مهرمیهن | رسانه ی فرهنگ ایران

بر سر روستاها و قنات های ایران زمین چه آمد؟!

استاد محمدابراهیم باستانی پاریزی در نامه ی "حماسه ی کویر " پیرامون قنات ها و روستاهای ایران زمین می نویسد : گرفتاری فرهنگی ما ،بعد از آشنایی با تمدن غرب و خصوصا بعد از مشروطه ، از آن روزی شروع می شود که دهات ما از چنان کسانی که بیهقی و بدیع الزمان می پروردند خالی شد و کتاب های معدود خطی به کتابخانه های بزرگ شهرها منتقل شد ، منتهی تمام عمر خاک خورد و کسی لای آن را باز نکرد .

همه از ده دل بریدند  و چشم امید به شهر دوختند . امروز هم متاسفانه جاده های اسفالته از راه های میان بر عبور می کند و اغلب دهات را که منبع اصیل و ماخذ و سند و شناسنامه و هویت فرهنگ قویم ما هستند کنار نهاده و چاه های عمیق نیز ذخایر آب چند هزار ساله و دو هزار ساله ی آبادی های مثل نارتیج و بیهق و جوین  جای خود را به مفت آباد و ظلم آباد و چاه شماره یک و نیروگاه دو و پایگاه 3 داد و نام کاروانسراهای ورزنه و سکزاوه و دوگنبدان را از خاطرها زدود.

بنده ی نگارنده ، در همین حیات کوتاه ، یعنی از سی چهل سال پیش تاکنون ، حدود سی قنات را می شناسم که تنها در حومه ی سیرجان و کرمان دایر بودند و بایر شده اند - قنات هایی که اغلب چهار پنج فرسنگ رایین داشته اند و من خود در کیش آن ها دست و رو شسته ام .

این قنات ها در سیرجان عبارت بودند از : سعید آباد ( که وسط مدرسه ی بدر سیرجان مظهر می شد ) ، چراغ بمید ، خرمه ، صدرآباد ، بدرآباد ، کوشکو ، مهدی آباد ، ده یادگار ، مکی آباد ، امین آباد ، فیروزآباد ، علی آباد خواجه ، حسن آباد کلانتری ،  زیدآباد ، محمودآباد ، تاج آباد ، نصرت آباد ... و در کرمان هم قنات های فتح آباد ، مستوره ، شهر آباد ، اکبرآباد ، بیدآباد ، بداغ آباد ، طهماسب آباد ، مویدی ، بهجرد ، بیگلربگی ، سلسبیل ، ...

به تکرار توضیح می دهم که من در کیش این قنات ها ، دست و روی خود را شسته ام و امروز از دم تمام این قنات ها ، به جای آب ، دود بیرون می آید . حالا متوجه می شوم که بیخود سالها در تاریخ کرمان جستجو می کردم تا ببینم چند تا قنات در هنگام محاصره ی آقا محمد خان قاجار پر شده و بایر شده است .  آقا محمد خان ما همین چاه های عمیق هستند که در مدت ده سال تسلط جابرانه ی خود ،بیش از 25 قنات را تنها در شهر کرمان به خاک نابودی انباشتند .

دیگر صحبت از فرمیتن و زریسف نمی کنم ، که به قول صاحب تاریخ ، در هفتصد سال پیش ، از کثرت متمولان و ارباب ثروت ، سهمی آب در فرمیتن و بعلی آباد ، به سیصد چهارصد دینار زر رکنی شد ...

تعداد قنات هایی که در اطراف اصفهان از برکت چاه عمیق خشکیده است ، به حساب نمی آید ( مثل لکان و کومشه و حسین آباد .)

در حوالی راور ، که میرزا شفیع خان راوری بر رودخانه ی آن سدی ساخته بود ، ده ها قنات ، خشک شده و از آب افتاده اند و از آن جمله هستند : دهوک ( که دو هزار آب داشت )، کشمونو ، تقی آباد ، جلال آباد ، تاج آباد ، علی آباد ، ده مودی ، خالق آباد ، عزیز آباد ، شهر آباد ، ده شیب ، خیرآباد ، فتح آباد ، الله آباد ( که دو فرسننگ طول رایین قنات آن بود ) و محمد آباد ...

اینها نیز به دنبال سایر قنات های کویر و همچنین به دنبال قنات چاپار قلعه ی مشهد که 25 زوج آب داشت و قنات سروده و سعدآباد و قنات میرزا و قنات آصف الدوله مشهد و مجمعه مشهد و میل کاریز مشهد و همه قنات های کش رودخانه ی کشف رود ، به قول دهاتی ها ، آبشان سرابالا رفت !

