رودوزي ها و تزئينات لباس در دوره هاي تاريخي ايران

چشمگيرترين و زيبا ترين نمونه هاي پوشاک بانوان ايراني ، تصوير برجسته اي است که براي جام سيمين در مرو دشت کشف شده که بر روي اين جام پيکر دو زن ديده مي شود که تزئينات دوختي در قسمت يقه و لبه پيراهن لباس آنها جلوه خاص به آن داده است .

بعد از اسلام نيز رودوزيهاي ايراني به حيات خود ادامه داد ولي متاسفانه در دوره ظهور اسلام تا دوره سلجوقيان هيچ نشانه اي در دست نيست . زنان در بعضي از دوره ها پيراهن ها و قباي چاک دار بلند مي پوشيدند که بر روي آنها نمونه هاي مختلفي از تزئينات و رودوزيها ديده مي شد .

پيشرفت انواع رودوزي هاي ايراني فقط در عصر صفوي همه جانبه بوده که هم باعث قطع نفوذ هنر چيني شده و هم رقيب خوبي براي توليدات آنها شد .

هنر زمينه آشکار براي پروش قدرت ابتکار و نوآوري مي باشد ،هنر آرام بخش روح انسان است . هنر زمينه هاي مختلفي دارد که يکي از آنها تاريخ لباس و انواع رودوزيها و تزئينات لباس مي باشد که موضوعاتي کاملا مرتبط با هم هستند به اين معنا که بطور مستقيم بر يکديگر اثر مي گذارد و از همديگر تاثير مي پذيرند ، هرگاه در جامعه اي سنت و عادت استفاده از لباس هاي متنوع رواج داشته باشد که پشتوانه آن صنعت نساجي رونق مي گيرد .

رودوزيهاي روي لباس هنر آراستن سطح روئين پارچه هاي ساده با بهره گيري از نخ هاي الوان با کمک اسباب و وسايل مخصوص مي باشد و دست اندرکاران آن به مدد بخيه هاي ظريفي که بر منسوجات ساده مي نشانند معمولا تلفيق زيبائي از صبر ، شکيبايي و هنر را به نمايش مي گذارند.

مواد رودوزيهاي ايراني

مواد اوليه مورد مصرف به چهار رشته تقسيم مي شود که عبارتند از پارچه ، نخ ، سوزن و ساير مواد کمکي هر يک

از رودوزيها بر روي پارچه خاصي انجام مي شد . اين پارچه ها که دوزندگان بر اثر تکرار و تجربه نوع آن را براي انواع مختلف رودوزي مناسب تشخيص مي دادند .

نخ

نخ هاي مصرفي سوزندوزان ايراني شامل انواع زير بوده است :

نخ هاي دمسه (DMC) که به صورت کلاف هاي کوچک در بازار در دسترس سوزندوزان قرار مي گيرد . از يک رشته نخ شش لا تشکيل شده اند و اين نخ ها از لحاظ رنگ بسيار متنوع بوده و کار کردن با آنها بسيار ساده است .

نخ مليله يکي از انواع نخ هاي فلزي نخ ( مليله ) مي باشد که نخي است طلائي و نقره اي و بدون مغزي که نحوه تابيدن آن به صورت فنري بوده و کاملاً حالت ارتجاعي دارد از اين نخ علاوه بر مليله دوزي در زغره دوزي نيز استفاده مي نمايند

نحوه توليد اين نخ ها مثل نخ نقده بود و فقط تابيدن فنري آن است که اين نخ را از نقده متمايز مي سازد .

الان نمونه هائي از شيشه الوان بصورت لوله اي صاف و کوچک توليد و بنام نخ مليله در بازار عرضه مي شود که اين نوع جنس کلاً با نوع مليله اصلي و قديمي تفاوت دارد .

نخ سرمه نمونه ديگري از نخ هاي فلز‍ي ، سرمه است .

سرمه نخ طلائي يا نقره اي بي مغزي است که بدين صورت تابيده مي شود :

1-سرمه لوله اي ساده که به صورت لوله و خيلي فشرده بهم تابيده مي شود .

2-سرمه الماسي که تابيدن آن به شکل مربعي و مکعبي انجام مي گيرد و تنها فرق آن با سرمه نوع تابيدن آن مي باشد .

3-سرمه بلورسنت که بصورت لوله اي بسيار ظريف تابيده مي شود که جنس فلزي اين نوع سرمه نسبت به دو نوع بالا کلفت تر و در نتيجه حالت ارتجاعي آن کمتر مي باشد .

