مهرمیهن | رسانه ی فرهنگ ایران

دیوها و بدیهایی که زندگانی مردمان را تباه می کند

در گفتار دانشمند بزرگ فرهنگِ ایران "بزرگمهر بُختَگان" دیو هایی که زندگانی مردمان را به تباهی می کشاند، دَه گروه اند. مردمان می باید با پرهیز از این بدی ها زندگانی خویش و دیگران را از گزند و آسیب نگاه دارند. این گفتارهای نغز 1460 سال پیش در دربار انوشیروان بر زبان رانده شده است و در کتاب های شاهنامه و یادگار بزرگمهر و بسیاری از کتابهای تاریخی پس از اسلام آمده است .

دیو و پلیدی

با نگرش بر اینکه این گفتارهای زیبا در شاهنامه و با گفتار آهنگین و دلنشین فردوسی بزرگ نیز آمده است بررسی گفتارهای بزرگمهر پیرامون دیوها و پلیدی ها را از نگاه شاهنامه انجام می دهیم :

در انجمن پرسش و پاسخی که کسری نوشین روان ( انوشیروان) با موبدان و دانشمندان بر پا کرده بود ، کسری از بزرگمهر درباره ی بدی ها و دیوهای پلید می پرسد :

بدو گفت کسری که : ده دیو چیست ؟

کزیشان خرد را بباید گریست

چنین داد پاسخ که: آز و نیاز

دو دیوند با زور و گردن فراز !

1 – آز (حرص) 2 – نیاز ( نیازمندی و تهی دستی)

دگر خشم و رشکَست و ننگَست و کین

چو نَمام و دوروی و ناپاک دین

3 – خشم (عصبانیت ) 4 – رشک (حسادت) 5 – ننگ  6 – کین (کینه) 7 – نمام ( سخن چینی ) 8 – دورویی 9 – ناپاک دینی

دَهُم آنکه از کس ندارد سپاس

به نیکی و هم نیست یزدان شناس

10  - نا سپاسی

بزرگمهر در ادامه و پس از پرسش انوشیروان به پیامدهای گرفتاری مردم در این بدیها و پلیدیها اشاره می کند:

بدو گفت ازين شوم دهِ با گَزَند

کدامست آهِرمَنِ زورمَند؟

چنين داد پاسخ به کسري که: آز

ستمکاره ديوي بود ديرساز

که اورا نبينند خشنود ايچ

همه در فزونيش باشد پَسيچ!

براستی که آزمندان ( حریصان ) هیچگاه خشنود و راضی نیستند و همواره فزونی می جویند.

نياز آنکِ او را ز اندوه و دَرد

همي کور بينند و رخساره زَرد

ویژگی تهی دستان : رخساره زرد !

کَزين بگذري خسروا ديوِ رَشک

يکي دردمندي بود بي پِزَشک

رشک (حسادت) بیماری ای که پزشکی ندارد !

دگر نَنگ ديوي بود با سِتيز

هميشه بِبَد کرده چنگال تيز

دیوِ ننگ (نبرد) جنگ خواه و خون ریز

دگر ديو کينَست پُرخشم وجوش

ز مردم بتابد گَهِ خشم هوش!

نه بخشايش آرد بر و بر نه مِهر

دُژآگاه ديوي پرآژَنگ چِهر

کین و خشم دیوهایی که هوش را از مردم دور می کند و با چهره ای درهم بخشایش و مهری ندارد.

دگر ديوِ نَمام کو جز دروغ

نداند، نراند سخن با فروغ

ميانِ دو تَن کين وجنگ آوَرَد

بکوشد که پيوستگي بشکَرَد!

سخن چین که سخن های او فروغی ندارد و مردمان را از یکدیگر دور می کند .

دگر ديو بي دانش و ناسپاس

نباشد خردمند و نيکي شناس

به نزديک او راي و شرم اندکيست

به چشمش بد و نيک هر دو يکيست!

و در پایان ناسپاسی که بد و نیک را از هم نمی داند و از رای و شرم بهره ای ندارد!

برآیند گفتار بزرگمهر این است که : سرمایه ی همه ی بدی ها و گناهان در جهان نیاز و نیازمندی و تهی دستی است . چنانکه نياز در زمان دراز، آز پديد ميآورد، و آز، رشک را و رشک کين را و کين خشم را و ...

بنابراین فرمانروایان و دست اندرکاران کشورها می باید برای پیشگیری از گناهکاری  و فساد در میان مردمان کشور ، از نیازمندی و فقر پیشگیری کنند چرا که اگر نیاز وجود داشته باشد گناهان دیگر هم در پی آن خواهد آمد .

