مهرمیهن | رسانه ی فرهنگ ایران

هنر و زندگی ایرانیان

اكبر تجويدي

زندگي مردم سر زمين ما از دير باز با هنر رابطه ناگسستني داشته و اين پيوستگي در طول زمان همچنان استوار مانده است. بسياري از كارهائي كه در كشورهاي ديگر به صنعت مربوط ميشود در ايران باهنر پيوند دارد تا آنجا كه در زبان فارسي واژة صنعتگر و يا صنعت كار و هنرمند در بيشتر موارد معني واحدي را مي‌رساند. تا چند سال پيش هنرمندان رشته‌هاي گوناگون را صنعتگر مي‌ناميدند و هنرهاي زيبا را صنايع مستظرفه مي‌گفتند. اين پيوند از آنجاست كه نزد ايرانيان صنعت و هنر از هم جدا نيستند و در منطقة ايراني در هر صنعتي هنري نهفته است و يا در هر هنري كوششي صنعتي بكار رفته است. فرشي كه بر روي آن مي نشينيم، كاسه‌اي كه از آن آب مي نوشيم و پرده قلمكاري كه از ديوار مي‌آويزيم ممكن است بي تفاوت بدست هنرمند و يا صنعتگر ساخته باشد. همچنين بسياري از ديگر مظاهر ذوقي ايرانيان را مي توان بخشي از صنايع و يا هنرها بشمار آورد. يك نفر مينياتور ساز و يا يك تذهيب كار و يا يك خطاط هم از هنر بهره دارد هم از صنعت. در آنجا كه پاي نوآوري و خلاقيت در كار باشد كار او از هر جهت هنر است و آنجا كه كوشش در راه اجراي دقيق فني بكار رفته باشد و به ريز‌كاريها و سلامت رنگها و طرحها توجه شده باشد صنعت است و بدين گونه است كار يك قلمزن ، يك خاتم ساز، يك منبت كار و ديگر هنرمندان و صنعتكاران. بويژه تا زمانيكه ماشين در ساختن و پرداختن اين آثار دستي دخالت نكرده باشد اين پديده‌ها هميشه يك جنبة هنري دارند. همه آثار خيره كننده‌اي كه در موزه هاي گوناگون ايراني و دنيا از هنرمندان ايراني بجاي مانده است در آغاز بمنظور يك اثر هنري پديد نگشته است بلكه در بيشتر موارد نيت اصلي در ساختن آنها نياز روزمره زندگي بوده است و سازندگان بيشترينه اين آثار صنعتگران متواضع و بسيار ساده‌اي بوده اند كه كوچكترين ادعاي هنري نداشته اند ولي امروزه ما كارهاي آنان را با تحسين فراوان مي‌نگريم و به روح مبتكر آنان درود مي‌فرستيم. علت آن است كه پدران ما هنر را يك پديده جداگانه و منتزع از نيازهاي زندگي نمي‌دانسته اند و به همين جهت ذوق هنري آنان در ساده‌ترين مظاهر زندگي جلوه‌گري كرده است. يك نگاه به سر قليانها، جعبه‌هاي منقوش، قاب آينه‌ها، آفتابه لگن هاي كنده كاري، سيني هاي مسي قلم زده، پايه شمعدانها، سرمه دانها و ديگر اشياء بسيار خرد كه از صنعتگران ايراني بجاي مانده است كافيست كه دريابيم ايراني در ساختن هر اثري روح هنردوست خود را بكار برده است.

