پیشینه ی شهر پاسارگاد

شهر «پس اركادریش» یا به قول هرودوت و كت زیاس (مورخان یونانى) «پاسارگاد»، بنا به گزارش شادروان على سامى بر اثر كاوشگرى وى در سال هاى ۱۳۳۱ و ۱۳۳۸ خورشیدى در این شهر كهنسال آثارى به كهنگى هزاره پنجم پ.م و هزاره سوم پ.م یافت شده كه حاكى از سكونت آدمیان شهرنشین در این سرزمین بوده است.

از جمله آثارى شبیه به هنر عیلامى از بن خاك در شهر پاسارگاد نیز یافت شده است. از دیدگاه علم باستان شناسى این شهر در سال هاى دورتر از بنیانگذارى آن زیستگاه نیاكان كورش بزرگ به لحاظ وجود دو رشته آب كافى از رود پلوار یا رود سیوند تنگ بولاغى (محل احداث سدى كه بنیانگذارى خواهد شد) و رود مرغاب و چند چشمه دیگر سرزمینى سبز و خرم بود. ماركوارت و پى ترژولیوس یونگه همواره شهر پاسارگاد را با نام واقعى آن به حقیقت شهر پس اركادریش خوانده اند، زیرا داریوش بزرگ در بند ۱۱ ستون یك سنگ نبشته بزرگ بیستون كه در دانش باستان شناسى سند رسمى به شمار مى رود، خاستگاه گئوماته مغ غیرزردشتى را سرزمین پى اى سى و ودایا پیرامون كوه اركادریش خوانده است یعنى همان كوهى كه امروز شهر پاسارگاد یا شهر پس اركادریش را در كنار گرفته است زیرا داریوش شاه مى گوید: «پس از آن مردى مغ گئوماته نام از پ اى سى یا و ودایا برخاست كوهى اركادریش نام، چون از آنجا برخاست چهارده روز از ماه ویخن (اسفند) گذشته بود.» شهر پاسارگاد در سال هایى دور از پایتخت شدن نخستین شاهان هخامنشى یعنى كورش بزرگ و پسرش كبوجیه به وسیله ساكنان باستانى آن بنیانگذارى شد و سپس پارسیان نیاكان دو پادشاه فوق الذكر به تدریج در پس كوه آركادریش واقع در پهن دشت مشهد مرغاب امروز این شهر كهن و هفت هزار ساله را گسترش داده و در این شهر به فرمانروایى پرداختند و به همین دلیل است كه این شهر باستانى به شهر پس اركادریش نامور گردید. شهر پس اركادریش یعنى شهرى كه در پس كوه آركادریش بنیانگذارى شده است و سپس این شهر محل استقرار دولت پارسى تبار هخامنشى و نخستین پایتخت دولت شاهنشاهى هخامنشى گردید. پایتخت بودن این شهر تا سال مرگ كبوجیه پسر كورش كه در اسفند سال ۵۲۳ پ.م روى داد ادامه داشت و در طول این مدت چیش یا اى پش شاه پارس و پسرانش اریارمن و كورش یكم و فرزندان آنان به عنوان پادشاهان پارسى دست نشانده شاهان ماد بر قلمرو پارس حكومت مى كردند.
