گفتگو با مرشد ترابی

در روزگاری كه اینترنت و ماهواره حتی در تخیل و اندیشه ماورایی اسطوره های بشر نمی گنجید... در آن روزگار، چهارگانه نمایش ایران <تعزیه، نقالی، خیمه شب بازی و تخت حوضی> بدون پرده سینما، بی لامپ تصویر تلویزیون و حتی در نبود سن گردان تئاتر، جمعیتی را زیردست و پای انبوه تماشاچیان خود از كف می داد.

 مرشد ترابی

... و در روزگار ما كه قهوه خانه همچون سالن های اندك تئاتر و سینما خالی است، پیرنقالی و بازمانده گزیده ای از تاریخ شفاهی نمایش در ایران، با كوله باری سترگ و مویی سپید در آستانه هفتاد سالگی همچنان به انتظار دعوت و حمایت مدیران فرهنگی كشور در گوشه خانه، عزلت را به شهرت برتری داده است.

مرشد ولی الله ترابی سفیدآبی، داستان نویس، طومارنویس و نقال پرآوازه پنج دهه اخیر هنرهای نمایشی ایران، اینك چون گذشته ای نه چندان دور، با صدایی گرم و طنین انداز و برقی در چشم با شماست.

آتیه: مرشد! متولد چه سالی هستید؟

ولی الله ترابی: بنده در سال 1315 در ده <اسب یاب> یا به قول امروزی ها <سفیدآب> از توابع شهرستان تفرش در استان مركزی به دنیا آمدم. اسب یاب در منطقه ای پایین تر از تفرش و بالاتر از فراهان نزدیك به روستای امیركبیر بزرگ قرار دارد. منطقه ای است كه هنرمندان و دانشمندان بسیاری را در خود پرورش داده است.

آتیه: از چه سالی به تهران آمدید؟

- نمی دانم چه سالی، خیلی كوچك بودم. فقط یادم هست كه به تهران آمدیم و در محله دروازه غار ساكن شدیم. یك شب در میان به مكتب می رفتم. یكی از آن شب ها وقتی پدرم فهمید كه من خواندن و نوشتن بلدم، به ناگهان شوكه شد و گفت، تو خواب نما شدی....

آتیه: حرفه پدرتان چه بود؟

- پدرم تعزیه خوان بزرگی بود. من از همان دوران تاتی تاتی كردن، نقش طفلان مسلم را در نمایش هایش بازی می كردم. هرچه بزرگتر می شدم نقش های بلندتری را بازی می كردم. پس از دو طفلان به ترتیب نقش های حضرت قاسم، حضرت علی اكبر و حضرت یوسف (ع) را تا 20 سالگی خواندم و پس از مدتی تعزیه خوانی را رها كردم. بعد از تعزیه به سراغ آموختن فنون ورزش های رزمی قدیم مثل چوب بازی شیرازی، شمشیرزنی، پرتاب نیزه و كارد و... رفتم.

آتیه: با هدف بهره گیری از فنون در نقالی؟

- نه. بیشتر علاقه شخصی بود، اما نقالی هم به آن فنون نیاز داشت. پس از آنها مدتی هم گود مقدس زورخانه، فنون كشتی قدیم و خصلت های جوانمردی و پهلوانی را تجربه كردم.

آتیه: نقالی را از چه زمانی آغاز كردید؟

- در همان روزها با اجازه پدرم، مدتی رفتم خدمت مرشد نقال دكتر روح الله شوقی و روایت های سینه به سینه نقالی را از ایشان آموختم. درواقع او می گفت و من در كامپیوتر ذهنم حفظ می كردم. این شد كه بالاخره خودم نقالی را آرام آرام به صورت خودجوش با تمرین و ممارست در زمینه نحوه ورود شخصیت ها، رها كردن تیر از كمان، زدن گرز، جیغ و شیون و فریاد و حركات نمادین دیگر آغاز كردم.

آتیه: شروع حرفه ای نقالی در چه سالی بود؟

- شروع آن كه در سال های حدود 1340 بود اما واقعاً در آن روزها نقال حرفه ای وجود نداشت، بیشتر شاهنامه خوان های قابلی بودند كه نقالی هم می كردند. حدود سال 53 یك روز آقای عطاالله بهمنش از مفسران معتبر ورزشی تعداد زیادی از نقالان فعال را در پشت بام تئاترشهر جمع كرد و گفت برای انتخاب نقال افتتاحیه جشن طوس، هر نقالی یك خط شعر می خواند و یك حركت می كند.