انواع سوزن ها

سوزن بيتوين (Between) اين سوزن داراي طول متوسط است و براي دوخت پارچه هايي با ضخامت زياد و همچنين ضخامت متوسط بکار مي رود ، براي پارچه هاي نسبتاً ضخيم سوزن بيتوين شماره 8  و براي پارچه هاي کلفت تر سوزن هاي شماره 6-4-1) )مناسب مي باشد .

سوزن منجوق دوزي ( Deading ) اين سوزن بسيار نازک و ظريف است ، بطوريکه عبور آن از داخل دانه هاي منجوق بسيار راحت انجام مي گردد شماره ) 10تا 13 ) با نخ قرقره و نمره (60 ) براي منجوق و مليله دوزي مورد استفاده مي باشد .

طرح رودوزي در دوره هاي مختلف سنتي ايران

بطور کلي طرح هاي رايج در بافت و دوخت به دو نوع کاملاً متفاوت که به سادگي از يکديگر قابل تشخيص است تقسيم مي شود :

طرح شکسته : به طرح هائي اطلاق مي شود که از بهم پيوستن خطوط مستقيم و شکسته تشکيل شده و اصطلاحاً طرح شکسته ناميده مي شود .

طرح هاي گردان : طرح هائي که از بهم پيوستن خطوط منحني به وجود مي آيد .

طرح هاي گروه اول از سه خط مستقيم به شرح ذيل تشکيل گرديده است :

الف ) خط افقي : شامل يک رديف گره که پهلو به پهلوي هم بسته مي شود .

ب ) خط عمودي : شامل يک ستون گره که بر روي يکديگر بسته مي شود .

ج ) خط اريب : که شامل يک رديف گره که بطور مورب در کنار و بالاي همديگر بسته مي شوند و تشکيل زاواياي

( 45 درجه ) مي دهند .

طرح و نقش و رنگ در دوختها و بافتهاي دوره اسلامي

طراحي و نقش بعد از اسلام در مرحله هاي نخستين و تا دوران صفوي تبديل اشکال ساده هندسي است به نقش هاي يکپارچه و شبکه هاي موزون که از زنجيره هاي همه جانبي و متصل و مداوم دايره ها و چهار گوشها و اشکال هندسي چند ضلعي بدست مي آيد . انگيزه وهدف طراح اسلامي وحدت است و ابديت همبستگي يک يک نگاره ها و گسترش آنان تا بي نهايت . نگارنده نقش اسلامي خود را جزئي از کل مي بيند و احساس مي کند که تمامي هستي در حرکت مداوم و ابدي است .

اين چيزي است که در هنر پيش از اسلام نمي بينيم . در طراحي اسلامي خواه نقشهاي هندسي و خواه اسليمي صفوي يک نقشمايه از حالت مجرد و انفراد حالتي که با بنيان فلسفه اسلام مغايرت دارد بيرون مي آيد و در پيوند و اتصال با نگاره هاي همگن بصورت جزئي از کل حلقه اي از يک شبکه همبسته در مي آيد که مي تواند تا بي نهايت ادامه يابد  و اين تداوم وحدت نقش پردازي تنها در لوا‍ي يک نظام توحيدي امکان پذير مي گردد .

هنر ايران بعد از اسلام با خط کوفي تلفيق مي گردد و متنوع ترين و بديع ترين شبکه هاي نقش برداري را پديدار مي کند و گاه همه اجزاي خود را از نام حضرت محمد ( ص ) و حضرت علي ( ع) مي گيرد و گاه مرکز ثقل نقشي مي شود که نام علي (ع) چهار بازوي آن است .

نقش شير و طاووس که در دو طرف درخت حيات قرار دارند نيز کاملاً الهام گرفته از طرف و نقش ساساني است اگرچه طرح و تناسب آنها از سنت قديم پيروي نشده است .