لازم به توضیح است كه شاهان دست نشانده و فرمانبردار پارس ، خویشاوند قوم فرمانرواى ماد بر سرزمین ایران باستان به شمار مى آمدند. چون تاریخ نویسان ایرانى تبار آن دوران كه هرودوت پدر تاریخ به وجود آنان در كتاب خویش اشاره كرده ظاهراً تاریخ كهن ایران نگاشته شده از سوى آنان در حمله گجستگ اسكندر به ایران كه در سال ۳۳۴ پ.م روى داد از میان رفت، لذا آنچه كه ما امروز از تاریخ ایران باستان در این دوران مى دانیم مرهون سنگ نبشته و گل نبشته هاى موجود بازمانده از آن دوران و تاریخ نویسى مورخان بیگانه از جمله پدر تاریخ به نام هرودوت و گزنفون وژ وستن و پیروز بابلى یا بروس و كتزیاس و همچنین مرهون كاوش كاوشگران از طریق آگاهى از یافته هاى زیر خاكى آن دوران است و لازم به یادآورى است كه بیگانگان به گاه تاریخ نگارى به جاى كاربرد واژه هاى پارسى باستان با اندك دگرگونى هایى در واژه هاى پارسى باستان از این واژه ها به صورت كاربرد در زبان هاى یونانى و رومى بهره مى گرفتند از جمله به جاى واژه هاى میثر به معناى خورشید و روشنك از واژه هاى میترا و ركسانا در گزارش هاى خود بهره گرفتند. از این رو از شهر پس اركادریش یاد شده در سنگ نبشته بزرگ بیستون به وسیله داریوش بزرگ با نام پاسارگاد یا پاساركاد در گزارش هاى تاریخى خود یاد كرده اند و چون كبوجیه پادشاه هخامنشى و فرعون سلسله بیست وهفتم مصر باستان پس از آگاهى از كودتاى مذهبى در شهر پاسارگاد دانست گئوماته یا به پندار «گاو ماد» كه یكى از روحانیان و مغ غیرزردشتى بود به یارى برادرش پادزیت رئیس امور دربار شاهى كبوجیه با سوءاستفاده از غیبت وى بر تخت شاهان هخامنشى تكیه زده، شاه نگونبخت هخامنشى در راه بازگشت شتاب آلود خویش از كشور مصر به شهر پاسارگاد در سرزمینى به نام شام در حالى كه به علت رخداد ناهنجار فوق الذكر در شرایط روحى بسیار نامطلوبى قرار داشت، بر اثر زخم خوردگى ناشى از پارگى غلاف شمشیر نوك شمشیر به كشاله ران وى هنگام پیاده شدن از اسب برخورد كرده و در نتیجه عفونت ناشى از آن پیش از رسیدن به شهر پس اركادریش یا پاسارگاد در آخرین روزهاى ماه اسفند ۵۲۳ پ.م درگذشت. و بنا به قولى پیكرش به شهر پاسارگاد آورده و در آنجا طبق مراسم سنتى پارسیان به گور سپرده شد. گئوماته كه در این هنگام به تزویر و توطئه با نام بردیا پسر كهتر كورش بزرگ به تسخیر مركزهاى حساس شهر پاسارگاد به یارى برادرش پرداخته بود بر تختگاه شاهان پارس تكیه زد و خود را به دروغ بردیا پسر كورش بزرگ خواند۱.

و در حالى كه پادزیت مغ برادر گئوماته همانند گذشته سمت رئیس دربار شاهى را عهده دار بود و مغان غیرزردشتى كودتاگر به سرپرستى پادزیت و گئوماته نبض اداره امور كشور پارس و ماد را در دست گرفتند و در نتیجه بر اثر این كودتاى مذهبى بار دیگر قوم ماد غیرزردشتى كه در شكست استیاگ شاه ماد از كورش دوم نامور به كورش بزرگ، سرزمین ماد و پارس و تختگاه قوم غیرزردشتى ماد را از دست داده بودند بار دیگر زمام امور كشورهاى پارس و ماد را در دست گرفتند و پس از رخدادهاى دیگرى كه شرح آن در این مقام ضرورتى ندارد در تاریخ ۱۰ مهر ۵۲۲ پ.م شوراى براندازى متشكل از هفت تن از رئیسان خاندان هاى بزرگ پارس به سرپرستى داریوش بزرگ كه در آن زمان فرزند یكى از هفت نفر سران خاندان بزرگ هخامنشى بود علیه حكومت گئوماته قیام كرد و در تاریخ ۱۵ مهر ۵۲۲ پ.م حكومت هفت ماه و ۳ روزه گئوماته مغ را سرنگون ساخت و پس از تاریخ ۱۵ مهر ۵۲۲ پ.