مهرمیهن | رسانه ی فرهنگ ایران

چرا مولانا را نمی شناسیم ؟

هشتم مهرماه روز بزرگداشت جلال‌الدین محمد بلخی مشهور به مولاناست؛ شاعری ایرانی با شهرت جهانی که آثار و اندیشه‌هایش هنوز چنان که باید و شاید، در ایران شناخته نشده‌اند.جلال‌الدین محمد، فرزند سلطان‌العلماء، ششم ربیع‌الاول سال 604 هجری در شهر بلخ که آن زمان بخشی از خراسان امروزی بود و امروز بخشی از خاک کشور افغانستان است، به دنیا آمد. سلطان‌العلماء هم‌زمان با هجوم چنگیزخان مغول از شهر بلخ کوچ کرد و درنهایت به همراه خاندانش در قونیه ساکن شد.

 

پس از درگذشت او، جلال‌الدین محمد در 24 سالگی به درخواست مریدان پدر، جای او را پر کرد و به‌زودی در 37سالگی به عنوان دانشمند و عارف دوران شناخته شد.

درنهایت نیز خورشید زندگی مولانا جلال‌الدین بلخی به دنبال تبی سوزان در غروب روز یکشنبه، پنجم جمادی‌الآخر ۶۷۲ هجری قمری غروب کرد و پیکرش در شهر قونیه به خاک سپرده شد. از همین‌روست که این شاعر در جهان با عنوان مولای روم نیز شناخته می‌شود. این در حالی است که اگرچه مولانا بخشی طولانی از زندگی‌اش را در خارج از مرزهای ایران سپری کرد، اما کلیه آثارش به زبان فارسی نوشته و سروده شده‌اند.

محبوبیت آثار مولانا و بویژه «مثنوی معنوی» و «دیوان شمس» او به فارسی‌زبانان و ایرانیان محدود نبوده است. آثار مولانا همواره در قونیه و ترکیه امروزی به صورت ترجمه‌شده مورد توجه قرار گرفته‌اند. ترجمه آثار مولانا به زبان انگلیسی هم توجه مردم مغرب‌زمین را به خود جلب کرده است، اما بسیاری از اهل ادبیات معتقدند، کوتاهی ایرانیان در شناختن و شناساندن مولانا‌ موجب شده است که کشوری همچون ترکیه بکوشد و تا حدودی موفق شود که با برنامه‌های مختلف مولانا را به عنوان چهره فرهنگی کشور خود به جهان معرفی کند.

در سال‌های اخیر همواره این موضوع که ترکیه کوشیده است با برنامه‌های مختلف مولانا را به عنوان چهره فرهنگی کشور خود به جهان معرفی کند، بحث‌برانگیز بوده است. بویژه این‌که این تأکیدِ ترکیه در کنار کم‌توجهی مقامات فرهنگی ایران قرار گرفته و مورد انتقاد بسیاری از اهل ادبیات و فرهنگ کشورمان واقع شده است. این در شرایطی است که به نظر می‌رسد جهان تشنه پیام اندیشمندانی چون مولاناست.

کریم زمانی درباره دلیل نیاز امروز مردم جهان به آثار مولانا، می‌گوید: «امروز انسان روز به روز به دلیل ناراحتی و پریشانی‌های روانی کم‌تر به مقوله شعر می‌پردازد. سازمان جهانی بهداشت این دوره را دوره افسردگی‌های روانی عنوان کرده و یادآور می‌شود این افسردگی‌ها ناشی از خلأهای روحی است که برای انسان پدید آمده است. صنعت، علم و تکنولوژی علی‌رغم خدمات بزرگی که برای انسان امروز به ارمغان آورده است، در کنارش، خلأهایی را برای انسان پدید آورده که همان پریشانی‌ها و افسردگی‌هاست.»

این مولاناپژوه با اشاره به این‌که از دیدگاه مولانا، جهان چیزی جز حرکت نیست و لحظه به لحظه هستی در حال تغییر است، اظهار می‌کند: «مولانا در 800 سال پیش مسائل روان‌شناختی، فیزیکی و... را با مثال‌های ساده بیان کرده و شاید بیش از هزار تمثیل برای انتقال معنی خلق کرده است.»

او با اشاره به شش دفتر «مثنوی» مولانا، اضافه می‌کند: «در تحلیل روان‌شناسانه انسان، مولانا از هیچ نگفته‌ای فروگذار نکرد و این از عجایب بوده؛ اما متأسفانه آن‌گونه که باید، نتوانسته‌ایم آن را بین مردم جهان ترویج دهیم.»

همچنین شهرام ناظری در برنامه‌ای برای بزرگداشت مولانا می‌گوید: «شایسته‌ی مولانا جلسات خیلی عظیم‌تر و با برنامه‌ریزی بیش‌تر است... هرچند که مولانا با آن شکوه کلام نیازی به این حرف‌ها ندارد و ما احتیاج داریم. آن بزرگوار احتیاجی ندارد؛ ما احتیاج داریم که برای مشاهیرمان بیش‌تر مایه‌ گذاشته و کار شود. می‌بینیم اکثر کشورها که خودشان هیچ چیزی ندارند، بزرگان کشورهای دیگر را به خود منتسب می‌کنند و برای‌شان جشن می‌گیرند. ما که این همه میراث کهن داریم، باید قدرشان را بدانیم.»

توفیق سبحانی نیز درباره این بی‌توجهی‌ها عنوان می‌کند: «نه تنها نسل جوان؛ بلکه سایرین هم مولانا را به‌خوبی نشناخته‌اند. تاکنون هم دیگران او را به ما شناسانده‌اند و گفته‌اند که مولانای شما، آدم بزرگی بوده است. نیلکسون این کار را کرده و دیگران به ما گفته‌اند که اندیشمند شما، اندیشمند بزرگی است. ما خودمان به دنبال شناخت او نرفته‌ایم. ما فکر می‌کنیم این‌که یک نفر بیاید در رادیو یا تلویزیون، یک شعر مولانا را غلط بخواند، خدمت بزرگی به مولانا کرده؛ در حالی‌که مولانا زحمت زیادی برای این کار کشیده است.»

عبدالعلی دستغیب هم درباره علت کم‌توجهی جوانان به آثار مولانا می‌گوید: «جوانان ما خیلی کم به کتاب خواندن علاقه دارند، خصوصا به آثار قدیمی. آن‌هایی هم که مطالعه می‌کنند و تعدادشان کم است، شعرها و آثار مدرن و پست‌مدرن می‌خوانند. علت این علاقه نداشتن به آثار قدیمی، بد معرفی کردن این آثار است. همین کافی‌ است که جوانی به جلساتی که برای بزرگداشت مولانا و حافظ برگزار می‌شود، برود و دیگر سراغ این شاعران نرود. افرادی هستند که یک‌سری چهارچوب‌هایی دارند که درباره هر شاعری و در هر جلسه‌ای، همین چهارچوب را به کار می‌برند؛ وگرنه نمی‌شود کسی حافظ‌شناس باشد‌ و مولاناشناس هم باشد.»

آبشخور : خبرگزاری دانشجویان ایران - ایسنا

در همین زمینه

نوشتن دیدگاه


دستاوردهای هموندان ما

بارگذاری
شما هم می توانید دستاوردهای خود در زمینه ی فرهنگ ایران را برای نمایش در پهرست بالا از اینجا بفرستید.
 

گزینش نام برای فرزند

 

نگاره های کمیاب و دیدنی

XML