سیروس غفاریان - برگرفته از جزیره دانش
....
ايران دوره اسلامی از آغاز حمله عربها به ايران در سال 642 ميلادی و روی آوردن ايرانيان به اسلام تا کنون را شامل میشود. عربها در سال 21 تا 22 هجری قمری سپاه ساسانيان را در نبرد قادسيه و نبرد نهاوند شکست دادند. مردم ايران که از ستم و فساد دوران پايانی حکومت ساسانی رنج میبردند از خود مقاومت چندانی نشان ندادند. آنان پيام برابری و عدالت اسلام را به گوش جان شنيدند، به پيروی از اين دين توحيدی روی آوردند و باعث شکوفايي آن شدند. در اين دوره تحول های بزرگی در ايران و جهان اسلام رخ داد.
ايرانی در نگاه پيامبر(ص)
روزبه فارسی از نخستين ايرانيانی بود که پيش از حمله عربها به ايران به اسلام روی آورد و به سلمان فارسی مشهور شد. حضرت محمد(ص) محبت زيادی به او نشان میداد و او را از اهل بيت(خاندان) خود میدانست. پيامبر درباره دانشدوستی ايرانيان فرمودند:"اگر علم در آسمان هم باشد، ايرانيان به آن دست خواهند يافت."
اسلام دين آگاهی
ايرانيان هرچه با قرآن و آموزههای اسلام بيشتر آشنا میشدند، به اين دين علاقهی بيشتری پيدا میکردند. آنان به درستی دريافتند که اسلام دين آگاهی و دانش است. از اين رو، کتابهايی که در نتيجه سالها تلاش دانشمندان ايرانی در دانشگاه گندیشاپور به زبان پهلوی ساسانی نوشته يا از يونانی به پهلوی ترجمه شده بود، به زبان عربی برگردانده شد و پايه پژوهشهای بعدی قرار گرفت.
خانهی دانش
در زمان خلفای عباسی برخی از ايرانيان از جمله خاندان برمکی به مقام وزارت رسيدند. آنان دانشگاهی را به نام بيتالحکمه(خانهی دانش) در بغداد درست کردند. خاندان بَخْتيشوع در زمينه پزشکی، نوبخت اهوازی در زمينه نجوم و رياضی، سيبْوِيْه در زمينه دستور زبان عربی، ابن ماجِه در زمينه حديث، ابوعبدﷲ خوارزمی و فرزندانش در زمينه رياضی از جملهی ايرانيانی بودند که در آن دانشگاه خوش درخشيدند.
قيام عليه نابرابری
اسلام برتری را به تقوا و درستکاری میداند، اما خليفههای اُموی و عباسی، که به دروغ خود را جانشينان واقعی پيامبر میخواندند، ايرانيان را موالی، يعنی بردههای آزادشده، ناميدند. از اين رو، ايرانيان مبارزه با سلطهی عرب بر ايران را آغاز کردند. ايرانيان اسلام خواندان پيامبر را میخواستند نه اسلام خليفههايی که به شيوهی پادشاهان زندگی میکردند و فرمان میدادند.
نخستين حکومتهای ايرانی
از زمانی که امام رضا(ع) به ايران پا نهاد، ارادت ايرانيان به خاندان پيامبر بيشتر شد و عزم آنان در مبارزه با خليفههای عباسی با شهادت ايشان به دست مامون عباسی افزايش يافت. طاهر بن حسين در سال 207 هجری قمری، در نمازجمعه نيشابور اعلام کرد که مامون را جانشين پيامبر نمیداند و حکومت طاهريان را در خراسان بنيان نهاد. او و فرزندانش بيش از پنجاه سال از نيشابور تا مرو را در اختيار داشتند. در همين دوران، يعقوب ليث صفار، که خود را از نسل ساسانيان میدانست، با نام حکومت صفاريان بر سيستان، کرمان و فارس فرمان میراند.
