اردشیر بابکان

نویسنده: یزدان صفایی

اردشیر به زیان اوستایی اَرتَخشَترَه؛به پهلوی ارتخشیره و به یونانی؛آرتاکِسِرکِس خوانده شده است.
محمد بن جریر طبری در آغاز تاریخ ساسانیان؛نسب آنان را به کیانیان رسانده است و پیرامون نسب نامه اردشیر پاپکان مینویسد:«اردشیر پسر بابک پسر ساسان پسر مهرس پسر ساسان پسر بهمن پسر اسفندیار پسر بشتاسب پسر لهراسب پسر اوگی پسر کی مانوش بوده است» و همچنین در بند 30 از فصل 31 بندهش آمده سلسله نسب اردشیر به اسفندیار میرسد.اما همانگونه که میبینید این نسب نامه تا اندازه ای گنگ است وحتی برخی از نامها در آن به کلی گنگ و دور از ذهن هستند و بنابراین از این نسب نامه، ما در اینجا تنها به بابک پدر اردشیر میپردازیم:
بابک بر اساس نوشته ی طبری؛موبد موبدان پرستشگاه آناهیتا بود گویا این پرستشگاه در کعبه زرتشت کنونی به جای مانده بودو او را سرپرست این پرستشگاه؛پریستار یا پاتشای میخواندند.بابک از اردوان پنجم شاه اشکانی فرنام پادشاهی را برای پسر نخستش شاپور خواست.که با خودداری او روبه رو شد.با این وجود شاپور پس از مرگ پدر خود را پادشاه خواند و اردشیر را به زور پیرو خود کرد.پس از مرگ او اردشیر که دومین فرزند بابک بود در سال 220 میلادی ؛ شهریاری استخر را به دست آورد از آنجا که او اندیشه شاهنشاهی بزرگی را در سر داشت در سال 223 آغاز به لشگرکشی به گوشه و کنار کشور کرد و در نخستین گام کرمان را به چنگ آورد و سپس خوزستان و عمان فرمانبردار او شدند.به یاری بونک اصفهانی؛ مهرک نوشزادان که فرمانروای کرانه خلیج فارس بود شکست خورد.از آنجا که شاهنشاهی اشکانی دچار آشفتگی شده بود برخی از شهرها و استانها نیز از اردشیر پشتیبانی کردند .سپس اردشیر شهر سلوکیه را گرفت و به دنبال آن برخی از فرمانروایان میان رودان چون آرزون و بیت آرامای و زابدیستا به زیر پرچم اردشیر در آمدند.

تنها پس از گذشت 4 سال و آن هم به یاری هم پیمانان و شاهان میان رودان بود که اردشیر توانست در سال 224 میلادی اردوان اشکانی را در هرمزدگان خوزستان شکست داده و به قتل برساند البته کار دودمان اشکانی بی درنگ به پایان نرسید چرا که اردواز فرزند اردوان پنجم توانست در برخی از شهرهای شمالی کشور تا سال 230 میلادی فروانروایی کند و در هم هایی نیز از او در دست است.
دو سال پس از کشته شدن اردوان؛اردشیر توانست تیسفون را بگیرد و آنگاه خراسان و باختر و و خوارزم و مکران را فراچنگ آورد و به هند رفت و پنجاب را گرفت و به نزدیکی سیرهند رسید و پس از گرفتن باج از شاه آنجا به ایران بازگشت.
در 228 میلادی از فرات گذشت و آهنگ روم کرد و به الکساندرسوز قیصر روم پیغام داد که«آنچه رومیها در آسیا متصرف اند میراث من است و باید رومی ها به اروپا اکتفا و آسیا را تخلیه کنند»
الکساندرسوز فرستادگان ایران به زندان انداخت و با سه لشگر به ترتیب به آذربایجان و شوش و قلب ایران یورش برد که خود نیز سرداری و رهبری اردوی سوم را به عهده گرفت.
اردشیر اردوی دوم را به آسانی شکست داد و کامروایی هایی  در اردوی نخست داشت هرچند که هنگام عقب نشینی تلفات زیادی داد و به دنبال آن اردوی سوم روم نیز عقب نشینی کرد. پیامد این جنگ این بود که نصیبین و حران به قلمرو ایران افزوده شد .اردشیر در ادامه به سمت ارمنستان رفت اما با پایداری خسرو ؛شاه آن روبه رو شد که در پایان توانست ارمنستان را به چنگ آورد.
پس از این جنگها ؛فرمانروایان محلی دوره اشکانی سخت مورد تعقیب قرار گرفتند تا جاییکه بیشتر آنها به کشورهای همسایه چون هند و افغانستان گریختند.
از مهمترین اقدامهای او میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1)گردآوری اوستا
2)ایجاد پادشاهی یکپارچه و کم کردن قدرت فرمانروایان محلی
3)رسمی کردن مزدیسنا و پیوند دین و دولت
4)به وجود آوردن سامانه طبقه بندی شده
5)زنده کردن قشون جاویدان داریوش بزرگ
6)آسان گرفتن در پادفاره کردن
7)گستراندن 6 گونه سکه به صورت پی در پی
8)ساخت شهرهایی چون خره اردشیر؛به اردشیر؛بهمن اردشیر؛رامهرمز اردشیر؛هرمزد اردشیر؛بوذاردشیر؛هشت اردشیر و بتن(تن)اردشیر.

پیرامون گردآوری اوستا باید گفت که اردشیر پس از وَلَخش؛پادشاه اشکانی که برای گردآوری اوستا تلاش هایی کرده بود؛نخستین پادشاهی بود که به این کار همت ورزید و هیربدان هیربد؛تنسر را بدین کار گمارد.

اردشیر نیز مانند پدرش فرنام پریستار(پاتشخای) آتشکده آناهیتا را نیز  افزون بر فرنام شاهی به خود افزود او این ریاست مذهبی خود را در عناوین رسمی چنین یاد میکند:
«مزدیسن مینو چیتری هچ یزدان»به این معنی که «پرستنده هرمزد که چهره از یزدان دارد » لوکونین ص 66
اردشیر از زمان تاجگذاری به عنوان خویش که پریستار پرستشگاه آناهیتا بوذ عنوان پریستار آتشکده شاهی را که به نام اهوره مزدا بنیاد یافته بود؛افزود.او نه تنها قدرت اداری و نظامی بلکه امور دینی را نیز در دست داشت و همچنین در روز مهرگان رخت نو به مردم میبخشید.
او در بیستم مارس 224 میلادی درگذشت، البته برخی پژوهشگران چون نولدکه مینویسد شاید اردشیر در ژوئیه 241 میلادی در گذشته باشد.زمان پادشاهی او نزدیک به 14 سال و دو ماه بود


بن مایه ها:
1)تاریخ سیاسی ساسانیان/دکتر محمد جواد مشکور/دنیای کتاب
2)تاریخ ایران/حسن پیرنیا-عباس اقبال.
3)دانشنامه مزدیسنا/جهانگیر اوشیدری

دیدگاه‌ها  

+1 # بهرام 1391-11-30 15:53
سلام.آنجایی که گفتین:(تا جاییکه بیشتر آنها به کشورهای همسایه چون هند و افغانستان گریختند.)در آن هنگام هیچ کشور به نام افغانستان وجود نداشت و مرز های شرقی ایران را هند و چین در بر میگرفت.لطفا تصحیح بفرمایید.
پاسخ دادن

نوشتن دیدگاه