نقش کیان سردار ایرانی در خیزش مختار

کیان ایرانی

پس از تارش عرب ها به سرزمین ایران و فروپاشی شاهنشاهی ساسانی در ایران , اندک اندک اعراب به خودنمایی و کوچک شماری مردمان ایران پرداختند تا جایی که ایرانیان را برده خویش میخواندند و در کوچه و بازار مورد تمسخر قرار می دادند . پذیرش چنین ننگی آن هم از سوی مردمان با فرهنگ و متمدن ایران امکان پذیر نبود به همین روی آرام آرام کوشیدند تا از هر راهی که می توانند از آن اوضاع ننگین رهایی یابند .

ایرانیان از آغاز تازش اعراب به ایران و حتی پیش از آن اندکی با دین اسلام آشنا شده بودند و نیکی های آن را دریافته بودند اما پذیرش حکومت بیگانه و فرهنگ بیگانه را هرگز بر نتابیدند .در این میان گاه شورش ها و خیزش هایی در میان ایرانیان بر ضد اعراب صورت میگرفت که با سرکوب از سوی اعراب مواجه میشد . پس از بر سر کار آمدن معاویه که با زور شمشیر انجام پذیرفت اوضاع بر ایرانیان دوچندان سخت تر از پیش شد تا حدی که معاویه مردمان را به زور وادار به آوردن هدیه برای خود می کرد و در این میان بیشترین ستم به ایرانیان روا رفت . پس از معاویه پسرش یزید به خلافت رسید و چنانکه تاریخ برای ما باز می گوید فردی اوباش و ستمکار بود . یزید نیز همانند پدرش معاویه برای انجام خواسته های خود دست به شمشیر میبرد و در همین راه حسین فرزند امام علی را نیز به شوند (دلیل) بیعت نکردن و نپذیرفتن حکومت خود به شهادت رسانید . ایرانیان که از آغاز مهر به علی و فرزندان او را در دل خود می داشتند و منتظر بودند تا فرصتی پیش آید تا مخالفت خود را با حکومت بنی امیه اعلام دارند ازین فرصت نهایت استفاده را کردند و با مختار ثقفی که خود نیز پیرو علی و مکتب او بود هم پیمان شدند تا در برابر بنی امیه و ستم های امویان چه بر مردمان ایران و چه بر خاندان پیامبر اسلام برخیزند . ایرانیان به رهبری کیان ایرانی با مختار ثقفی هم پیمان شده و در گام نخست به مبارزه علیه حکمران زبیری کوفه که از سوی عبداله بن زبیر بر کوفه حکم میراند برخواستند و توانستند طومارحکومت وی را در کوفه درهم بپیچند , به گونه ای که حاکم زبیری شب هنگام با پوشش زنانه (چادر) از کاخ کوفه گریخت . پس از در دست گرفتن حکومت کوفه به رهبری مختار و همتای ایرانی اش کیان شورش های فراوانی از سوی اعراب متعصب که هرگز حکومت ایرانی مختار را بر کوفه بر نمی تابیدند شکل گرفت . در این میان شمر که از جنایتکاران رخداد کربلا بود با فریب کوفیان دست به شورش زد و کاخ کوفه را محاصره کرد واز مختار خواست که تسلیم شود . مختار که سردار دلاور خود یعنی ابراهیم بن مالک اشتر را در کوفه و در کنار خود نداشت اندکی درنگ کرد تا فرصتی پیش آید و بتواند چاره ای بیندیشد .  در این هنگام ابراهیم بن مالک اشتر که در بیرون از کوفه به سر می برد و برای نبرد با سپاه شام رفته بود به کوفه بازگشت و به یاری مختار شتافت که پس از نبردهایی خونین سرانجام لشکریان شمر گریختند و بسیاری از آنان نیز کشته شدند . شمر نیز پس از چندی از کوفه گریخت که مختار شماری از یاران خود را برای دستگیری او فرستاد و سرانجام او را در خرابه ای بیرون از کوفه یافتند و کیان ایرانی در نبردی تن به تن او را بکشت . کیان و یاران ایرانی اش پس از کشتن شمر در پی دیگر جنایتکاران کربلا رفته و چندی از آنان را دستگیر و کشتند . پس از بازگشت کیان و یارانش به کوفه و ناکامی مختار و یارانش در کشتن حرمله که او نیز از بزرگترین جنایتکاران تاریخ به شمار می رود , مختار کیان را مامور دستگیری و کشتن حرمله می کند . حرمله که  بیرون از از کوفه برای خود پناهگاهی ساخته بود , خود را برترین تیر انداز در میان اعراب معرفی میکرد . به فرمان مختار کیان و تنی چند از یارانش پناهگاه حرمله را محاصره کردند اما او با زیرکی و جاسوس بازی توانست از حصار گذشته و بگریزد . کیان که از ناکامی در دستگیری و کشتن حرمله به شدت خشمگین شده بود , چند روزی از دستگاه حکومتی کناره گیری کرده و در مسجد به راز و نیاز می پرداخت , همچنین گه گاهی از دور و در پوششی ساده و عامیانه مراقب کارکرد سربازان و لشکریان حکومتی بود .در این هنگام حرمله که کینه ای بزرگ نسبت به کیان در دل داشت , شب هنگام و در حالی که کیان در خانه نبود به خانه کیان یورش برد و زن و فرزند ( شیرین بانو – حیدر ) کیان را که هر دو نیز ایرانی بودند به شهادت رسانید.کیان ایرانی پس از کشته شدن زن و فرزندش در غم و سکوتی بزرگ فرو رفت تا جایی که درخواست کناره گیری از دستگاه حکومتی مختار را به وی ارائه داد اما مختار ثقفی که در شرایط بسیار سختی به سر میبرد با کناره گیری او همداستان نشد و کناره گیری کیان را نپذیرفت. کیان دگرباره به دستگاه حکومتی بازگشت و به یاری رساندن به مختار پرداخت و تا واپسین نفس در کنار مختار بود . کیان ایرانی سردار دلاورایرانی سرانجام در جنگ سختی که میان لشکریان مختار و فرزندان عبداله بن زبیر (خلیفه زبیری) صورت گرفت در عین جوانمردی و دلاوری در کنار مختار دوست و یار دیرینه خود به شهادت رسید.
روانش شاد باد