در روزگار ما بسياري از خبرگان امور هنري چنين مي پندارند كه هنر زماني اصالت واقعي خود را باز مي‌يابد كه بازندگي روزمره آدمي پيوند ناگسستني داشته باشد و از اين رو اكنون در كشور هاي اروپائي كه چند قرن است در ساختن اشياء مورد نياز روزانه، ماشين جايگزين صنايع دستي گشته است مي‌كوشند تا دوباره آثار ساخته شده با دست را ميان مردم سرزمين خود رايج سازند تا هنر را كه دير زماني است به صورت مستقل راه جداگانه مي‌پيمايد از نو وارد زندگي مردم نمايند. بر حسب مثال در كشور فرانسه از چند سال به اين طرف انجمني ملي با همكاري يونسكو براي زنده كردن صنايع دستي پديد آورده اند و اين انجمن مي‌كوشد تا مردم را با ارزش واقعي هنرهاي مفيد آشنا سازد. بر اثر تلاشها ي اين انجمن و ديگر فعاليتهاي مشابه امروزه در بسياري از خانواده هاي فرانسوي بجاي چيني هاي ساخت كارخانه از سفالهاي لعاب دار كار دست استفاده مي شود و از نو تزئين پنجره‌ها با شيشه هاي رنگي متداول گرديده و همچنين ميز و صندليهائي كه بر روي آنها منبت كاري شده دوباره معمول گشته است. در كشورهاي ديگر نيز اين جنبش پديد شده و مردم جهان به سهم بزرگي كه هنر در رونق بخشيدن به زندگي آنان دارد توجه پيدا كرده اند. در قرن ما بسياري از هنرمندان بر جسته لااقل نيمي از كوشش خود را براي هنرهاي مفيد به كار مي‌برند ـ البته از اين عبارت نبايد نتيجه گرفت كه برخي هنرها غير مفيدند بلكه منظور ما از هنرهاي مفيد آن دسته از هنرهاست كه بر روي اشياء و لوازم آدمي بكار رفته باشدـ بر حسب مثال سالهاست كه«پيكاسو» همگام با نقاشي، وقت خود را صرف ساختن كاسه و گلدان و بشقابهاي سفالي لعاب دار مي نمايد و چندين سال است كه «لورسا» تمام وقت خود را به ساختن مدل‌هاي نقشه گليم اختصاص داده است. در كشور ما از آنجا كه از آغاز فاصله اي ميان كوششهاي هنري و نيازهاي ذوقي مردم وجود نداشته هرگز ارزش اين مطلب آنطور كه بايد مورد توجه قرار نگرفته است و افراد ايراني وجود زيبائيهاي هنري را در زندگي خود امري بديعي پنداشته اند به همين علت پاره اي از هم ميهنان ما ساخته هاي ماشيني را از آنجا كه برايشان تازگي دارد بر آثار زيباي هنري كار دست ترجيح داده اند.

چقدر رنج آور است كه اروپائيان فرشهاي زيباي كار كاشان و كرمان و مشهد را در اتاقهاي خود بگسترانند و ما بر روي فرش ماشيني بي نقش و غم انگيزي نشست و برخاست كنيم و چه اندازه مايه سر شكستگي است كه ما در زندگي خود از ظرفهاي پلاستيكي و چيني اروپائي و زير سيگاري و جعبه هاي ساخت كارخانه هاي خارج استفاده كنيم و حال آنكه اروپائيان و آمريكائيان از سفالهاي منقوش كار هنرمندان ما و جعبه هاي خاتم و نقره هاي قلم زده اصفهان بهره‌جويي نمايند. ميگويند آدمي قدر آنچه را دارد نمي‌داند و آنرا به خيره از دست مي‌دهد. اين حال در زندگي امروزي ما ايرانيان مصداق پيدا كرده است. اگر به سهم بزرگي كه هنر در لطيف ساختن روح ما دارد توجه بيشتري پيدا مي كرديم و مي توانستيم موهبت نشستن به روي فرش زيباي پر نقش تبريز را درك كنيم و يا زيبائي لمس كردن يك قطعه زري را در‌مي‌يافتيم آن وقت هرگز راضي نمي‌شديم اين همه لطف و زيبائي را يك باره از دست بنهيم. اگر در يابيم كه بخش بزرگي از تعادل روحي ما به حس زيبا شناسي ما بستگي دارد و اگر مي‌دانستيم كه حس زيبا پسندي ما با سر و كار داشتن مدام با آثار بسيار ساده هنري پرورش پيدا مي كند آنگاه مي‌توانستيم ارزش واقعي ساده‌ترين مظاهر زندگي ايراني را كه با هنر پيوند دارد درك كنيم. در دنيا چه چيز مي تواند از حجله هاي مدوري كه با آينه و شمعدان و چراغهاي ديگر تركيب يافته و پرهاي رنگارنگ بر آن افراشته اند و هميشه به مناسبتهاي گوناگون از جشن و سرور گرفته تا ماتم و عزا در همه جاي سرزمين ما برپا مي‌گردد و طبق كشان مغرورانه آنها را بر روي سر خود تحمل مي كنند زيبا تر و آذيني تر باشد؟

