مهرمیهن | رسانه ی فرهنگ ایران

هنر در ایران

موقعيت خاص جغرافيايي فلات ايران تاثير شگرفي در پيشرفت‌هاي تاريخي و هنري ايران باستان داشته است. كهن‌ترين آثار مكشوف از ايران پيكره‌هاي سفاليني هستند كه از تپه سراب كرمانشاه به دست آمده‌اند. ساخت سفال از دوران نوسنگي در ايران رواج يافت و طي دو هزار سال، يعني از حدود 5000 سال پيش از ميلاد تا هزاره سوم پيش از ميلاد، عمده‌ترين فعاليت هنري آنها محسوب مي‌شد. از اين ميان جام‌هاي نقش دار بدست آمده از سيلك كاشان و شوش از جمله برجسته‌ترين سفالينه‌هاي اين دوران هستند. اما هزاره چهارم تا سوم پيش از ميلاد دوران كشف مس نيز بود. همچنين زيور آلاتي از صدف، عقيق، فيروزه و ديگر سنگ‌هاي تزئيني به دست آمده‌اند. از آغاز هزاره اول پيش از ميلاد، دسته‌اي از آريايي‌ها از سمت شمال و كرانه شرقي درياي خزر وارد فلات ايران شدند و همين قوم نام خود را بر سرزمين ايران نهادند. از اين دوره آثار برجسته سفالي در سيلك كاشان، خوروين (قزوين)، حسنلو در آذربايجان غربي و املش در گيلان بدست آمده است. در همين دوران آثار فلزي چشمگيري از جنس آهن (كه در اوائل هزاره اول پيش از ميلاد شناخته شد) و برنز و نيز طلا خلق شدند كه به صورت زيور آلات ظروف و پيكره‌هاي حيواني كار شده‌اند. مجسمه‌هاي برنزي از حيوانات يافت شده در مناطق حسنلو املش و مارليك و نيز جام طلايي مارليك از آن جمله‌اند. در مجموع فلات ايران باستان را از هزاره دوم پيش از ميلاد به بعد مي‌توان به چهار منطقه فرهنگي (با توجه به كشفيات باستاني) تقسيم كرد كه عبارتند از:
1- فرهنگ «يانيك» كه شامل مناطق آذربايجان كنوني نواحي غرب ايران و دشت قزوين مي‌شود.
2- فرهنگ به گيان و گودين كه دربرگيرنده قسمتهاي شمال شرقي لرستان و زاگرس مركزي است.
3- فرهنگ تپه حصار 3 كه شامل شمال شرقي ايران و قسمت‌هاي شرق فلات مركزي است.
4- تمدن عيلام كه شامل دشت خوزستان و قسمت‌هايي از شرق ايران و كرمان است.
آثار كشف شده در منطقه يانيك عبارتند از سفال‌هاي دست ساز خاكستري روشن و تيره كه با نقش‌هاي حكاكي شده هندسي تزئين شده است. آثار مكشوف از منطقه تپه گيان عبارتند از برخي وسايل سفالي و فلزي كه به همراه مردگان در قبر دفن كرده بودند؛ مثل زيورآلات و ادوات جنگي. سفالهاي مكشوف از تپه حصار 3 به شكل ظروف بلند بطري مانند، ظروف لوله دار و ظروف دسته دار هستند. اما تمدن عيلام شكل بندي مشخص تري دارد. اوج تمدن آنها به 1250 پيش از ميلاد و دوره حكومت اونتاش گال باز مي گردد. مركز حكومت اونتاش گال، دور اونتاش (يا شهر اونتاش) است و زيگورات عظيم چغازنبيل در آن قرار دارد. زيگورات چغازنبيل كه براي پرستش خداي شوش «اينشوشيناك» برپا شده از خشت خام است و كهن‌ترين بناي ايران محسوب مي‌شود. يكي ديگر از شگفتي‌هاي اين بنا اين است كه براي نخستين بار در تاريخ ايرانيان از لعاب كاشي استفاده كرده‌اند تا در رنگ يكنواخت زرد كدر بدنه‌هاي خشتي بنا تنوعي بدهند. علاوه بر معماري آثار سفالي نقش برجسته و فلزكاري عيلاميان نيز بسيار حائز اهميت است.