م و صدور دستور قتل عام سران كودتا به سرپرستى پادزیت و گئوماته و دیگر مغان غیرزردشتى به وسیله داریوش بزرگ تحت نام عید ماگافونى یا عید مغ كشى تحقق یافت كه در تمام دوران شاهى دویست و بیست ساله هخامنشیان در روز پانزده مهر سال عید ماگافونى در سراسر پارس برگزار مى شد. مقارن آغاز شاهى داریوش بزرگ پارسه شهر را كه به غلط تخت جمشید خوانده مى شود و ۵۸ كیلومتر با شهر پاسارگاد فاصله دارد به تدریج با یارى صنعت گران و استادكاران ایرانى و استادكاران ملل تابع دولت هخامنشى داریوش بزرگ به عنوان پایتخت شاهان هخامنشى بنیانگذارى كرد. بنابراین از آغاز پادشاهى چیش یا پیش شاه پارس از نیمه نخست سده هاى هفتم پیش از میلاد شهر پس اركادریش یا پاسارگاد تا سالمرگ كبوجیه یعنى پایان اسفندماه ۵۲۳ پ.م پایتخت شاهان هخامنشى بود. شهر پاسارگاد گور كورش بزرگ و كاسان دانه به پندار من گیلانى نژاد اهل كشور مارد در دروازه ورودى شهر پاسارگاد قد برافراشته و این آرامگاه مقدس و به اعتبار خوشنامى و جوانمردى و سیاست هاى انسان دوستانه درون مرزى و برون مرزى كورش بزرگ كه در متون مذهبى دنیاى باستان و گزارش تاریخ نویسان جهان از آن صفات به عنوان صفات پیامبرگونه یاد شده اینك به عنوان یك سند ارزنده و یادمانه اى ارزشمند از مفاخر ملى قوم ایرانى در تاریخ جامعه كل بشرى از این آرامگاه و سرزمین پاسارگاد یاد شده و امروز این آرامگاه در دشت گسترده ولى بى رونق شهر پاسارگاد دیده مى شود كه از این شهر هفت هزار ساله به عنوان تختگاه بنیانگذار سرسلسله شاهنشاهى هخامنشى یعنى كورش بزرگ یاد شده است. كورش بزرگ آن انسان ستوده و والا و بى نظیرى است كه یهوه خداى اسرائیل در تورات او را شاهین و فرستاده خود و مامور گسترش دادگرى در جهان خوانده است.

جالب اینكه سرپرسى سایكس مى نویسد: «من سه بار شخصاً به زیارت این آرامگاه رفته و مختصر تعمیرى هم در آن نمودم... دیدن آرامگاه اصلى كورش شاه بزرگ و شاهنشاه جهان مزیت كوچكى نیست. من چقدر خوشبخت بودم كه به چنین افتخارى نایل شدم... آیا براى قوم آریایى هیچ بناى دیگر نیز هست كه برتر از آرامگاه بنیانگذار شاهنشاهى پارس باشد؟» شهرى كه دیروز كورش بزرگ و كبوجیه از این شهر بر جهان معلوم و متمدن دنیاى باستان آن روزگار فرمان مى راندند، ولى امروز این شهر ستمدیده به اعتبار بى توجهى برخى از فرزندان و ساكنان خویش كه در تخریب آثار باستانى آن شهر كوشیده اند همچون تك درختى خشك و بى سایبان در گوشه اى از استان فارس خموش و افسرده و بى رونق چشم حسرت و اندوه به پهن دشت مشهد مرغاب دوخته است ولى خوشبختانه گور كورش بزرگ و كاسان دانه ساخته شده از سنگ آهك و بر بلنداى هفت پلكان دور تا دور و سرتاسرى جاى گرفته و لازم به توضیح است كه عدد هفت عددى است مقدس كه مورد احترام در نزد بسیارى از ملل دنیاى باستان به ویژه در آیین مزدیسنا حتى پیش از ظهور زردشت و پس از او قرار داشته، چون عدد هفت در آیین مزدیسنا مقدس به شمار مى آمد از این رو به پندار من، وجود هفت پله مورد اشاره زیربناى آرامگاه كورش بزرگ و كاسان دانه نشانگر این امر است كه كورش بزرگ و همسر ماردى وى به آیین و كیش مزدیسنا و به احتمال قوى به كیش زردشت مومن و معتقد بودند و دلیل استوار كردن آرامگاه كورش بزرگ و همسرش كاسان دانه بر هفت پله سرتاسرى كه دور تا دور آرامگاه كورش و همسرش را فراگرفته داراى منشاء مذهبى و گرایش او و همسر ماردى وى به آیین مزدیسنا بوده است و در كنار آرامگاه كورش بزرگ بنا به گزارش آریان مورخ اهل آسیاى صغیر( ۳ ) و گزارش آریستو بول دوست و مورخ همراه اسكندر نیز كه در زمان تسخیر پارس همراه او بود در سنگ نبشته اى به خط میخى كه ظاهراً خط میخى