این دهات همه صاحب جمعیت و قلعه و بنا و بنگاه بوده اند و جمعیت هایی را نان می داده اند و خلقی را به خود متکی و امیدوار به آینده محفوظ می داشته اند ، نه آنکه تصور شود :

بیابان بود و کوه و خانه  ای چند

درون خانه ها دیوانه ای چند

امروز از هر روستایی مقیم شهر سوال کنید ، به زندگی از دست رفته ی روستا تاسف می خورد و خاطرات شب-چره ها و گوی چفته بازی ها و سبزه لگدکوب کردنها و بزقرمه خوردن ها و آن گلپرها و خطمی ها و پودنه ها و گزنه ها و بادیان ها ، و قصه های طولانی شب های زمستان و بر آفتاب نشستن غروب های نیمه سرد پاییز را با تحسر تجدید می کند ، در صورتی که در شهر چیزی باز نیافته و ده ها چیز از کف داده ، چنان که خانواده های بزرگ روستایی که در شهرها صاحب جاه و مقام و مال هم بوده اند از گروه جلیلوندها و فولادوندهای لرستان و دولوها و شادلوهای خراسان و ریگیهای بلوچستان و پازن های ایلات فارس - یعنی قشقایی ها و ممسنی ها هم ، مصداق حالشان این بیت مولانا ست که :

این دل شهر رانده ام ، در گل تیره مانده ام

ناله کنان که ای خدا ، کو حشم و تبار من

به عقیده ی من ، چاه عمیق در ایران ، زه آب ها را پایین برد و ریشه ی مدنیت ما را بالا آورد !

از روزی که نظام اقتصادی کشور به برکت نفت دگرگون شد ، و گندم آمریکایی و پنیر مجارستانی و کره هلندی و موز صومالی و مرغ و جوجه ی اسرائیلی از شهر به روستا رفت (درست خلاف آنچه که بود ) ، و برنج پاکستانی جای برنج عنبربوی جیرفتی را گرفت ، از جهت ارتباط هم به برکت و همت مهندسان تابع قضیه حماره که جز پیش پای خود را ، آن هم به خط مستقیم - نمی بینند ، در اثر جاده های مستقیم آسفالت ، پمپ بنزین ها و اتوسرویس ها خط فاصل و مرز تفکیک کننده ی فرهنگ قدیم و جدید ما شدند و کار جنان بالا گرفت که بعض اولیای امر صریحا اظهار داشتند که سی سال بعد ما دیگر دهات ، نخواهیم داشت . و مقصودشان این بود که دهات کوچک در دهات بزرگ ادغام خواهد شد و شهرک ها پدید خواهد آمد .

این حرف - اگر چشمه جوشان نفت پاینده باشد - تا حدی در قرن برق و اتوموبیل ، به ظاهر درست می نماید ، ولی اگر قبول کنیم که بر طبق برآوردهای اهل فن ، این معادن عظیم نفت در سی چهل سال دیگر تمام خواهند شد ، آن وقت در حالی که همین کوره دهات هم خشک شده ، و ذخایر چندین هزار ساله آب را هم با چاه های عمیق بالا کشیده و خورده ایم و زه را از بیست سی متری ، به دویست سیصد متری زیر زمین پایین تر رانده ایم - در حالی که نفتی هم برای بالا کشیدن آب از آن چاه های عمیق دیگر نخواهیم داشت - تکلیف چه خواهد بود ؟ خدا نیاورد آن روزی را که ناچار باشیم آرزو کنیم که :

خدا شری برانگیزد که خیر ما در آن باشد !

در غیر اینصورت ، در آن روز ، به گمان من ، وقتی همه ی این چاه های قنات - که مانند تکمه طلایی بر دامان قبای چرک تاب کویر دوخته شده است - خشکیده و بایر شده ، آنگاه ، مصداق این شعر تحقق خواهد یافت و در این پهندشت همه خواهند دید که :

ماییم همه غولان ، ایران همه بیغوله

از بندر عبادان ، تا جنگل ماسوله

........................

حماسه کویر - شادروان باستانی پاریزی

گردآوری برای مهرمیهن : جواد نورمندی پور



مهرمیهن می افزاید : استاد فریدون جنیدی در یکی از انجمن های شاهنامه خوانی در بنیاد نیشابور می گوید :

در سال های پیشین که آمریکایی ها بر آن شدند که بیابان های آریزونا را آباد کنند شماری از پژوهدگان و مهندسان خود را به ایران فرستادند تا قنات های ایران را ببینند و از ایرانیان در کندن قنات در این بیابان ها یاری بجویند، تا سرانجام از یزد سر در می آورند و چند تن از یزدیان را با خود به آمریکا برده و قنات هایی در آنجا سامان می دهند و به یاری قنات ها آن بیابان های خشک و بی آب ، آباد می شود . یزدیان ایران نیز در همان هنگامه ی کار بر روی قنات ها ، یک آبادی در آنجا پدید می آورند و نام آن را یزد آباد می نهند!

دیدگاه‌ها  

+1 # pouya590 1394-01-11 21:53
درود فراوان بر شما
جشن باستانی نوروز شاد باد.
حقیقتا در نت سایت های بسیار زیادی دیده ام اما سایت شما را بسیار دوست دارم. حس خوبی بهم میده وقتی در سایت شما زمان را که متوجه نمیشوم هیچ فقط آرامش و افتخارو لذت است برای من.
پاسخ دادن

نوشتن دیدگاه


دستاوردهای هموندان ما

بارگذاری
شما هم می توانید دستاوردهای خود در زمینه ی فرهنگ ایران را برای نمایش در پهرست بالا از اینجا بفرستید.
 

گزینش نام برای فرزند

 

نگاره های کمیاب و دیدنی

XML