هنر هخامنشي
از دوران هخامنشي آثار معماري بسياري به جاي مانده است. اين آثار مشتمل اند بر كاخها و آرامگاه و عبادتگاهي در خوزستان و فارس كه دو مركز اصلي اين سلسله پادشاهي محسوب مي‌شوند. از نظر هنري نيز هنر هخامنشي به دو دوره تقسيم مي‌شود كه دوره آغازين در ويرانه‌هاي پاسارگاد نمود مي يابد و دوره متاخر كه در ويرانه‌هاي تخت جمشيد تجلي پيدا مي‌كند. در معماري هخامنشي آنچه بسيار حائز اهميت است، نقشي است كه عنصر ستون در ساختار معماري ايفا مي‌كند. اما آنچه در اين بين شگفت انگيز مي نمايد، سرستون‌هاي معماري هخامنشي است كه نمونه و سابقه مشخصي براي آن وجود ندارد. اين سرستون‌ها در مجموع به چهار نوع مشخص مشاهده شده‌اند: سرستون‌هايي به شكل دو نيم تنه گاو نر كه پشت به هم قرار دارند. سرستون‌هايي به شكل دو نيم تنه شير. سر ستون‌هايي به شكل حيوان افسانه‌اي عقاب با تن شير. و سر ستون‌هايي به شكل لاماسو (سر انسان با هيكل گاو بالدار)
علاوه بر كاخها، آرامگاهها و آتشگاههاي هخامنشي هم گوياي عظمت و شكوه معماري اين دوره است. از جمله آتشگاه‌هاي هخامنشي كه شهرت بيشتري دارند آتشگاه معروف به كعبه زرتشت است كه در نقش رستم و در مقابل آرامگاه داريوش قرار دارد. اين بناي مكعب شكل از سنگهاي آهكي روشن و خوش تراش ساخته شده است. به جز معماري، آثار فلز كاري اين دوره نيز بسيار برجسته و چشمگير هستند. اشياي فلزي اين دوره از طلا، نقره و برنز ساخته شده‌اند. نكته برجسته در مورد آثار تزئيني فلزي هخامنشي كاربرد مفرط نقوش و پيكره‌هاي حيواني در ساخت ظروف و زيور آلات است. مثلا يكي از برجسته‌ترين زيور آلات اين دوره دستبند‌هاي طلايي است كه انتهاي آن به دو سر شير ختم مي‌شود. علاوه بر اين، در اواخر دهه 1950 ميلادي با كشف يك فرش 83/1×2 متري كه به همراه آثار نفيس ديگر در يخهاي سيبري كشف شد، سنت ديرپاي بافت فرش در ايران حداقل از زمان هخامنشيان آشكار شد. اين فرش كه در محلي به نام پازيريك يافت شد، بعدها به همين نام معروف گشت. از ديگر هنرهاي دوره هخامنشيان پيكر تراشي بود كه اصول آن تا حد زيادي متاثر از آشوريان بود.

