ای کاش صدام این خاطره ی ناصرالدین شاه را خوانده بود !

صدام حسین ، سردمدار تازشگران عراقی در 3 مهرماه 1359 ( 25 سپتامبر 1980) سه روز پس از تازش به ایران، انگیزه ی خود از تاخت و تاز به مرزهای ایران را چنین برشمرد :

 

صدام و ناصرالدین شاه قاجار

این جنگ ، جنگ سرنوشت امت عرب است ... سالهاست که ما آنرا تدارک دیده ایم ...هزار و چهارصد سال بعد از قادسیه ، دشمن عجم از اراضی عرب بیرون رانده می شود و گوشمال سختی می بیند ... .

همچنین :

اعلامیه ی شماره ی یک و هفت ستاد ارتش عراق که هر دوی آنها در روز اول جنگ منتشر شدند ، با لحن مشابه ای اعلام داشتند :

ارتش قهرمان ما ( جیشنا الباسل ) وارد خاک ایرانیان ملعون شده است ، تا درسی به مغ ها داده و سرزمین های غصب شده ی اعراب را آزاد کند .

با این سخنان شگفت و دور از راستی دژخیمان عراقی، بد نیست  از خاطره ی ناصرالدین شاه از سفری که به عراق داشته یادی کنیم و بگوییم : ای کاش صدام این خاطره را خوانده بود تا بداند خوزستان و ایران سرزمین های غصب شده ی اعراب بود یا سرزمین آنها جایگاه و سرزمین مادری ایرانیان !

ناصرالدین شاه در سفری که به عراق داشت چنین توصیفی به زبان آورده بود که :

از پل سفید تا دروازه ی نجف که محل اردوست ، یک فرسخ بیشتر مسافت است. در این راه از دو طرف معبر ، یکسره آدم و تماشاچی ایستاده بود که بیشتر آنها ایرانی بودند و چنان می نمود که به یکی از شهرهای ایران وارد شده ایم !

...................

دستگیری صدام حسین

این هم فرجام کار او و آرزوهایش !

................................

برگرفته از : نامه ی " قرارداد الجزایر و پیامدهای آن – دکتر هوشنگ طالع ( رویه های 4  و 196 )

گردآوری : مهدی زیدآبادی نژاد (گروه نویسندگان مهرمیهن)

دیدگاه‌ها  

0 # امير عباس خسرو نژاد 1393-11-13 21:18
درود بر شما . درود بر سرور ارجمند استاد دكتر هوشنگ طالع كه هر ورقي از كتب ايشان بسي ارزشمند و آموزنده است. پاينده ايران
پاسخ دادن

نوشتن دیدگاه