گذر ارتش ایران از سد آبی

سورنا فیروزی
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

آب، جلوه زندگانی نزد همه مردمان و ملت ها و شهری گری ها ( تمدن ها) همواره از بزرگی و احترام فراوانی برخوردار بوده است.، در چارچوب رود و چاه و چشمه، شوندگر ( عامل) کشاورزی و گسترش یکجا نشینی بشربشمار می آمده و در شمایل دریا، راه دست یابی به سرزمین های دور دست. اما برای گذر از این این سدهای آبی، چه دولت های بزرگی چون آشوریان و چه قبایل بی تمدنی چون مهاجمان زرد خاوری که با مشکلات بی پایان روبرو نگشتند و چه فرمانروایان مدعی و ثروت مندی چون فرعون نخائو دومII Nechao نتوانستند آنها را به زیر یوغ قدرت خویش در بیاورند. و چه سربازان فراوانی بوده اند که در هنگامه گذر ارتش از رود و دریایی در جریان و ژرفای آبها از میان نرفته اند. اما تاریخ برای ایرانیان در این زمینه بسیار پیروزمندانه برگ خوده است. اسناد تاریخی به روشنی گواهی می دهند که سپهبد و فرمانده ایرانی، چگونه توانسته است از هزاره های دور، سرباز و دانش خود را از آب ها گذر دهد و از پدیده های طبیعت شکست را نپذیرد. در اینجا و با توجه به ترتیب زمانی رخدادها، نگاهی به این تلاش های شورانگیز می اندازیم تا پیشینه شگردهای کنونی گذر از آب نظامیان آشکار گردد.

1- دوران کهن تاریخ ایران

گذر سپاهیان ایرانی به رهبری فریدون و کاوه از اروند رود
در پی لشگر کشی ملت ایران در برابر فرمانروای ستمگر و نخستین بپاخیزی این مردمان که از نظر زمانی، نخستین جنبش مردمی نیز بر شمارده میشود، سپاهیان با فرماندهی کاوه و فریدون سوی اروند رود آمده تا به تختگاه بیوراسپ (نامدار به ضحاک) در آن سوی رود یادشده برسند. بدوران مورد بحث، هنوز پلی بر روی رودهای بزرگ زده نمیشد و برای گذر از آنها، از کشتی ها و قایق ها بهره می جستند. در این رخداد ، فریدون ( فرمانران برگزیده از سوی ملت)، از نگهبانان و گذربانان می خواهد که وی و سپاهیانش را از رود بگذرانند، اما نگهبانان پاسخ دادند که این کار تنها با برخورداری از گذرنامه ای نشان شده به مهر فرمانروا شدنی است (اشاره به نخستین گذرنامه و مجوز گذر از ایالات درونی کشور در تاریخ). فریدون که چنین دید، درنگ نکرد و اسب خود را به آب زد. در پس وی، سپاهیان و همراهیانش چنین کردند و همگی توانستند تا از آن رود خروشان به تندرستی گذر نمایند. (1)

تصرف الانان دژ در توران بدوران فریدون
در پی لشگر کشی کین خواهانه فرمانروایی ایران به قلمرو توران برای خون ایرج و شکست های پیاپی سپاهیان تور و سلم، تورج یکی از اهداف ارتش ایران، کشته می شود. بدنبال این رویداد، سلم (سَئیریمَ در اوستا) در میابد که توان ایستادگی مستقیم در برابر ایرانیان شدنی نیست و از این رو تصمیم به پدافند از درون یک دژ می گیرد. او در این میان به سوی دژی نامدار به نام «الانان دژ» پناه میبرد ، دژی که پیرامونش را آب دریا (در کرانه های خاوری دریای مازندران) احاطه کرده بود. بگونه ای که فردوسی درباره آن چنین گزارش داده است:

بسلم آگهی رفت ازین رزمگاه // وزان تیرگی کاندر آمد بماه
پس پشتش اندر یکی حصن بود // برآورده سر تا بچرخ کبود
چنان ساخت کاید بدان حصن باز // که دارد زمانه نشیب و فراز
هم این یک سخن قارن اندیشه کرد // که برگاشتش سلم روی از نبرد
کالانی دژش باشد آرامگاه // سزد گر برو بر بگیریم راه
که گر حصن دریا شود جای او //کسی نگسلاند ز بن پای اوی
یکی جای داردسر اندر سحاب //بچاره برآورده از قعر آب

اما منوچهر، فرمانده ارتش گسیل شده ایران در این جنگ، با تیزهوشی این حرکت سلم را از پیش آینده نگری کرد و کارن را بر آن گماشت تا پیش از رسیدن فرمانروای دشمن، دژ را به چنگ آورد. کارن و سپاهیانش نیز توانستند تا از کرانه دریا تا کرانه دژ، از آب گذر کنند و با فریب دژبان، آن پایگاه دریایی را بدست آوردند. (2)

اردو کشی کاووس (کَوی اوسَنَ) به هاماوران از راه دریایی
بزرگترین شاهکار ایرانیان بدوران کهن Archaic تاریخ خود (پیش از هنگامه باستان بدوران ماد دیااوکو به پس) رخداد اردوکشی کاووس به هاماوران (یمن کنونی) می باشد. آنچه به شیوه لشگرکشی دریایی بلند مدت و گذراندن مسافتی طولانی صورت گرفت. در این ماجرا، ایرانیان با کشتی هایی از کرانه های دریایی در قلمرو اش (احتمال فراوان خلیج پارس یا دریای مکران-عمان و به احتمال سست تر ، کرانه های شمالی دریای سرخ) رهسپار کرانه های هاماوران شد:

سپه را ز هامون بدریا کشید // بدان سو کجا دشمن آمد پدید
بی اندازه کشتی و زورق بساخت // برآشفت و بر آب لشکر نشاخت
همانا که فرسنگ بودی هزار // اگر پای با راه کردی شکار
همی راند تا در میان سه شهر //ز گیتی برین گونه جویند بهر
بدست چپش مصر و بربر براست // زره در میانه بر آن سو که خواست
به پیش اندرون شهر هاماوران // بهر کشوری در سپاهی گران
خبر شد بدیشانکه کاووس شاه // بر آمد ز آب زره با سپاه

...

چو کاووس لشکر بخشکی کشید // کس اندر جهان کوه و صحرا ندید

رویداد شگفت آور یادشده که بسیار پیشتر از رخدادهای دریایی دیگران صورت گرفته بود، نخستین لشگر کشی دریایی تاریخ بشمار می آید. ترابرش سپاهیان فراوان از راه دریایی، فراهمش آذوغه آنان و تندرستی و بهداشتشان، هزینه ای که فرمانروایی توانست برای چنین اردو کشی بزرگی فراهم نماید، شاهکاری برای تاریخ بشر برشمارده می گردد. آنچه سپس ها الگوی هخامشنیان گشت.

دیگر موارد بدوران کهن
در یک نگاه کوتاه به موارد دیگر در تاریخ کهن ایرانیان، میتوان به گذر چندباره سپاهیان (در نبردهای ایران و توران) و پهلوانان از رود خروشان آمودریا (جیحون) (بویژه در ماجرای آزادسازی کی خسرو و مادرش) پسین رخداد مربوط به گذر سپاهیان ایران از آب دریا بدوران کهن، روریداد لشگرکشی و یورش کین خواهانه اسپندیار است. در این ماجرا، ایرانیان به کین ستاندن خون کشته شدگان ایرانی چون زرتشت، لهراسپ و دیگر بزرگان، قصد تختگاه ارجاسپ، فرمانروای توران میکنند. این تختگاه که رویین دژ نام داشت، در کرانه های شمالی دریای مازندران جای گرفته بود. اسپندیار در نهایت با رهنمایش گرگسار تورانی پیرامون وضعیت بوم نگارانه (جغرافیایی) منطقه، توانست از دریای مازندران (از کرانه خاوری به شمالی) گذر کند و دژ-شهر تورانیان (همتباران ایرانیان و هم میهنان آنها پیش از تجزیه کشور بدست فریدون) دست یابد:

چو یک پاس بگذشت از تیره شب // بپیش اندر آمد خروش جلب
بخندید بر بارگی شاه نو //ز دمّذسپه رفت تا پیش رو
سپهدار چون پیش لشکر کشید // یکی ژرف دریای بی بن دید
هیونی که بود اندران کاروان // کجا پیش رو داشتی ساروان
همی پیش رو غرقه گشت اندر آب // سپهبد بزد چنگ هم در شتاب
......