نخستين حکومت شيعيان
سه خاندان ايرانی به نامهای آل بويه(فرزندان بويهی ماهیگير)، آل زيار(فرزندان زيار که خود را از نسل بهرام گور میدانستند) و باونديان(که خود را از نسل کيوس، برادر انوشيروان، میدانستند) در مازندران و گيلان قيام کردند. در اين ميان، يکی از فرزندان امام سجاد(ع) به نام حسن بن زيد به خاطر سختگيری دستگاه خلافت بر علويان( شيعيان) راهی مازندران(طبرستان) شد و مردم دوستدار خاندان پيامبر به گرد او جمع شدند. به اين ترتيب، حکومت علويان طبرستان شکل گرفت.
به ياد حسين(ع)
فرزندان بويه ماهیگير، علی، حسن و احمد، در سال 334 هجری قمری بغداد را فتح کردند و خليفه وقت، المُسْتَکفی، را برکنار و کور کردند. به دستور اين سه برادر کل بغداد سيه پوش شد، به ياد امام حسين يک روز آب ننوشيدند و پس از دو قرن و نيم که از شهادت آن حضرت میگذشت، مجلس عزاداری ايشان برپا شد. به اين ترتيب، شيعه دين رسمی شد و قبرهای امامان بدون هيچ واهمهای زيارت میشد.
سامانيان سامان میدهند
در سال 261 هجری قمری امير اسماعيل، از نوادگان سامان که نسبت وی به بهرام چوبين میرسيد، در بخارا حکومت سامانيان را بنيان نهاد. سامانيان در دورهی شکوه خود بر خراسان، گرگان و طبرستان وری و حتی سيستان و بلخ فرمان میراندند. بيشتر اميران سامانی با آيين کشورداری به خوبی آگاه بودند و شاعران و دانشمندان را محترم میشمردند. ابن سينا مدتی را در دربار سامانيان بود و کتابخانهی بزرگی را در بخارا ايجاد کرد. سامانيان شاعران پارسیگو را تشويق میکردند و رودکی، شهيد بلخی، دقيقی و کسايی مروزی از جمله شاعران مورد توجه آنان بودند.
از استخدام تا تسلط
استخدام ترکهای غزنوی در حکومت سامانی و تسلط تدريجی آنان بر کارها باعث شد سلسله سامانی رفته رفته ضعيف شود و سرانجام به دست آنان سقوط کند. سَبُکْتَکين، غلام ترک دربار سامانی، حکومت غزنويان را در غزنين (در افغانستان فعلی) به وجود آورد. غزنويان 224 سال بر افغانستان، خراسان، سيستان و بخشهايی از هند حکومت کردند. محمود غزنوی بزرگترين پادشاه غزنوی بود که چند بار به هند لشکر کشيد و ثروت هنديان را غارت کرد. او هرچند به دروغ ادعا میکرد از فرزندان ساسانيان است و شاعران پارسیگو را محترم میشمارد، به اثر بزرگ فردوسی، شاهنامه که گنجينه تاريخ اساطيری ايران است، توجه نشان نداد.
امپراتوری سلجوقی
ترکان سلجوقی گروهی از قبيلههايی بودند که در ترکستان، آسيای مرکزی، زندگی میکردند. آنان حدود 183 سال بر منطقه وسيعی شامل روسيه، ايران، شام، چين و هندوستان فرمان میراندند. طغرل بيک معروفترين پادشاه آنان بود که در سال 447 هجری قمری بغداد را فتح کرد و خليفهی عباسی را تحت سلطهی خود گرفت. پس از او آلپ ارسلان به قدرت رسيد که ارمنستان را فتح کرد و دولت روم را باج گزار خود کرد. امپراتوری سلجوقی در زمان ملکشاه به اوج قدرت خود رسيد. او دانشمندان و هنرمندان را تشويق میکرد و در زمان او بود که خواجه نظام الملک، وزير ايرانی، مدارس نظاميه را برپا کرد.
