده از او در کاخ شوش دريافت. در آن نوشته میگويد که چوب سدر از لبنان آورده شد، بابلیها آن را تا بابل آوردند و مردم کاريه و ايونی آن را تا شوش جابهجا کردند. سپس، با دقت میگويد که هر کدام از مصالح از کجا آمده و چه قومی آن را آورده است و از مادها، هنديان، ليدیها، مصريان و بسياری ديگر نام میبرد که در ساختن کاخ شوش نقش داشتهاند. به بيان دياکونوف، باستانشناس روسی:" مواد ساختمانی گوناگونی که در کتيبهی داريوش ياد شده است، گويا به عمد از ايالتهای گوناگون، از سودان در جنوب غربی امپراتوری تا هند در جنوب شرقی، به شوش آورده شد تا از اين راه همهی سرزمينها و ملتها در خدمتگزاری به پيشگاه پادشاه ايران سهيم باشند."
3. داريوش به ساختن سکههای طلا و نقره فرمان داد و نظام پولی واحدی به وجود آورد تا از اين راه بتوان نظام مالياتی پايدار و عادلانهتری بر پا سازد. مالياتها بر اساس توان اقتصادی هر ايالت تنظيم شده بود. همچنين، به بازرگانان همهی ملتها و قومها اجازه داده بود که در سرتاسر امپراتوری به خريد و فروش بپردازند و حتی پس از جنگهای ايران و يونان نيز کسی مزاحم بازرگانان يونانی نمیشد. چنانکه هرودوت نيز همراه همين کاروانهای بازرگانی به ايران سفر کرد و اطلاعات کاملی را گردآورد که در کتاب تاريخ خود به يادگار گذاشته است. رشد بازرگانی باعث گردآمدن چنان ثروت انبوهی در ايران شد که به گفتهی آندره ايمار، خاورشناس فرانسوی، چشم طمع برخی از يونانیها و سرانجام اسکندر را به سوی ايران دوخت.
4. داريوش همهی دستگاه حکومت را به واحدهايی به نام ساتراپ(ايالت)، که همان واژهی خشاتراپاوان به معنای حاکم و فرمان رواست، بخشبندی کرد. او برای هر ايالت ماليات مشخصی تعيين کرد. تعداد ساتراپیها را از 20 تا 28 نوشتهاند. او بر هر ساتراپ يک فرماندار به نام ساتراپ، که به طور معمول ايرانی بود، گماشته بود که قدرت نظامی در اختيار داشت. ساتراپ به گردآوری ماليات و کارهای قضايی میپرداخت. به علاوه، میتوانست سکهی نقره ضرب کند، اما ضرب سکهی طلا فقط در اختيار پادشاه بود. فردی نيز بر کارهای فرماندار نظارت داشت که از او به چشم شاه ياد شده است.
5. داريوش به ساختن راه شاهی فرمان داد و در اين راه، که خط اصلی آن از شوش تا سارد در ساحل مديترانه بود، به فاصلههای معين ايستگاههايی ساخته بود. اين چاپارخانهها در رساندن نامه و فرمانهای حکومتی و نيز فرآوردههای فاسد شدنی به مرکز نقش چشمگيری داشتند. آن سازمان پيامرسانی را، که مورد تحسين يونانیها بود، نخست مصریها و سپس رومیها فراگرفتند و رومیها آن را در سراسر اروپا به کار گرفتند. هرودت از چاپارهای هخامنشی به نيکی ياد کرده است و میگويد که آنها مسير شوش، در خوزستان، تا سارد، در ساحل مديترانه، را در 10 روز میپيمودند.
نظر خود را پيرامون هريک از اين پنج اصل با ما در ميان بگذاريد و نامی برای هر اصل پيشنهاد دهيد. نظر خود را در جای نظرخواهی در کنارهی چپ همين مقاله بنويسيد.
منبع:
1. گيرشمن، رومن. ايران از آغاز تا اسلام. ترجمهی محمد معين. انتشارات معين، 1383
2. دياکونوف، ميخائيل ميخائيلوويچ، تاريخ ايران باستان، ترجمهی روحی ارباب، انتشارات علمی و فرهنگی، 1380
3. گروهی از خاورشناسان فرانسوی. تمدن ايرانی. ترجمهی عيسی بهنام. انتشارات علمی و فرهنگی، 1381
برگرفته از : جزیره دانش