واژه ی نماز به گمان بسیار از واژه ی پهلوی "نماک" ( namac ) گرفته شده است که به چم (معنی) دو تا شدن (تعظیم کردن) و کرنش کردن است که پسترها و با پذیرش اسلام از سوی ایرانیان و برگزینی واژگان پارسی به جای واژگان عربی , به جای واژه ی "صلاة" نشسته است . واژه ی نماز در شاهنامه نیز به معنی کرنش کردن و تعظیم کردن به کار رفته است که چند نمونه از آن در زیر آمده است:
برو آفرين کرد و بردش نماز / چو دايه بر بيژن آمد فراز
فراوانش بستود و بردش نماز
همي بود پيشش زماني دراز
نخست آفرين کرد و بردش نماز
زمانی همی گفت با خاک راز
پس از پذیرفتن اسلام از سوی ایرانیان, برای بسیاری از واژه های بیگانه برابرسازی پارسی انجام گرفت که میتوان به واژه های نماز و روزه اشاره کرد . به کار بردن واژه ی نماز به جای صلاة یک برابر سازی بسیار هوشمندانه بوده است چراکه معنی نخستین واژه نیز دگرگون نشده و در واقع به همان معنی کرنش کردن و تعظیم کردن به کار گرفته شده است. واژه ی نماز امروزه به معنی کرنش کردن و تعظیم کردن در برابر یزدان پاک به کار می رود.
نویسنده : مهدی زیدآبادی نژاد (گروه نویسندگان مهرمیهن)
دیدگاهها
واژه نماز در فارسی میانه nm^c نوشته می شده است که در صورت کهن خود namāč نماچ و در صورت جدیدتر خود namāz خوانده می شده است.
در سیستم حرف نویسی فارسی میانه از حرف لاتین c برای حرف نویسی علامتی که ج، چ، ژ ، ز بوده استفاده می شده است. و همچنین از علامت č برای نشان دادن آوای چ استفاده میشده است. لذا هیچ گاه حرف c صدای ک که در برخی شرایط در زبانهایی که به خط لاتینی نوشته می شوند و صدای ک دارد را نمایندگی نمی کند.
با درود و عرض خسته نباشید.
نَماندن = خَماندن ، خَم کردن
چیز ها ( اشیاء) در هوای نَمناک( مَرطوب) دولا و خَمیده و نَمیده می شدند.
نَمَک = ماده ای است که از نَمیدِگی چیزها پیشگیری می کند.