انواع رودوزيهاي سنتي ايران

رودوزيهاي ايراني به 6 دسته تقسيم مي شوند :

1- سوزن دوزيها که در اثر پرکاري ، زمينه اصلي آن مشخص نبوده و دوختهاي الوان موجب پيدايش زمينه تازه اي پر از نقش و نگار گرديده است . مثل : نقش دوزي ، قلابدوزي

2- سوزن دوزيهايي که قسمتي از زمينه را دوخت پر نموده زمينه به رنگ اصلي خود باقي مي ماند .مثل : قيطان دوزي و مضاعف دوزي

3- سوزن دوزيهايي که به شکل خاص انجام مي گيرد ، با جابجا کردن و بيرون آوردن تارو پودها صورت مي گيرد . مانند : سکمه دوزي اصفهان و شبکه دوزي

4- رودوزيهايي که نخهاي فلزي آذينگر زمينه پارچه مي باشند و به پارچه جلوه ديگري مي دهد . مانند : گلابتون دوزي ، ده يک دوزي ، نقده دوزي ، سرمه دوزي،مليله دوزي و گلاب دوزي .

5- سوزن دوزيهاي که سوزن و قلاب در نقش آفريني روي زمينه نقشي ندارند بلکه با گذراندن نخ هاي للزي مثل نقده ازميان تار و پود و شکل دادن به وسيله دست اشکال مورد نظر پديدار مي گردد .

6- گروهي از سوزن دوزيها که نخ و سوزن به تنهايي در نقش آفريني و تزئين روي آن موثر نبوده بلکه محتاج به مواد تزئين زاي ديگري مي باشد .

نقش دوزي

وجه تسمه :

نقش ،نگارش،کندن نگين...نگار کردن...و نقش دوزي در لغت نامۀ دهخدا ،زر دوزي کردن معنا گرديده است يا نقش دوختن روي پارچه با نخ رنگين.

فرهنگ معين نيز نقش بندي را گلدوزي و زري دوزي معني نموده است ولي نقش دوزي به دوختي اطلاق مي شود که هنرمند با استفاده از نخ هاي ابريشمي يا پشمي نگاره هاي دلخواه روي زمينه اي پديد مي آورد و در اکثر اين دوختها ،زمينه ديده نمي شود .اين يکي از شيوه هاي کهن هنر سوزن دوزي مي باشد اين دوخت از زمانهاي پيشين در کشورمان رايج بوده است ولي قديمي ترين آثار بدست آمده مربوط به دورۀ سلجوقي مي باشد و متأسفانه از دوره هاي قبل از سلجوقي هنوز آثاري بدست نيامده است.در دوران مغول و تيموري اين هنر از رواج نسبي برخوردار بود ولي دورۀ اوج اين دوخت زمان صفويه بوده است.

آثار بجا مانده از اين عهد حکايت از مهارت و شکيبايي خاص هنرمندان اين فن دارد که معمولاً تمام زمينۀ ساده پارچه را با شلالهاي مختلف زينت مي بخشيدند .از ديگر دوره هاي شکوفايي اين دوخت را بايستي دورۀ افشاريه ، زنديه و قاجاريه دانست در اين دوران هنرمندان سعي در اجرار ظريف اين فن داشتند که نمونه هاي بجا مانده از اين ايثارگران هنرمند خود گواه بر اين مدعاست .

از مواد مورد نياز در اين دوخت مي توان به :پارچۀ ساده ،نخهاي ابريشمي و پشمي، سوزن در شماره هاي مختلف از نوع کوتاه و بلند و قيچر اشاره کرد.

نقشهايي که در اين دوخت مورد استفاده قرار مي گيرند عبارتند از : گل و بوته،گل و مرغ،حيوانات ، بته جقه هاي مختلف ،گلهاي پنج پر و هشت پر،نقوش هندسي،محرماتي،راست و کج،بازوبندي ،بند رومي،شمسه اي،گلهاي شاه عباسي،ايکاتي،ترنجي و سرترنجي و نيم ترنجي،تاجي،افسري و گلهاي جناغي حاشيه اي.

کاربرد نقش دوزي

از اين دوخت براي:آرايش شلوار زنان،پرده،بقچه،سوزني،سجاده،شال کمري، کمربند،بند ساعت،جلد قرآن،سمبوسه،مچ پيچ،روکرسي،روميزي،تابلو،روجلد،کوسنو رومبلي استفاده مي نمايند.

رنگهايي که در اين دوخت بيشترمورد استفاده قرار مي گيرد عبارتند از:فيروزه اي،کرم،صورتي،نيلي،قرمزدانه اي،عنابي،خردلي،سبزسيلويي،چمني و سبززرنگاري،سفيد،بنفش،نارنجي،زرد،قهوه اي و آجري.

ابريشم دوزي

وجه تسميه:

در فرهنگ دهخدا دربارۀ ابريشم آورده شده است:

...رشته که از تارهاي پيله براي کنند دوختن و بافتن را ،ابريشم،بريشم،

حرير-قز-افريشم.