هنر اشكاني
از آثار برجسته به جاي مانده از اين دوره كاخ پارتي آسور است كه از خشت خام و آجر ساخته شده است. كاربرد آجر از هزاره سوم پيش از ميلاد در بابل معمول بوده و بعد از آن نيز در كاخهاي ساساني بكار رفت. در معماري اشكاني دو نوع شيوه ساختماني رايج است؛ يك نوع كه دنباله معماري هخامنشي محسوب مي‌شود و عبارت است از ساخت بناهايی با حياط مركزي و نوع ديگر خانه‌هاي ايواندار است كه به تدريج تا سه ايوان افزايش مي يابد و ايوان جلوي بنا بزرگتر از دو ایوان ديگر است (كه همين نقشه‌ها بعدها به كرات در دوره‌هاي بعدي بويژه پس از اسلام استفاده مي‌شود). كاخ ديگر هترا يا حضرا است كه در آن براي نخستين بار با صورتك‌هايي به شكل چهره انسان روبرو مي‌شويم. همچنين معبد كنگاور كه در عصر باستان «كنكوربار» نام داشت بازمانده پرستشگاهي است كه به سبك يوناني آرايش يافته است.
معماري رسمي آغاز دوره پارت‌ها مانند معماري دوره سلوكي به سبك يوناني بود. اما پارت‌ها كه خود از نژاد ايراني بودند، معماري بناهاي خود در شرق (خراسان) را تداوم بخشيدند ولي آن را با هنر يوناني آراستند. اما به تدريج با زوال نفوذ يونان در آسيا و گسترش نفوذ رومي، پادشاهان اشكاني كه به هواخواهي از يونانيان در برابر روميان شهرت يافته بودند، سرانجام در سياست و هنر روشي را پيش گرفتند كه بيش از پيش جنبه ايراني يافت. طرح شهرهاي اشكاني به دليل سنت چادرنشيني كهن پارت‌ها به شكل دايره ساخته مي‌شد. از جمله شهرهاي بازسازي شده در اين دوران با نقشه دايره شكل؛ مرو، تيسفون، الحضر و فيروز آباد مي‌باشند. هنر گچبري و هنرهاي مستظرفه و صنايع دستي از جمله هنرهاي توسعه يافته در اين دوران و هنرهايي چون حجاري و مجسمه سازي اين دوره برعكس ناشيانه و فاقد ظرافت و كمتر توسعه يافته‌اند.

هنر ساساني
در آغاز روي كار آمدن سلسله ساساني در سال 224 ميلادي، هنر اشكاني كه سنت‌هاي هنر يوناني را در خود جذب كرده بود، همچنان به حيات خود ادامه داد. اما هنر ساساني به تدريج به تدبير اردشير بابكان سرسلسله ساساني تكوين يافت و چارچوب بنيادينش تعيين گرديد. برجسته‌ترين آثار معماري دوره ساساني را مي‌توان در بناهايي چون كاخ اردشير اول معروف به قلعه دختر در فيروزآباد، كاخ سروستان (مربوط به زمان پادشاهي بهرام گور)، كاخ تيسفون يا ايوان مدائن (طاق كسري در زمان شاپور اول)، كاخ بزرگ بيشابور و برخي آتشكده‌ها همچون آتشكده فيروز آباد دید. در اين دوره براي تزئينات معماري كاخها و ابنيه از موزائيك كاري، نقاشي روي ديوار، گچبري و نقش برجسته استفاده مي‌شد و بويژه گچكاري و گچبري اهميت زيادي يافت. همچنين آنچه درباره نقش برجسته‌هاي دوره ساساني تازگي دارد يكي بزرگي و وسعت آنها و ديگر شمار زياد آنهاست. هنر قالي بافي نيز در اين دوره رواج زيادي داشت. از اين ميان فرش بهارستان است كه با نخهاي ابريشم و زرين و سيمين بافته شده و با هزارن قطعه جواهر مرصع بود. اين قالي كه در كاخ تيسفون قرار داشت، پس از فتح اعراب تكه تكه شد. همچنين بافت پارچه‌هاي ابريشمي در اين دوره رونق زيادي يافت. زيرا ايران بر سر راه چين كه بزرگترين تهيه كننده ابريشم و روم كه بزرگترين مصرف كننده آن بود قرار داشت. مسير انتقال ابريشم كه بعدها به جاده ابريشم معروف شد، از ايران مي گذشت.