و سپس این رخدادها روی می دهند:

چو بشنید گفتار او گرگسار // پر امّید شد جانش از شهریار
ز گفتار او ماند اندر شگفت // زمین ببوسید و پوزش گرفت
بدو گفت شاه آنچِ گفتی گذشت // ز گفتار خامت نگشت آب دشت
گذرگاه این آب دریا کجاست // بباید نمودن بما راه راست
بدو گفت با آهن از آبگیر // نباید گذر کرد پرّ و پیکان تیر
.....
بدریای آب اندرون گرگسار // بیامد هیونی گرفته مهار
سپهبد بفرمود تا مشگ آب // بریزند در آب و در ماهتاب
بدریا سبک بار شد بارگی سپاه اندر آمد بیکبارگی
چو آمد بخشکی سپاه و بنه // ببد مسیره راست با میمنه
بنزدیک رویین دژ آمد سپاه //چنان شد که فرسنگ ده ماند راه
این رویداد که در آن برای نخستین بار از ابزارهای شناور جهت گذر دادن سپاهیان از آب بهره برده شد، الگویی مستقیم برای هخامنشیان در ماجرایی که سپس تر از آن یاد میشود و الگوی نامستقیم، گذر کردن های ارتشیان امروزی با ابزارهای غیر موتوری شناور نوین امروزی گشت.

2- مهمترین رخدادهای دوران باستان تاریخ ایران

گذر از دجله با هوشمندی داریوش بزرگ
گرچه پیش از لشگرکشی داریوش بزرگ به بابل شورشی، در سال 520 پ.م، نامداران دیگری چون کورش بزرگ نیز از رود خروشان و دهشتناک دجله (تیگرا به پارسی هخامنشی و به معنای تیز و تند) گذر کرده بودند، اما آنچه در اینجا برای ما اهمیت دارد، شیوه توصیف شده و البته شگفت آور پشت سر نهادن این رود بدست ارتشیان امپراتوری داریوش بزرگ میباشد. در این رخداد بزرگ که گزارش آن، بصورت مستقیم از زبان شخص شاه بزرگ هخامنشی یاد شده، سپاهیان امپراتوری این چنین از پر تلاطم ترین رود منطقه گذر نمودند:

ستون 1، بند 18، نوشته پارسی (3)
«داریوش شاه گوید: پس از آن، من رهسپار بابیروش [بابل] شدم. بسوی آن (نَدیتَ بَئیرَ) که خود را (نبوکُدرَچَرَ) می خواند. سپاه (نَدیتَ بَئیرَ) دجله را در دست داشت. آنجا ایستاد. (دجله) بجهت آبها قابل کشتیرانی بود [نبود؟]. پس از آن، من سپاه را بر مشک ها جای دادم. پاره ای بر شتر سوار کردم و برای شماری اسب فراهم کردم. اَوُرَمزدا [اهورامزدا به پارسی هخامنشی] بمن یاری ارزانی فرمود. بخواست اورمزدا دجله را گذشتیم.»

در رونوشت خوزی باستان چنین آمده: (4)

«سپاه آن (نیتیت پل) تا رودی به نام دجله [تیکرا به خوزی] پیش آمد و کرانه دجله را در تصرف گرفت، و [شکستگی نوشته] برای کشتی ها. سپس من جای دادم سپاه را [شکستگی نوشته]، شماری بر شتر سوار کردم و برای شماری دیگر اسب فراهم نمودم... بخواست اورمشتا [اهورامزدا به خوزی باستان] از دجله گذشتیم.»