ابريشم...رشته اي از تارهاي پيله براي دوختن و بافتن سازند.ابريشم ،بريشم،حرير،قز،افريشم.

ابريشم ماده اي است که کرم ابريشم از غده هاي خود بشکل نخ بسيار باريک ترشح مي کند و با آن لانۀبيضي شکلي براي خود مي سازد که پيله ناميده مي شود،پيله ها را به ترتيب مخصوصي گرم مي کنند بعد مي ريسند تا ابريشم بدست آيد افريشم و بريشم هم گفته شده به عربي ابريشم مي گويند بکسر همزه و فتح سين.

ابريشم عبارت از يک ليف (رشته)پروتئيني است که در اثر انجماد مواد مترشحه از کرم بدست مي آيداين ليف از دو فلامنت موازي که به وسيلۀ صمغ ابريشم به يکديگر چسبيده اند به وجود آمده است.

در دورۀ صدر اسلام به علت منع مردم از تجملات ،استفاده از لباسهاي ابريشمي منسوخ شده ولي استفاده از نخ هاي ابريشم براي دوختهاي متنوع همچنان بقوت خود باقي بود.

قديمي ترين نمونۀ گلدوزي ايراني که هم اينک در موزۀ ايران باستان موجود است به دورۀ سلجوقي يعني 451ه ق تعلق دارند. در اين دوره ابريشم دوزي رونق فراواني گرفت واين نکته از نمونه دوختها و پارچه هايي که در مجموعه هاي مختلف نگهداري مي شود و ظرف سال هاي اخير نيز مقداري از آنها در شهر ري بدست آمده قابل اثبات مي باشد.نقوش مورد استفاده در ابريشم دوزي نامحدود بوده و مي توان به نقوش:حيواني،انساني،مينياتوري،شکارگاهي،گرفت و گير،فرهنگ عامه،گل و بوته،گل و مرغ،انواع 60 گانه بته جغه ها،نقوش هندسي،اسليمي ها،گل هاي حاشيه اي، دور نما سازي.از اين دوخت بيشتر براي تابلوهاي تزئيني،تزوئينات البسه،پاروان،وسايل آشپزخانه،روکيفي،روکوسني،روميزي،

روکرسي،بقچه،سوزني،پرده،سجاده،روکفش،روتختي،ملحفه،کيسه هاي پول،جاي شانه،جاي مسواک،جاي قلم دان،جا جورابي،مچ پيچ،سمبوسه،کمربندها،روجعبه اي و غيره استفاده مي شود.از مراکز ابريشم دوزي ميتوان به:

اصفهان،يزد،کاشان،بندرعباس،کرمان،زنجان،سيستانوبلوچستان،تهران،قزوين،تبريز،شوش،شوشتر،اروميه،سنندج،مهاباد،رشت،گرگان و غيره اشاره کرد.

خامه دوزي

وجه تسميه

خامه به معناي:قلم و کلک (برهان قاطع و فرهنگ جهانگيري)و ابريشم،نخ کم تاب از ناظم الاطباء و خامه دوزي نيز در لغت نامۀ دهخدا چنين توصيف شده است:گلدوزي کردن روي پارچه با خامه(ابريشم نتابيده)را بنابراين خامه به معناي ابريشم و دوختن فعل باشد.جمع آن نشان دهندۀ نوعي از هنر سنتي با ارزش است.

پس خامه دوزي يا خام دوزي که با نخ ابريشم خام (نتابيده)انجام مي شود و به همين دليل هم به اين نام شهرت يافته صرفنظر از شيوۀ توليد بي شباهت به سوزن دوزي بلوچ نيست .با اين تفاوت که در آن فقط از نخ ابريشم يک رنگ که معمولاً سفيد است استفاده به عمل مي آيد.

قدمت خامه دوزي ،همزمان با قدمت ابريشم دوزي مي باشد و اين دوخت در طول گذشت زمان تحولات شگرفي را پشت سر گذاشته است .