پارسى بود كورش بزرگ با بیانى فیلسوفانه و اندرزگونه خطاب به آیندگان چنین اندرز داده است: منم كورش فرزند كبوجیه فرمانرواى آسیا كه دولت پارس را بنا كردم. بر زمین كمى كه تن مرا در برگرفته رشك مبر. متاسفانه برخى به ویژه ساكنان شهر پاسارگاد كه تا ۱۵۰ سال اخیر همانند بسیارى از مردم ایران از هویت ملى خویش ناآگاه مانده بودند و این خط میخى پارسى یا خط میخى عیلامى را به علت اینكه هنوز خط میخى به وسیله لاسن فرانسوى و گروت فند آلمانى و در نهایت به وسیله سر هنرى راولینسن انگلیسى خوانده نشده بود، این گونه نوشتارهاى ارزشمند را خط جادو پنداشته و بدین دستاویز، بسیارى از نبشتارهاى ارزشمند باستانى دیگر از جمله نبشتار بالاى پیكره مرد بالدار را در شهر پاسارگاد از میان برداشتند و این نبشتار كورش بزرگ كه او ضمن پندى حكیمانه خود را بحق بنیانگذار دولت پارس خوانده، مورد ملاحظه شخص آریستو بول تاریخ نویس همراه اسكندر در شهر پاسارگاد قرار گرفته بود. آریستو بول كه شخصاً آرامگاه كورش بزرگ و محوطه این آرامگاه را دیده بود و همچنین دیگر مورخان دوران باستان از جمله آریان مورخ اهل آسیاى صغیر كه در سده دوم میلادى مى زیسته و استرابون زایچه سال ۴۰ پ.م و كنت گورث كه در سده یكم میلادى مى زیست و همچنین پلوتارك این مورخان در آثار بازمانده از خود گزارش مى دهند كه در محوطه این آرامگاه درختان گوناگون به صورت پارادایس یا پردیس یا فردوس كه به معناى باغ بهشت است، دیده مى شد و جویبارى نیز در محوطه این آرامگاه وجود داشت و ساختمانى هم در كنار آرامگاه كورش بزرگ و كاسان دانه در شهر پاسارگاد بنا شده بود كه در آن ساختمان كه اینك نابود شده و از بین رفته، مغى به عنوان نگهبان آرامگاه و مسئول اجراى مراسم مذهبى اقامت شبان و روزى داشت كه در روزهاى مقدس مذهبى در آیین زردشتى در محوطه آرامگاه كورش بزرگ در شهر پاسارگاد به قربانى اسب كه در ایران باستان داراى ارزش بسیار بود، مبادرت مى ورزید و تقدس اسب در ایران از آنجا مشخص و احراز مى شود كه بسیارى از بزرگان هخامنشى داراى نام هاى با پسوند و پیشوند واژه اسب بوده اند همچون صد اسب و هزار اسب و ارج اسب و تهم اسب كه به معنى دارنده اسب ارزنده و اسب آهنین دارنده صد اسب و هزار اسب و همچنین ویشت اسب پدر داریوش بزرگ و گشتاسب بنا به قول گاثه ها حامى زردشت و بیور اسب و فرن اسب یعنى دارنده اسب درخشان و غیره بوده اند. كشف محل به گورسپارى كورش بزرگ و همسرش كاسان دانه در سال ۱۳۳۸ خورشیدى كه تا آن زمان كسى از آن آگاهى نداشت بدین گونه روى داد كه درخت انجیرى وحشى بر حاشیه بلنداى سقف آرامگاه كورش بزرگ و همسرش از سوراخى سر برون كرده بود و براى اینكه این درخت انجیر موجب ویرانى تدریجى سقف آرامگاه نگردد، به دستور اداره باستان شناسى فارس با نظارت نماینده آن اداره مستقر در شهر پاسارگاد هنگامى كه درخت انجیر وحشى را با احتیاط از سقف آرامگاه زدودند دو گور در كنار یكدیگر در بین فضاى سقف ذوزنقه اى آرامگاه با كف مسطح آن دیده مى شود و این دو گور به وسیله دهلیزى باریك به عرض ۲۵ سانتى متر و به درازاى یك متر به هم مرتبط است كه گور بزرگتر ظاهراً از آن كورش بزرگ و گور كوچكتر كه به درازا و پهناى ۹۵*۹۵/۱ است از آن كاسان دانه است و بلنداى هر دو گور نیز از مقطع آن ۸۵ سانتى متر است. گزارش شادروان على سامى باستان شناس برجسته ایرانى حاكى است كه با وجود پنهانكارى گور كورش بزرگ و كاسان دانه در همان هنگام به گورسپارى آنان از دیدگاه مردم گور كورش بزرگ در زمانى نامعلوم مورد دستبرد دزدان قرار گرفت.