و در رونوشت بابلی: (5)

«سپاهیان (نیدین توبل) در کرانه بر گذر رود دجله به نگهبانی بودند؛ آنها گذرگاه رود را در اختیار داشتند. دجله طغیان کرده بود. سپس من سپاهیانم رابر قایق های پوستی سوار کردم [و] با کمک اسبان و اشتران از دجله گذشتیم.»

آنچه داریوش در سال حوالی روز بیست و ششم آذرماه (ماه آثری یادی یَ پارسی) انجام داد، تکرار با شکوه کردار نظامی اسپندیار و کاری بکر بدوران باستان تاریخ ایران بشمار می آمد (بهره گیری از شگرد توصیف شده برای مورد اسپندیار).

چیرگی بر جزیره های دریای میانه ، گذر داریوش بزرگ و سپاهیانش از دریا بدنبال سکاهای تیزخود، لشگرکشی دریایی به یونان
ماجراهای تصرف جزیره های دریای میانه (مدیترانه) (6) و سپس گذر ارتشیان داریوش از تنگه بسفور بوسیله پلی معلق، که موجب درونش ایرانیان به اروپا و اعلام نوشتاری فرمانروایی شاه ایرانی بر مردمان قاره نوین گشت، رخدادهای سپسین چیرگی ایرانیان بر سدهای دریایی و آبی بشمار می آید. (7) حرکت سپسین داریوش بزرگ ترابرش سپاهی بزرگ از راه کشتی به کرانه های یونان میباشد که در سال 490 پ.م روی داد. (8)

گذر ارتش خشایارشای یکم از روی پل دریایی بسوی یونان، کندن آبراهه ای در کوه آتس
رخداد نامدار گذر سپاهیان خشایارشا از تنگه هلنسپوت که به مدت 7 شبانه روز و درسال 481پ.م انجام گرفت، کردار سپیین ایرانیان در پیوند با پرسشمان (مسئله) گذر از سدهای آبی –دریایی بشمار می آید. همچنین در همین هنگامه بود که ارتشیان وی برای گذر دادن ناوگان ایرانی، آبراهه ای را در دل کوه آتس حفر نمود تا گذر کشتی ها و سربازان نشسته بر آن شدنی گردد. (9)

لشگر کشی دریایی خسرو یکم (انوشیروان) به یمن
رخداد ترابرش هشت ناوگان ایرانی جهت آزادسازی خاک یمن از اشغال حبشیان (دست نشاندگان روم خاوری)، نمونه ای دیگر از گذر ایرانی از سد آبی بشمار می آید. نمونه ای که الگوی آن، حرکت کهن تر کاووس بوده است.(10)
یادآوری این موارد به ما نشان میدهد که علی رغم سستی های دوان پس از باستان در موارد مربوطه، ارتش ایران از دوران باستان تا عصرهای صفوی و نبرد ایران با مهاجم عرب زبان عراقی، هرگز نهراسیده است.

پی نوشت ها:
1- مجمل التواریخ و القصص، رویه 41. اصفهانی، تاریخ پیامبران و شاهان، رویه 32.
2- فردوسی، شاهنامه. ثعالبی، تاریخ غررالسیر، رویه های 65-68.
3- نارمن شارپ، فرمان های شاهنشاهان هخامنشی، رویه 41.
4- کینگ و تامسون، کتیبه ایلامی بیستون، ترجمه آبادان و جهرمی، رویه های 20-21.
5- ملبرن لابا، سنگ نبشته داریوش بزرگ در بیستون (رونشت اکدی – بابلی)، ترجمه اکبرزاده، رویه های 49-50.
6- هرودوت، تاریخ، کتاب سوم، بندهای 118-150.
7- همان، کتاب چهارم، بندهای 85-91.
8- برای مطالعه این لشگر کشی دریایی، ر.ک به همان،کتاب پنجم.
9- همان،کتاب هفتم،بندهای 21-34.
10- تبری،تاریخ، ج2، رویه های 650 و 689-700. یعقوبی، تاریخ، ج1،رویه های 203-204. ثعالبی، همان، رویه 351. اصفهانی،همان، رویه های 56-57 .

در همین زمینه

نوشتن دیدگاه