هنر ايران از صدر اسلام تا سلجوقيان
با وجود آنكه قلمرو اسلامي سرتاسر ايران را درنورديد، اما هنر ايراني با قوت و قدرت خود ادامه يافت و موجب غناي هنر اسلامي‌شد. هنر نقاشي ايران در آغاز دوره اسلامي به دليل ممانعت‌هايي كه در آغاز ظهور اسلام براي تصوير پردازي و شبيه سازي بود به سمت نقوش انتزاعي و هندسي و عمدتا نقوش گياهي تمايل يافت. اما اين هنر بيش از همه در تصويرسازي كتب خطي تجلي يافت. از جمله كتابهايي كه طي اين دوره مصور شدند كتابهاي طبي مقامات حريري و كليله و دمنه است. در زمينه سفالگري نيز با توجه به منع استفاده از ظروف طلا و نقره به وسيله دين اسلام، توجه و گرايش بيشتري به هنر سفالگري شد. در مورد معماري بايد گفت كه معماري چهار سده اول هجري بسيار متاثر از معماري ساساني است. اين بناها كه با ديوارهاي عظيم و ستون‌هاي بلند ساخته مي‌شدند، داراي تزئينات گچبري و آجركاري بودند. از بناهاي اين دوره كمتر از 20 بنا به جا مانده است كه در سراسر ايران پراكنده‌اند و بيشتر آنها مسجد بوده‌اند. مسجد جامع فهرج، مسجد جامع نائين، تاريخانه دامغان، مسجد جامع نيريز، مسجد جامع شيراز و آرامگاه قابوس در گرگان نمونه‌هايي از اين بناها هستند.

هنر دوران سلجوقيان
با تسلط تركان سلجوقي در نيمه سده پنجم ه.ق، هنر اسلامي وارد مرحله نويني مي‌شود. در معماري اين دوره بناهاي مربوط به مقابر و مناره‌ها به مراتب بيشتر از مساجد است. مسجد جامع عتيق اصفهان، مسجد جامع اردستان گلپايگان و از بناهاي غير مذهبي؛ رباط يا كاروانسراي شرف در قسمت شرقي راه سرخس، گنبد سرخ در مراغه و گنبد قابوس از جمله بناهاي مهم اين دوره است. نقاشي‌هاي اين دوره نيز تداوم سنت نگارگري ماني و بودايي بود كه در آن صورت‌ها به شكل تمام رخ و گرد و چشمها به صورت مورب ترسيم مي‌شد. سفالگران اين دوره نيز به ساخت دو گروه از ظروف تجملي يعني ظروف جلادار و مينايي تبحر داشتند و نقوش اين سفالها نيز بيشتر متاثر از اشعار عمر خيام و نظامي گنجوي است.

هنر دوره ايلخاني
با حمله مغول در اوايل سده ششم ه.ق و استقرار حكومت ايلخاني، آنها نيز تحت تاثير هنر ايراني قرار گرفتند. معماري دوره ايلخاني ادامه سنت معماري سلجوقي است. برجسته‌ترين آثار معماري ايلخاني را مي‌توان در مسجد عليشاه تبريز و گنبد سلطانيه يافت. نقاشي دوره ايلخاني به ويژه در دو پايتخت مهم آن يعني تبريز و مراغه به اوج خود مي رسد. مبادله و تردد بين هنرمندان ايراني و چيني در اين دوره موجب تاثيرات متقابل هنر ايراني و چيني شد. در ايران عناصر نقاشي چيني را مي‌توان در آثار نقاشي دوره ايلخاني به ويژه در تصويرگري كتاب‌ها مشاهده كرد. كتاب‌هايي چون منافع الحيوان و شاهنامه‌هاي مصور از جمله اين كتابها هستند. در مجموع دو مكتب مهم نقاشي در اين دوره در بغداد و تبريز با همين نام‌ها (مكتب بغداد و مكتب تبريز) پديد آمد. فلزكاري و سفال‌گري نيز در اين دوره رونق داشت و به ويژه سفالگران از هنر چين تاثير زيادي گرفتند.