خامه دوزي در حال حاضر فقط در روستا هاي زابل به حد کامل رواج دارد و نقوش آن بيشتر متشکل از خطوط منحني گردان است و به منظور تزئين جا نماز،سجاده،پيش سينه لباس،سمبوسه،عرقچين،جليقه،روميزي،روتختي،سفره،روکوسني و غيره از آن استفاده مي شود.از نقوش رايج در اين هنر مي توان به:حصير دوزي،توردوزي،خامه کشي،بته جقه اي،نرگسي،گلي،نقوش ستاره اي،نقوش هندسي،انواع گره ها ،خطوط منحني،الگوهاي مختلف تخم خربزه و يا دم ماهي و غيره اشاره نمود که حصير دوزي و بته جقه اي معمولاً در وسط و بقيه نقوش در اطراف دوخته مي شوند.

اين دوخت علاوه بر روستاهاي زابل در يزد نيز به صورت خانگي رواج دارد و براي تزئين بقچه،جانماز،روطاقچه اي و غيره استفاده مي شود.دوخت به شيوۀ دومي گلدوزي به نام پردوزي است و نوع نخ ابريشم رنگ نشده و سفيد است که در اصطلاح به آن خامه مي گويند.نقئش به صورت حاشيه در دور کار،گل به صورت بوته با برگهاي فراوان و تک گل در قسمت مرکز کار بر پارچه مي نشينند و نقش زدن اکثراً با قالب هاي چوبي که به ج.هر آغشته مي شود بر روي پارچه انجام مي گردد.گاه نقش به وسيله مداد و يا کاغذ کپي کشيده مي شود خامه دوزي در شهرستان تفت نيز رواج کامل دارد.

فلز دوزي:

فلز دوزي به آن دسته از سوزن دوزيهائي گفته مي شود که وسيله فلزي را مثل پولک فلزي با نخ فلزي بر روي طرح بدوزند . از آنجائي که در گذشته پولک ها از سنگ و فلزات قيمتي مثل طلا و نقره ساخته مي شدند مي توان تاريخچه فلز دوزي را به قدمت پولک دوزي دانست که از دوران هخامنشي دوخت پولک هاي فلزي از جنس طلا و نقره جهت تزئين لباس و کلاه استفاده مي شده است .

مواد مورد نياز در فلز دوزي شامل : پولک هاي فلزي ، نخ گلابتون همرنگ پولک به رنگ هاي طلائي يا نقره اي و پارچه و سوزن مي باشد . طرح هاي مورد استفاده در فلز دوزي بيشتر شامل پرندگان و گل و بوته مي باشد . براي اجراي کار فلز دوزي پولک به وسيله نخ گلابتون در رديف هاي منظمي روي طرح دوخته مي شود . بخيه هاي نخ گلابتون که پولک را بر روي پارچه نگه مي دارد به صورت قلاب دوزي مي باشد . در اين دوخت فاصله هائي که بين رديف هاي پولک دوزي روي طرح خالي مي ماند بوسيله نخ گلابتون پر مي شود . از اين سوزن دوزي بيشتر براي تزئين تابلو و تزئينات استفاده مي شود و پارچه مورد استفاده جهت اين کار از نوع بافت فشرده براي : ساتن ، ابريشم و نيز پارچه مخمل مي باشد . از مراکز رايج اين هنر مي توان بند عباس و شهر هاي اطراف آن را نام برد .

دوخت هائي که در اين فلز دوزي مورد استفاده قرار مي گيرد عبارتند از : زنجير دوزي ، پولک دوزي و دوخت ساتن با نخ گلابتون .

سوزن دوزي هاي لباس ارامنه اصفهان :

اقليت هاي ارامنه که امروزه در سراسر مناطق ايران به کوشش و کار مشغولند اکثراً از طريق جلفاي اصفهان رسيده و به اطراف پخش شده اند . اينان اقليتي فعال و پيشرو مي باشند و خود را با زندگي معمول روز وفق مي دهند . پوشاک بانوان ارامني بر حسب آنچه تحقيق نشان داده و در موزه مردم شناسي نيز موجود است شامل : کلاه و عرقچين ، چانه پوش ، روسري ، رو سينه اي ، پيراهن زير، پيراهن رو ، روپوش يا قبا و شلوار است .

عرقچين : که اقلب دختران آن را بکار مي برند از پارچه تهيه مي شود . روي قسمت بالا را با پارچه گرد بريده مي پوشانند . پارچه عرقچين از مخمل و پارچه هاي زربفت است ، تزئين آن در قسمت پائين و جلو به صورت نوار دوزي است  ( نوار دوزي دوخت نوارهاي آماده الوان بر روي پارچه هاي مختلف است .)