آيا كسي مي تواند منكر شود كه در ساختن خوانچه‌هاي عقد كه با اسپندهاي رنگارنگ تزئين مي شود و هر بار در تركيب آنها هزاران نو آوري و ابتكار مشاهده مي‌گردد نهايت ذوق هنري بكار مي‌رود؟ و آيا مي توان در مقابل نقاشيهاي ساده و بي ادعائي كه بر روي بدنه چرخهاي بستني فروشها و يا ارابه هاي حمل و نقل كشيده شده بي اعتنا ماند و آنها را هنر بشمار نياورد؟ همه اين پديده‌ها و ديگر مظاهر بسيار ساده زندگي ما پر است از يك دنيا لطف و زيبائي.

حس زيباشناسي ما ايرانيان از همان كودكي با اين زيبائيها پروش پيدا مي‌كند و پايه و مايه مي‌گيرد و بي آنكه خود دريابيم داراي ذوق هنري مي‌شويم.

تا چند سال پيش در همه جاي ايران بر روي در خانه‌ها كوبه هاي زيبائي ديده مي‌شد كه هر يك شكل جداگانه اي داشتند و يك دنيا ذوق و هنر در آنها بكار رفته بود. امروزه اگر دگمه برق جايگزين اين شيئي خوش نقش گشته و در حقيقت اين شكلهاي زيبا ديگر در شهرهاي بزرگ كشور ما محل خودنمائي ندارند ولي بسياري موارد ديگر وجود دارد كه لازم است آنها را براي زيبا نگاهداشتن زندگي خود حفظ كنيم. مثلاً چه عيب دارد اگر بالاي سر در خانه‌هاي خود را با چند كاشي فيروزه‌اي نقش لاجورد بيارائيم و يا چه مانعي دارد اگر خانمهاي ايراني براي جامه هاي خود از زري‌هاي گلابتون دار بسيار زيبا كه از لحاظ بها هم ارزانتر از پارچه هاي فرنگي است استفاده كنند؟

اين مظاهر ذوق و هنر ايراني را كه يادگار هزاران سال تطور در هنر و صنعت است نبايد ناچيز گرفت. اگر امروز در ارزش نهادن و تحسين كردن اين هنرها كه با زندگي ما پيوند دارند غفلت كنيم ديري نخواهد پائيد كه زندگي ما بي رونق و خانه ما غم انگيز و سرد و خاموش خواهد شد. مصنوعات هنري ايراني نوعي است كه هر كس در هر درجه أي از معيشت زيست كند مي توانند بر حسب توانائي خود آنها را زيب و زيور زندگاني خويش سازد. اگر كسي نتواند فرش ابريشمي كاشان را در كاشانة خود بگستراند و يا در كاسة مينائي قرن هفتم ساوه و ري آب بنوشد توانائي آن را خواهد داشت كه فرش خرسك ارزان قيمت مشك آباد و يا لااقل گليم و جاجيم كم بهاي كردستان را در اطاق خود پهن كند و در سفال فيروزه‌اي رنگ همدان آب بنوشد اين هنرهاي ساده بر حسب احتياجات مادي و معنوي ما بوجود آمده اند و بتدريج با زندگي ما توأم گشته اند و مقداري از روح ما را در خود دارند.

ما براي يافتن هنر نبايد در جاهاي دور دست به تجسس بپردازيم بلكه كافيست چشم خود را باز كنيم و اطراف خود را نگاه كنيم تا دريابيم زندگي ما سراسر پر از هنر است. چه بسا هنگامي كه در تنهائي به نقش هاي پر پيچ و خم قاليها خيره شده‌ايم چشم ما به دنبال ساقه هاي خوش طرح كه آغاز و پايان آنها براي ما نامعلوم بوده به كنجكاوي خوشايندي مشغول گشته و كم كم حواس ما از پريشانيهاي گوناگون به سوي يك تمركز عميق و تحسين آميز فراخوانده شده است.