دیدگاه استاد محمدحسین رجبی دوانی درباره کیان :

«كيان» در حقيقت «ابوعَمره كيسان» نام دارد كه يكي از نزديكان مختار، مورد اعتماد او و از مقامات بلندپايه حكومت مختار به شمار مي‌رفته است.محمدحسين رجبي‌دواني در ‌گفت‌وگو با فارس درخصوص پيشينه تاريخي همرزم مختار‌‌بن ابوعبيده ثقفي كه در سريال مختارنامه از او به عنوان «كيان» نام برده مي‌شود، اظهار داشت: «كيان» در حقيقت «ابوعَمره كيسان» نام دارد كه يكي از نزديكان مختار و از مقامات بلند پايه حكومتي او به شمار مي‌رفته است؛البته از سوابق و فعاليت‌هاي او پيش از قيام مختار هيچ اطلاعاتي در تاريخ نيست اما از زماني كه به مختار پيوست و در قيام او نقش پيدا كرد از اهميت بالايي برخوردار شد زيرا بسيار مورد اطمينان و اعتماد مختار بوده است.

* رياست انتظامات و شرطه‌هاي كوفه برعهده كيسان بود

اين استاد دانشگاه در ادامه افزود: اعتماد و اطمينان مختار به اين شخص تا جايي بوده است كه رياست انتظامات كوفه و فرماندهي شرطه‌هاي كوفه به او سپرده مي‌شود و در جريان برخورد با جنايتكاران كربلا به فرمان مختار، اموال بسياري از اين افراد را مصادره مي‌كند و بين ايرانيان مسلماني كه در عمليات، قلع و قمع جنايتكاران كربلا شركت داشته‌اند تقسيم مي‌كند و اين مورد يكي از خدمات قابل توجهي است كه وي به حكومت مختار انجام داد.
رجبي‌دواني در باره شخصت «كيان» گفت: در حقيقت اوست كه از سوي مختار مأموريت برخورد و دستگيري و هلاكت جنايتكاران كربلا را بر عهده دارد و اشراف خائن كوفه كه جنايتكاران اصلي كربلا بودند به شدت از نام او وحشت داشتند.
وي ادامه داد: آنها «كيان» را «باز شكاري» لقب داده بودند؛ به اين معنا كه باز بر روي شكار فرود مي‌آيد و چنگال‌هايش را در بدن طعمه فرو مي‌كند؛ ‌لذا «كيسان» نيز بر قاتلان اهل‌بيت عليهم‌السلام فرود مي‌آيد و آنها را به هلاكت مي‌رساند و نابود مي‌كند.
اين پژوهشگر تاريخ اسلام اظهار داشت: «كيسان» بسيار به مختار وفادار بود و تا پايان كار نيز با وي همراهي مي‌كرده است؛ هنگام نبرد «مصعب‌بن زبير» كه براي جنگ با مختار آمده بود، سرسختانه و فداكارانه با مختار در برابر دشمن ايستاد و در جريان اين نبرد همراه با مختار كشته شد.
رجبي دواني درباره نام كيان در مجموعه مختارنامه گفت: البته اين فرد در فيلم مختار‌نامه به اشتباه «ابوعُمره» ناميده مي‌شود در حالي كه نام اصلي او «ابوعَمره كيسان» است كه حتي نام «كيسان» نيز به نقل از يكي از دست اندركاران اين فيلم به دليل راحتي تلفظ براي ايرانيان و ملموس بودن نام «كيان» از «كيسان» به اين نام تغيير پيدا كرده است.
وي خاطرنشان كرد: به هر صورت «كيان» يك وجود حقيقي است و زحمات زيادي را چه در جهت قيام مختار و چه در قصاص قاتلان اهل بيت عليهم‌السلام و ياران ايشان كشيده است و جاي مدح و تكريم از اين شخصيت وجود دارد.