آرامگاه كورش بزرگ كه از سنگ آهك استخراج شده از كوه آركادریش ساخته شده زیرا اصولاً پیرامون شهر پاسارگاد كوه سنگى مناسبى براى پیكره تراشى یا ساختن كاخ وجود نداشته و سنگ هاى سختى كه در بناهاى شهر دیده مى شود از نقاط دورتر یعنى (كوه) سیوند ( ۴ ) به این شهر آورده شد. علاوه بر قصر و بارگاه و بار عام كورش بزرگ و (كاخ) زیستگاه او و اندك بازمانده و زیستگاه تقریباً نابود شده كبوجیه و بناى از بین رفته ویژه مراسم مذهبى شهر و پیكره هاى مرد بالدار به عنوان یادگارهاى تمدن سده ششم پ.م ایران امروز در پهن دشت شهر پاسارگاد دیده مى شوند . صحنه دیگرى كه در شهر پاسارگاد به چشم مى خورد دو ساختمان مسجد و كاروانسراى ساخته شده در سده هاى هفتم و هشتم هجرى به وسیله اتابك سعدبن زنگى و شاه شجاع است كه بر اثر استفاده از مصالح ساختمانى و تخریب كاخ هاى بارعام كورش و زیستگاه این شاه، زیان هاى جبران ناپذیرى به ویژه به این دو اثر ارزنده باستانى وارد شد و در این رهگذار احتمالاً با اذن اتابك سعدبن زنگى و شاه شجاع شاهان به ترتیب هم دوره سعدى و حافظ، چنین عملى تحقق یافت. در سردر این مسجد نیمه تمام نام سلطان سعد بن زنگى دیده مى شود. بدین گونه مسلم است كه این مسجد با استفاده از سرستون هاى سه ایوان خاورى و باخترى و جنوبى كاخ پذیرایى كورش كه شاهكارى از صنعت صنعتگران پارسى در بیست و پنج سده پیش بوده است و تخته سنگ هاى چهارگوش فرش كف این دو كاخ تقریباً از بین رفت. بناى مسجد نیز به علت درگذشت سعد زنگى شاه پارس در سال ۶۲۱ هجرى ناتمام ماند.
-------
پى نوشت ها:
۱ _ برخى از خاورشناسان غرض ورز و به دنبال آنان معدودى از پژوهشگران ایرانى رخداد سرنوشت ساز كودتاى گئوماته _ پادزیت را دروغ و داریوش بزرگ را دروغگو خواندند. در كتاب پاسخ به پژوهشگران بیگانه ( ج . م . عطا ) كه امید است انتشار آن بزودی تحقق یابد، مستدلاً به پندار مبتنى بر لغزش آنان توسط نویسنده پاسخ گفته شده است.
۲ _ برگ هاى ۱۰۵۷ تا ۱۰۶۰ و ۱۰۶۴ و ۱۰۶۷ تورات چاپ ۱۹۳۳ لندن.
۳ _ كتاب ۶ فركرد، ۸ بند ۴ برگ، ۱۸۷۰ و ،۱۸۷۱ ج ،۲ ایران باستان مشیرالدوله پیرنیا.
۴ _ سى = كوه همچون سى مرغ = مرغ كوه = پرنده كوه آشیان همچون عقاب.

ّبرگرفته از روزنامه شرق - گردآوری مهرمیهن

دیدگاه‌ها  

0 # اصلانی 1395-06-08 02:43
هرودت در کجای کتاب خود به نویسندگان ایرانی اشاره کرده؟ شما این خواب و خیال های خودتان را از کجا می اورید ؟ میتوانی معنی هخا را بگویی و اینکه در کدام لغتنامه ایرانی است ؟ ولی در لغت نامه های عبری ، معنی ان وجود دارد . و تا دلت میخواهد کتاب تورات ، پر از اسامی شاهان هخامنشیان است ، اقای عزیز ، اخ ، هخ ، حاخ ، در زبان عبری عین هم ادا و گفته میشوند . کوروش یکی از بزرگان دینی و بلکه یکی از پیامبران یهودی است و منطقه پرسه برای یهودیان ، منطقه مقدسی است ، و سی و سه پیامبرشان در ایران امروزی دفن هستند . و بر اساس باستان شناسی جدید در مناطق شوش و ایلام ، از طبقات زیرین اسناد و خانه هایی بدست امده که نشان دهندگی بومی بودن طایفه کوروش و داریوش است و نشان از ایلامی بودن این اشخاص است . و ان نیز نشان از یهودی بودن این طایفه ، که از اسارت های دو موردی از دوران آشوریان است .
پاسخ دادن

نوشتن دیدگاه