هنر دوران تيموري
ايجاد بناهاي مذهبي و غير مذهبي در اين دوره مانند دوره ايلخاني و با سبك و روش قبلي ادامه يافت. اما مشخصه تزئينات معماري اين دوره استفاده از كاشي معرق است. علاوه بر اين تيموريان علاقه زيادي به ساخت بناهاي عظيم داشتند. به طور نمونه ايوان كاخ سبز و يا مدرسه خرگرد داراي ابعاد بسيار بزرگي هستند. برجسته‌ترين آثار معماري اين دوره عبارتند از مسجد گوهرشاد در خراسان، مسجد كبود در تبريز و درب امام در اصفهان. نقاشي تيموري نيز به دليل جمع شدن هنرمندان در شهر سمرقند رونق يافت. اما اوج شكوه نقاشي اين دوره در شهرهاي شيراز و بغداد ظهور يافت كه در آنها نسخه‌هاي متعددي از شاهنامه و ديگر كتب خطي مصور شدند. از جمله معروف‌ترين نقاشان اين دوره هنرمندي بغدادي به نام جنيد است كه نخستين مينياتور امضادار به نام وي ثبت شده است. در دوران حكومت بايسنقر كه بسيار هنردوست بود، نزديك به چهل نقاش و خوشنويس و خطاط در كتابخانه اش در هرات به كار مشغول بودند و كتابهاي مختلفي چون شاهنامه، ليلي و مجنون، بوستان و گلستان سعدي مصور شدند. مجموع اين آثار سبك جديدي را به وجود آورد كه به مكتب هرات معروف گشت. نمونه برجسته اين سبك را مي‌توان در نسخه مشهور شاهنامه بايسنقري كه به سال 823 هجري قمري تهيه شد، يافت.
همچنين در دوره حسين بايقرا در هرات كه آخرين دوره درخشان فرهنگ تيموري است، تصويرگري و ديوارنگاري مجددا رونق گرفت. يكي از مهمترين هنرمندان اين دوره، نگارگر مشهور ايراني، كمال الدين بهزاد است كه تحت حمايت عليشير نوايي، وزير هنرمند تيموري به دربار تيموري راه يافت. بيشتر مينياتورهاي نسخه مصوري از ظفرنامه كه شرح فتوحات اميرتيمور است، توسط وي نگارگري شده است. از ديگر آثار مشهور او نقاشي‌هاي يك نسخه از خمسه نظامي و بوستان سعدي است. آثار بهزاد تاثير زيادي بر نقاشان پس از وي داشت و مكتبي نيز به نام وي پديد آمد. صنايع دستي و هنرهاي مستظرفه در عهد تيموري نيز رونق فراوان داشته‌اند و تجملي، ظريف و خيره كننده بوده‌اند. خطاطي و صحافي نيز از هنرهاي مورد حمايت تيموريان بود.