* ايرانيان بعد از قيام مختار انگيزه و اعتماد بيشتري براي حضور در عرصه‌هاي سياسي يافتند

رجبي دواني درخصوص نقش ايرانيان در قيام مختار گفت: تا پيش از اينكه مختار ايرانيان را به اين صورت به عرصه بياورد و به آنها پست و مسئوليت دهد آنها برخلاف شمار قابل توجهشان در عراق و علي الخصوص در كوفه كه گفته مي‌شود ـ در بعضي از مواقع بيش از نيمي از جمعيت كوفه را ايرانيان تشكيل مي‌دادند ـ به دليل تبعيضي كه از زمان خليفه دوم بر ايرانيان مسلمان مي‌گذاشتند، آنها در عرصه سياسي و اجتماعي به حساب نمي‌آمدند و اين مسئله به گونه‌اي تبيين شده بود كه خود ايرانيان نيز پذيرفته بودند نمي‌توانند خودي نشان دهند و نمي‌توانند در عرصه سياسي و اجتماعي تأثيرگذار باشند.
وي در ادامه خاطر نشان كرد: البته اميرالمومنين عليه السلام و امام مجتبي عليه السلام ايرانيان را در زمان خودشان، از حقوق برابر با اعراب برخوردار كردند و به آنها بها دادند؛ اما تا زماني كه آن بزرگواران در قيد حيات بودند خيلي از ايرانيان با توجه به اين لطف اميرالمؤمنين عليه السلام باور نداشتند كه مي‌توانند تأثيرگذار باشند.
رجبي دواني بيان داشت: البته در فاصله صلح امام حسن عليه السلام تا قيام مختار، ظلم بسياري بر ايرانيان روا شد و خيلي از اين افراد را يا كشتند يا تبعيد كردند و به گونه‌اي شده بود كه بعضي از ايرانيان چنان به جان آمده بودند كه براي پايان دادن به وضعيت موجود حتي به قيام خوارج نيز مي‌پيوستند و ايرانياني كه در قيام خوارج نفوذ كرده بودند، اعتراض خودشان را به اين وضع موجود به اين روش نشان مي‌دادند.

* رمز موفقيت مختار به صحنه آوردن ايرانيان بود

كارشناس برنامه «هنگام درنگ» در ادامه افزود: به توجه به قيام مختار، ايرانيان با وفاي كامل به اطراف مختار حلقه زدند و به قيام او پيوستند تا بتوانند اعتراض خودشان را عنوان كنند و مختار نيز با توجه به زيركي خود مي‌دانست اگر به ايرانيان بها دهد با كمك اين افراد مي‌تواند موفق شود و اگر صرفاً مي‌خواست به عرب‌ها بها دهد، نمي‌توانست موفق شود؛ زيرا او مي‌دانست اعرابي كه به اهل‌بيت پيامبر رحم نكردند، به مختار نيز رحم نمي‌كنند و حتماً در لحظات اصلي او را رها خواهند كرد.
رجبي دواني در پايان گفت: معتقدم رمز موفقيت مختار به صحنه آوردن ايرانيان و استفاده از وفا و توانايي آنها بود؛ لذا مي‌بينيم سپاهي نيز كه به سوي شام روانه مي‌كند؛ به فرماندهي ابراهيم‌بن مالك اشتر است. بنا بر نقل تاريخ، شاهدان گفته‌اند كه در اردوي ابراهيم‌بن مالك، صوت عربي شنيده نمي‌شد و عموماً فارسي صحبت مي‌كردند كه نشان از كثرت ايرانيان در اين سپاه دارد.

کیان ایرانی

پژوهش : مهدی زیدآبادی نژاد (گروه نویسدگان مهرمیهن)