هجوم مغولان
پس از ترکان سلجوقی گروهی از ترکان که در ناحيه خوارزم قدرت گرفته بودند، بر ايران مسلط شدند و سلسله خوارزمشاهيان را بنيان نهادند. در زمان سلطان محمد خوارزم شاه چنگيزخان مغول و فرزندانش به ايران حمله کردند و کشتار بزرگی در سراسر ايران به راه انداختند. يکی از نوادگان چنگيز به نام هلاکوخان حکومت ايلخانان مغول را در ايران به وجود آورد. هلاکو تحت تاثير وزيران و مشاوران ايرانی خود از جمله خواجه نصير طوسی و شمس الدين محمد جوينی به اسلام روی آورد و غازان خان دين اسلام را دين رسمی ايلخانان معرفی کرد.
صفويه
در پايان دوره ايلخانان، تيمور لنگ از نوادگان چنگيزخان به ايران حمله کرد و کشتار تازهای در ايران به راه انداخت. او و فرزندانش 135 سال بر ايران و شمال هند حکومت کردند. پس از تيموريان، ترکمنهای آققيونلو و قراقيونلو مدت کوتاهی در آذربايجان حکومت کردند. سرانجام شاه اسماعيل صفوی سلسله صفوی را بنيان نهاد و توانست ايران و بخشهايی از بينالنهرين را به صورت کشور يکپارچهای درآورد.او مذهب شيعه را در سراسر ايران رسمی اعلام کرد. صفويان از ابتدای قرن دهم هجری تا 234 سال بر ايران حکومت کردند. پايتخنت آنان ابتدا تبريز، سپس قزوين و سرانجام اصفهان بود. شاه عباس اول بزرگترين پادشاه صفوی است که 42 سال حکومت کرد. او ترکهای عثمانی و ازبک را شکست داد و پرتغالیها را از خليج فارس بيرون کرد. در دوران او دانش و هنر رونق گرفت. شيخ بهايی، ملاصدرا، ميرداماد و ملاجلال نجومشناس از دانشمندان عصر او هستند.
حکومتهای ناپايدار
پس از شاه عباس بزرگ چند شاه ضعيف بر سر کار آمدند تا اين که در زمان شاه سلطان حسين افغانها به ايران هجوم آوردند و اصفهان را اشغال کردند. اما شاه طهماسب دوم به کمک نادر قلی افشار توانست افغان ها را از ايران بيرون کند. نادر پس از پيروزی بر افغانها شاه طهماسب را از سلطنت خلع کرد و خود با نام نادرشاه افشار در 1148 هجری قمری به حکومت رسيد. او جلوی هجوم ازبکها و عثمانیها را گرفت و به هند لشکرکشی کرد و جواهرهای دربار محمدشاه گورکانی را به ايران آورد. پس از مرگ نادر سلسله افشاريه به زودی منقرض شد و جای خود را به خاندان زند به رهبری کريم خان زند داد. کريم خان زند از طايفه لرهای ملاير بود و خود را وکيلالرعايا(امين مردم) ناميد. او شيراز را پايتخت خود قرار دادو بندر بصره را از عثمانیها بازپس گرفت.
قاجار
آقا محمدخان قاجار آخرين شاه زنديه، لطفعلیخان زند، را کشت و سلسله قاجار را بنيان نهاد. او در زمان سلطنت کوتاه خود روسها را از قفقاز عقب راند. پس از او برادرزاده اش فتحعلیشاه به سلطنت رسيد. او پس از شکست از روسها، براساس قراردادهای گلستان(1813 ميلادی) و ترکمنچای(1828 ميلادی) تمام شهرهای شمال رود اَرَس را از دست داد . پس از او محمدشاه و سپس ناصرالدين شاه به سلطنت رسيد. در زمان حکومت پنجاه ساله ناصرالدين شاه، بخشهای زيادی از سرزمين ايران به بيگانگان واگذار شد. ناصرالدين شاه در 1313 هجری قمری به دست ميرزا رضای کرمانی کشته شد و پسرش مظفرالدين شاه به سلطنت رسيد.