نفر اول بلند شد و فریاد زد به نام خداوند جان... بهمنش گفت: بنشین... بنشین.. بعدی از جا برخاست و آرام شروع كرد: ستایش می كنم ایزد پاك را... بهمنش گفت: بنشین... بنشین... این روند تا آخرین نفر ادامه داشت. نوبت به من رسید، از روی صندلی بلند شدم و گفتم: اشكبوس تنگ اسبو محكم كشید، پرید تو خونه زین و یك چرخ زدم. بهمنش گفت: پیدایش كردم. همه بروید. من شاهنامه خوان نمی خواهم، من نقال پرتحرك می خواهم. بعد از آن در جشنواره های شیراز و اصفهان و بسیاری دیگر مقام های اول نقالی را كسب كردم و تا امروز ادامه دادم..

آتیه: در دهه 40 نقالی را چگونه و در كجا ارایه می كردید؟ آیا قهوه خانه ها تنها محل اجرای نقالی بود؟

- درحدود همان سال ها از محله دروازه غار به محله شهرری رفتم. یك قهوه خانه بزرگ درحوالی منطقه محل سكونت من وجود داشت. وقتی برای اولین بار وارد آن شدم، دستم را روی صندلی كشیدم، پرخاك بود. فهمیدم مشتری ندارد! به قهوه چی گفتم یك میز و چهارپایه در وسط و یك قالی روی چهارپایه می گذاری. باور كن بعد از مدتی كوتاه چای یك قرانی قهوه خانه بی مشتری به دوزاررسید تا جایی كه مردم صندلی ها را پیش خرید می كردند.

آتیه: نمایشنامه نقال، طومار نامیده می شود. طومار چه تفاوتی با متن اصلی شاهنامه دارد؟

- نقال مدعی، بدون طومار نقال نیست. طومار متن اجرایی نقال و تنها متعلق به خود اوست. هرچند طومار از شاهنامه بهره می برد اما اجرای صرف شاهنامه نیست و شامل تمام ویژگی های اجرا می شود. هرچند شاهنامه منبع الهام طومار است و خواندن شاهنامه برای همه افراد میسر می شود، اما طومار فقط در خدمت نقال است و راز و رمزهای اجرایی پشت پرده شاهنامه را از دیدگاه نقال دربردارد. طومار برای همه به راحتی قابل دسترسی و مطالعه نیست.

آتیه: پس در طومار دخل و تصرف هم می شود؟

- چیزی را اضافه می كنیم كه بیشتر باورپذیر شود و به فهم درست مطلب كمك كند

آتیه: هر نقال، یك طومار خاص خود دارد؟

- هر نقال سبك نوشتاری خودش را دارد. داستان یكی است اما ادبیات طومارها با یكدیگر متفاوت است. طومار در اندازه ای است كه در جیب جا شود و هنگامی كه داستان در اجرا فراموش می شود به راحتی قابل خواندن باشد.

آتیه: درحال حاضر چند طومار از شما موجود است؟

- چند جلد از شاهنامه است كه یك جلد آن با عنوان مشكین نامه در انتشارات نمایش به چاپ رسیده است

آتیه: تعداد طومارهای تاریخ نمایش ایران، مشخص نیست؟

- نه. اغلب سینه به سینه و شفاهی بوده و خیلی از طومارهای مكتوب هم از بین رفته است. مرشد عباس، طومار بسیار خوب و پیچیده ای داشت كه از بین رفت.

آتیه: چوب و شال نقالی در اجرا چه كاربردی دارد؟

- چوب، نه! نامش تعلیمی است. تعلیمی مثل چوب رهبر اركستر است و به نقش ها و ابزارهای گوناگون نقال مثل اسب، گرز، شمشیر، تیر و كمان، نیزه و... تبدیل می شود. شال هم كه بعدها به نقالان اضافه شد و ریشه ای در نقالی ندارد.

آتیه: با توجه نزدیكی اشخاص نمایش های نقالی و تعزیه، آیا می توان گفت كه این دو از دل یكدیگر بیرون آمده اند؟

- سابقه نقالی از تعزیه بیشتر است، اما ریشه های خیلی روشنی ندارد. مثلاً ملااحمد بیخودی و سه نقال دیگر كه اسمهایشان یادم نیست، در عصر فردوسی زندگی می كردند و فردوسی با اشاره به حضور راویان داستان، اشعارش را بر پایه همان داستان ها و روایت ها می سروده است. طبیعی است با آن نقالی كه ما در ذهن داریم تفاوت زیادی داشته و بیشتر روایات مبتنی بر گفتار بوده است.

مرشد ترابی

در همین زمینه