هنر دوره صفوي
با فتح هرات توسط شاه اسماعيل صفوي و استقرار حكومت صفويان، مركز حكومت به تبريز منتقل شد و از همين دوره نيز هنر بسيار مورد توجه قرار گرفت. بعدها قزوين و سپس اصفهان به عنوان پايتخت برگزيده شدند و مراكز رشد هنر در ايران گرديدند. شكوفايي معماري صفوي به دوران سلطنت شاه عباس اول در اواخر سده دهم ه.ق مربوط مي‌شود و بناها و كاخها، مساجد و بازارها، پلها و كاروانسراهاي متعددي ساخته شد. در عهد صفوي مجددا سبك معماري قديم ايران احيا مي‌شود؛ تزئينات به صورت كاشيكاري معرق و هفت رنگ است و استفاده از خطاطي و خوشنويسي روي كاشي رواج يافت. بزرگي مقياس ساختمانها نيز در اين دوره تداوم مي يابد. اين اصل به ويژه در بناي مسجد شاه اصفهان و حرم مطهر حضرت رضا (ع) در مشهد به چشم مي‌خورد. با استقرار شاه عباس اول در اصفهان آثار و بناهاي زيادي ساخته شد؛ از جمله ميدان عظيم نقش جهان كه در سال 1021 ه.ق ساخته شد و در چهارسوي آن بناهاي معروف عصر صفوي يعني مسجد شاه، مسجد شيخ لطف الله، عالي قاپو و سر در قيصريه قرار دارد و خود نمونه‌اي از شهرسازي به سبك صفوي بود.
از قديمي‌ترين بناهاي اين دوره همچنين مي‌توان به مسجد علي، مدرسه چهارباغ، كاخ چهلستون، كاخ عالي قاپو، پل خواجو، پل الله وردي خان، كاخ هشت بهشت و كاروانسراهاي شيخ عليخان و مادرشاه در اصفهان اشاره كرد. نقاشي‌هاي اين دوره نيز شكوه و عظمت اين عصر را به خوبي ترسيم مي‌كند. با آمدن بهزاد به تبريز وي سبك تازه‌اي بنا نهاد كه به سبك صفوي مشهور شد. از طرفي در دوره سلطنت شاه عباس اول، نقاش معروف اين دوره رضا عباسي مکتب اصفهان را بنا مي نهد. از ديگر هنرهاي دوره صفويه كه پيشرفت و ترقي زيادي داشتند فلزكاري (طلا، نقره، مس، فولاد) بافندگي (پارچه‌هاي زربافت مشهور به «زري» و مخمل‌هاي ابريشمي) و خوشنويسي بود. خوشنويساني چون ميرعلي تبريزي (كه وي را مبتكر خط نستعليق مي‌دانند)، ميرعماد سفي قزويني و درويش عبدالحميد طالقاني (وي مبدع شكسته نستعليق است) در اين دوره ظهور يافتند.

هنر دوران زنديه
از سقوط سلسله صفوي تا شكل گيري حكومت زنديه، دوران هرج و مرج و جنگ و كشورگشايي افشار است و لذا فرصت كمتري براي شكل گيري و رشد هنرهاست. اما با استقرار زنديه و انتخاب شيراز به عنوان پايتخت بار ديگر شرايط براي ظهور و بروز هنرها فراهم مي‌شود. معماري زنديه در واقع نوعي معماري گذشته نگر است كه از شيوه‌هاي صفوي، سلجوقي و پيش از اسلام و نيز سنت معماري هندي و اروپا اقتباس مي‌كند. مهمترين آثار معماري زنديه عبارتند از ارگ كريمخاني، عمارت كلاه فرنگي، مسجد وكيل، بازار وكيل و حمام وكيل در شيراز. اما رونق و شكوه ديگر هنرها با فروپاشي حكومت صفوي دچار ركود مي‌شود. فقط در اواسط سده دوازدهم ه.ق آثار دو نقاش زنديه رونقي به بازار هنر آن دوره مي دهند. اين دو آقاصادق و علي اشرف هستند كه بعدها به همراه شاگردان خود مكتب زنديه را شكل مي دهند. اين مكتب در واقع طليعه مكتب قاجار محسوب مي‌شود. اما هنرهاي مستظرفه چون فلزكاري، جواهر سازي، جلد آرايي و بافندگي با ركود مواجه شدند و غالبا آثار كشورهاي ديگر جايگزين آنها شدند.