اما بزرگمهر راه رَستن و رهایی از چنگال این دیوهای پلید را نیز نمایان ساخته است :

ز دانا بپرسيد پس شهريار

که چون ديو  با دل کند کارزار،

ببنده چه دادست گيهان خديو

که از کار کوته کند دست ديو؟

انوشیروان می پرسد که گیهان خدیو (گیهان = هستی - خدیو = پادشاه : خداوند ) به بنده چه چیزی داده است که بتواند در برابر این دیوها ایستادگی کند.

چنين داد پاسخ که دستِ خِرَد

ز کردار آهِرمَنان بگذرد !

خرد باد جان تو را رَهنمون

که راهي درازست پيش اَندَرون

راه گرفتار نشدن در دام این دیوها :  بهره گیری از خرد (عقل) و خردورزیدن .

بزرگمهر در پاسخ به پرسشی دیگر از انوشیروان بدی هایی دیگر را برای او بر می شِمُرَد :

چنین داد پاسخ که : زُفتی ز شاه

سِتیهیدَنِ مردمِ بی گناه.

توانگر که تَنگی کند در خورِش

دریغ آیدش پوشش و پرورِش.

زنانی که ایشان ندارند شَرم

بگفتن ندارند آوازِ نرم !

همان نیک مردان که تُندی کنند

وُ گَر تنگ دستان بلندی کنند

دروغ آنکِ بی رنگ و زشتَست و خوار

چه بر نابکار و چه بر شهریار

این پنج بیت به اندازه ای زیباست که هم نغزگفتاری بزرگمهر را نشان می دهد  و هم توانایی بی مانند فردوسی در سرایندگی را . اشاره ای به مغز گفتار این پنج بیت می اندازیم :

رَج یکم : بزرگمهر زُفتی (بخیلی) کردن شاه و آزار مردمان بی گناه را کاری بد برشمرده است .

رَج دویم : بزرگمهر توانگران و ثروتمندانی را که در خورد و پورشش و پرورش بخیلی می ورزند ، نکوهیده است.

رَج سیوم : بزرگمهر زنانی که دارای شرم و حیا نیستند و در گفتار خود با صدای آرام سخن نمی گویند ، نکوهیده می داند .

رَج چهارم : بزرگمهر نرمی و آرامی را تنها ، وظیفه ی زنان نمی داند و از مردان نیز می خواهد که در گفتار و کردار خود تندی نکنند ! همچنین تنگ دستانی را که بلندی می کنند ، نکوهیده است . ( پیرامون این لت (مصرع) داستانزدی در زبان پارسی بر سر زبانها است که می گوید : جیب خالی ، پُزِ عالی !  - بزرگمهر از کسانی که جیب خالی دارند ، درخواست می کند که پز عالی ندهند و خود را بیشتر از آنچه که هستند نشان ندهند.)

رَج پنجم : دروغ ، چیزی که ایرانیان همواره در رفتار و کردار خود از آن بیزار بوده اند ، از سوی بزرگمهر نکوهیده می شود و البته فرقی نمی کند شهریار دروغ بگوید و یا مردمان دیگر و نابکار. ( نابکار به معنی درست آن یعنی : ناکارآمد – امروزه به نادرست  نابکار را برابر با تبه کار بکار می بریم ! )  هنوز هم در میان ایرانیان داستانزدی روان است که می گویند : دروغ گو دشمن خداوند است !.

بکوشیم با بهره گیری و پندگیری از دانش بزرگانی چون روانشاد بزرگمهر بختگان ، زندگی خود و دیگران را روشن و آرامش بخش سازیم.

پژوهش : مهدی زیدآبادی نژاد (گروه نویسندگان مهرمیهن)

در همین زمینه

دیدگاه‌ها  

+4 # ابراهيم 1394-05-27 14:03
اميدوارم به حرفهاي اين بزرگ فرزانه عمل كنيم
پاسخ دادن
+2 # کورش 1400-01-20 11:35
درود بر شما که علم میهن را گسترش می دهید.
پاسخ دادن
0 # رضا 1400-12-15 08:30
درود و سپاس
بسیار دلپذیر و فرهنگ ساز
پاسخ دادن
0 # ریحانه 1401-03-13 11:21
بسیار دلپذیر و دلنشین و خردمندانه
همه را یادداشت کردم
پاسخ دادن

نوشتن دیدگاه


دستاوردهای هموندان ما

بارگذاری
شما هم می توانید دستاوردهای خود در زمینه ی فرهنگ ایران را برای نمایش در پهرست بالا از اینجا بفرستید.
 

گزینش نام برای فرزند

 

نگاره های کمیاب و دیدنی

XML