پس مي بينيم وجود هنر چه اثر انكار ناپذيري در سلامت روح ما دارد و چگونه مي تواند احوال دروني ما را به سوي بهبودي رهنمون باشد. كوچك شمردن و كهنه انگاشتن اين هنرها و روي آوردن به صنايع ماشيني براي ما نتيجه اي جز محروم ماندن از جهان بي آلايش هنر نخواهد داشت. آيا سزاوار است كه ما يك باره از اين همه زيبائي دست بكشيم و به امتعة پلاستيكي روي آور شويم؟ شك نيست كه حس پذيرش و قبول هر فكر و مطلب تازه‌اي از زمانهاي كهن نزد ما ايرانيان رواج بسيار داشته است و اين خاصيت تأثر پذيري ما به تناوب برايمان نتايج خوب و بد ببار آورده است ولي آنچه ماية بزرگداشت ارزشهاي هنري و معنوي ما بشمار مي رود حس تميز و هوش فوق العاده‌اي است كه در پرتو آن با يك راهنمائي جزئي بلافاصله خوب را از بد و درست را از نادرست تشخيص داده‌ايم. به همين جهت همواره لغزشهاي ذوقي ملت ما زمان درازي به طول نيانجاميده وبا كوچكترين راهنمائي طريق صحيح خود را باز يافته است و به همين علت است كه امروزه صنايع ظريفة ايراني در جهان بي رقيب مانده است.

نمي توان ناديده گرفت كه در سالهاي اخير راهنمائيهاي هنرهاي زيباي كشور در بسامان رساندن هنرهاي ظريفة ايران تأثير فراوان داشته است. كارگاههاي گوناگون هنرهاي ملي اين مؤسسه از چندين سال به اين طرف براي زنده نگاهداشتن صنايع باستاني ما شب و روز به كوشش مشغولند و نه تنها آثاري كه در خور اعتبار جهاني هنر ايران باشد بوجود ميآورند بلكه مي كوشند تا صنايع دستي ايراني را با نيازهاي امروزي زندگي هماهنگ نمايند و از راه تشكيل نمايشگاهها و ديگر فعاليتهاي مشابه راه حل هاي يافته شده را در دسترس هم ميهنان قرار دهند.

كساني كه نمايشگاه سفالهاي نقش دار كارگاههاي هنرهاي ملي را مشاهده كرده اند و يا نمايشگاه قالي را كه در سال گذشته به همت هنرهاي زيباي كشور در كاخ وزارت دارائي برپا گرديده ملاحظه نموده اند تصديق خواهند كرد كه اين فعاليتها چه اثر شگرفي در حيات هنري و صنعتي كشور ما داشته است. البته در اين زمينه رسالت هنرهاي زيباي كشور جز ارائه طريق و نمودن راه درست چيز ديگري نمي‌تواند باشد و با وسائل محدودي كه در اختيار مؤسسه فوق است انتظاري جز اين نمي‌توان داشت بلكه بايد همانگونه كه تاريخ هنر ما گواه است همين راهنمائي و سرپرستي سرمشق باشد كه تمام ساكنان سرزمين پهناور ما به سوي صنعتگران و صاحبان فن كشور خويش كه بي شك در جهان بي همتا هستند روي آوردند و از آثار آنان براي حظ روحي خويش استقبال نمايند. ما ايرانيان بايد بدين نكته كه هنر جزئي از زندگي مادي ما را تشكيل مي دهد و در همه مظاهر صنعتي ما جلوه گر است انديشه كنيم و در نگاهداري اين سنت هاي زيباي هنري كه هر لحظه روان و خرد ما را خرسند مي سازد كوشا باشيم.

مرکز اسناد و مدارک میراث فرهنگی

در همین زمینه

نوشتن دیدگاه


دستاوردهای هموندان ما

بارگذاری
شما هم می توانید دستاوردهای خود در زمینه ی فرهنگ ایران را برای نمایش در پهرست بالا از اینجا بفرستید.
 

گزینش نام برای فرزند

 

نگاره های کمیاب و دیدنی

XML