هنر دوران قاجار
در اواخر سده دوازدهم ه.ق، خاندان قاجار جايگزين زنديه شدند و تهران را پايتخت خود قرار دادند. معماري قاجار از زمان فتحعلي شاه دومين پادشاه قاجاريه شكل مي گيرد. در آغاز، معماري قاجاريه ادامه دهنده معماري صفويه است. اما به تدريج تغييراتي در آن داده شد. شهرت معماري قاجاريه بيش از همه به دروازه‌ها و سر درهاي ورودي عظيمي مربوط مي‌شود كه مزين به كاشيكاري و گچبري است. رنگها و طرح‌هاي كاشي‌هاي قاجاريه نيز پست تر از دوره‌هاي پيشين هستند و گذشته از اين به شدت تحت تاثير سبك‌هاي فرنگي قرار دارند. معروف‌ترين بناهاي قاجاريه به جر مسجد سپهسالار در تهران، شامل كاخهاي شاهي، بناهاي نظامي و بناهاي غيرمذهبي سنتي شهري مانند بازارها، آب انبارها، حمام‌ها و بادگيرها هستند كه از جمله آنها كاخ گلستان، مسجد شاه سمنان، مقبره حضرت عبدالعظيم و عمارت بادگير (در باغ گلستان) اند. آغاز رونق نقاشي در عصر قاجار نيز به دوره پادشاهي فتحعلي شاه مربوط مي‌شود كه طي آن مكتب خاص نقاشي اين دوران شكل گرفت. تصويرسازي از چهره و تمثال تمام قد شاه، مينياتور و نيز مصور سازي كتابها در نقاشي اين دوره رونق و رواج دارد.
در دوره‌هاي پس از فتحعليشاه به دليل ارتباط روزافزون ايران با غرب، نقاشي ايراني تاثير زيادي از نقاشي غربي پذيرفت. اين تاثيرپذيري نخست در آثار ابوالحسن غفاري نقاشباشي كه يكي از بزرگترين نقاشان دوره قاجار است به چشم مي خورد (وي عموي محمد غفاري ملقب به كمال الملك بود). با تاسيس دارالفنون در دهه 1280 ه.ق پرورش نقاشان جوان و مستعد با جديت دنبال شد. از بين دانش آموختگان اين مدرسه اسماعيل جلاير و محمد غفاري (كه بعدها به كمال الملك ملقب شد) آثار مهمي خلق كردند كه آثارشان آشكارا هويت و جنبه فردي دارد. از جمله مهمترين آثار كمال الملك كه عمدتا در موزه سلطنتي كاخ گلستان نگهداري مي‌شود مي‌توان به «تالار آينه» و «فالگير بغدادي» اشاره كرد. وي بعدها پس از استقرار مشروطيت در سال 1329 هجري به كمك ابراهيم حكيمي «حكيم الملك» مدرسه صنايع مستظرفه را بنيان نهادند. در اين مدرسه به آموزش نقاشي، فنون مجسمه سازي، منبت كاري، موزائيك كاري و قالي بافي پرداخته مي‌شد. از جمله شاگردان ممتاز كمال الملك مي‌توان به علي محمد حيدريان، اسماعيل آشتياني، حسين شيخ در نقاشي، ابوالحسن صديقي در مجسمه سازي، جمشيد اميني در قالي بافي و علي رخسار در موزائيك سازي اشاره كرد.

فهرست منابع
1- تاريخ هنر ايران و جهان تاليف و ترجمه فرهاد گشايش چاپ سوم 1378. تهران انتشارات عفاف.
2- پرادا. ايدت. هنر ايران باستان ترجمه يوسف مجيدزاده تهران: دانشگاه تهران 1337
3- گدار .آندره هنر ايران. ترجمه بهروز حبيبي دانشگاه ملي ايران 1345.
4- فراي. ر. د. هنرهاي ايران. ترجمه پرويز مرزبان.تهران: فرزان روز. 1374
5- كياني محمد يوسف. تاريخ هنر معماري ايران در دوره اسلامي انتشارات سمت 1375.

برگرفته از پایگاه ایراس

در همین زمینه

نوشتن دیدگاه


دستاوردهای هموندان ما

بارگذاری
شما هم می توانید دستاوردهای خود در زمینه ی فرهنگ ایران را برای نمایش در پهرست بالا از اینجا بفرستید.
 

گزینش نام برای فرزند

 

نگاره های کمیاب و دیدنی

XML