روسري : روسري پارچه سفيد و چهارگوش است که وسعت آن حدود دو متر مي باشد و معمولاً روي آن را با نخ هاي زري نقش بندي مي کنند (زري دوزي )، طرح روسري بانوان ارمني بته جقه در گوشه ها و حاشيه اي در دور است و گل يا ترنجي در وسط ،مرکزيت روسري را حفظ کرده و نمايان است .

رو سينه اي : از پارچه اي ظريف و رنگين است که حاشيه دوزي شده ، طول آن در حدود سه متر و نيم و عرض آن حدود 90 سانتي متر است که در دور آويز ريشه دارد .

پيراهن رو : پيراهن از پارچه هاي رنگين و زيبا انتخاب مي شود و با نواردوزي‌ و زردوزي تزئين مي گردد .

شلوار بانوان ارامنه :  شلواري است شبيه شلوار بانوان بندري ، با کمر ليفه اي و دمپاي تنگ بدون ليفه که نوار دوزي شده است .

شماره دوزي :

شماره دوزي که در ايران سابقه بسيار طولاني دارد نوعي رودوزي است که طوري آن نقوش مورد نظر بر مبناي شمارش تارو پود بر روي پارچه دوخته مي شود . به اين ترتيب که براي زدن هر يقه از تارو پود ( گاه يک تار و يک پود و گاه چند تار و چند پود ) را در نظر مي گيرند .

به دليل دشوار بودن شمارش تعداد تار و پود پارچه هاي ظريف بافت ، بعضي از دست اندرکاران براي ايجاد سهولت در امر شمارش نخ هاي تارو پود از پارچه هاي درشت بافت که تار و پود آنها از يکديگر فاصله دارند و قابل نخ کش شدن هستند ( مثلاً تور شماره دوزي ) استفاده مي کنند . در صورت مصرف پارچه درشت بافت بهتر است از شش لا نخ و در صورت مصرف پارچه ظريف از 2 تا 3   لا نخ ابريشمي استفاده به عمل آيد .

نوع دوخت در اين نوع رو دوزي در سر تا سر کار يکسان است ولي بخيه ها به اشکال گوناگوني بر روي سطح پارچه ظاهر مي شوند .

نتيجه مي گيريم هنگامي که به زيبائي ها و آثار هنري ارزش داده شود و جايگاه ويژه اي در ذهن افراد داشته باشد به شدت آنها را تحت تاثير قرار داده و بهجت و انبساط دروني آنها را سبب مي شود و مي دانيم که هر آنچه باعث ارتقاي هنر ايراني و توسعه ي روز افزون آن مي شود .

شناخت هنر ها و عمل کردن آنها و باور کردن هويت ملي و اسلامي کشورمان مي باشد و هنر پيوند انسان ، زيبايي و حقيقت است ، و هنرمند انساني است که حقيقت هستي را به زيبائي درک کرده و آن را نشان مي دهد و اثر هنر واقعي چيزي نيست جز مايه اي از کمال خداوندي و هنرمند نه فقط به چشمانش بلکه روحش را نيز بايد تعليم دهد و فقط از طريق هنر است که مي توانيم به درک کمال خود برسيم و مي توانيم خود را در برابر خطرات خفت آور زندگي محافظت کنيم .

در همین زمینه

دیدگاه‌ها  

-1 # شامقازانی 1390-06-18 04:01
سلام.
مطالب شما در مورد تزئیناتی چون رودوزی و بخصوص ارامنه قلیل و نادرست است.لطفا تحقیق بیشتری بفرمایید
پاسخ دادن
+1 # رویا 1391-01-14 12:42
سلام
نزئینات بر روی لباس های ایرانی یی یشراز اینی که شما گفتید هست و تنوع زیاد,لطفا مطالبتون و بیشتر بفرمائید
پاسخ دادن
-2 # سايا 1391-04-06 09:53
لطفا در پايان نام نويسنده مطالب نيز ذكر شود
پاسخ دادن
+5 # khamseh 1391-09-15 23:55
با سلام اگر من بخوام تحقيق 50 صفحه اي براي نخ هاي فلزي بنويسم از چه منابعي مي توانم استفاده كنم ؟
پاسخ دادن
-1 # ساسان 1391-11-10 14:30
من عکس هم لازم دارم چه کار کنم :cry: :cry: :cry:
پاسخ دادن
0 # زهرا داتشجوی کاشان 1395-02-08 23:27
عالی بود فقط عکــــــــــــــــس نداشت
پاسخ دادن

نوشتن دیدگاه