سلطنت مشروطه
در سال های پايانی سلطنت يازده ساله مظفرالدين شاه علما و روشنفکران خواستار حکومت مشروطه و تشکيل مجلس شورا شودند. مشروطه خواهان میگفتند که نبايد اراده شاه را قانون دانست، بلکه شاه و هر فردی به شرط رعايت قانونی که نمايندگان مردم تصويب کردهاند صاحب اختيار میشود. مظفرالدين شاه در اثر فشار مشروطه خواهان که پشتيبانی مردمی داشتند، مجبور شد در 1324 هجری قمری فرمان مشروطيت را امضا کند. پس از مدتی شاه فوت کرد و فرزند مستبد او محمدعلی شاه به سلطنت رسيد. او مجلس را به توپ بست، اما در پی لشکرکشی مشروطهخواهان از سراسر کشور به روسيه پناهنده شد. مشروطه خواهان احمدشاه 12 ساله را به سلطنت رساندند. اما چون به سن قانونی نرسيده بود، اختيارات او به دست نايبالسلطنه ها و نخست وزيران افتاد.
حکومت پهلوی
متاسفانه مشروطه از مسير اصلی اش خارج شد و دخالتهای روس و انگليس در امور کشور به ويژه پس از جنگ جهانی اول، زمينه را برای کودتای رضاخان فراهم ساخت. رضاخان از افسران نيروی قذاق بود که در سوم اسفند 1299 هجری شمسی فرماندهی کل قوا را از احمد شاه گرفت و چندی بعد به مقام نخست وزيری منسوب شد. او در سال 1304 هجری شمسی به پشتيبانی انگليس به سلطنت رسيد. در شهريور 1320 هجری قمری متفقين، يعنی روسيه و انگلستان و طرفداران آنها، به ايران تجاوز کردند و رضاخان را که طرفدار حکومت هيتلر و لشکرکشی های او بود، به جزيرهای در افريقای جنوبی تبعيد کردند.
دوران خفقان
پس از رضاخان پسرش محمد رضا شاه به سلطنت رسيد. در ابتدای حکومت او اتحاد روحانيون به رهبری آيت اﷲ کاشانی و نيروهای ملی به رهبری دکتر مصدق به ملی شدن صنعت نفت و نخست وزيری دکتر مصدق انجاميد. شاه از ايران رفت و نزديک بود حکومت برای هميشه به ملت ايران واگذار شود، اما امريکايیها در 28 مرداد 1332 عليه دولت قانونی دکتر مصدق کودتا کردند و شاه را بار ديگر به قدرت رساندند. او با تاسيس ساواک(سازمان امنيت و اطلاعات کشور) جلو هرگونه آزادیخواهی را گرفت. در سال 1343 هجری شمسی مجلس فرمايش به دستور شاه قانون کاپيتولاسيون(مصونيت قضايی نيروهای امريکايی مستقر در ايران) را به تصويب رساند. تصويب اين قانون باعث اعتراض روحانيون به رهبری امام خمينی(ره)شد که به تبعيد امام خمينی به ترکيه و سپس عراق انجاميد.
جمهوری اسلامی
از سال 1342 نهضت مخالفت با شاه کمکم به يک قيام سراسری تبديل شد. به طوری که شاه در دیماه 1357 از کشور فرار کرد و امام خمينی در 12 بهمن همين سال به وطن بازگشتند. در 22 بهمن 1357 ارتش با امام خمينی اعلان همبستگی کرد و انقلاب اسلامی به پيروزی رسيد. مردم ايران در جريان همهپرسی 12 فروردين 1358 به نظام جمهوری اسلامی پاسخ مثبت دادند و خواستار تشکيل چنين حکومتی شدند. جمهوری اسلامی با وجود کارشکنی های قدرتهای استکباری به ويژه دولت امريکا، و تحميل 8 سال جنگ بر مردم شريف ايران، هنوز در راه رسيدن به آرمانهای خود تلاش میکند.
مختصر و مفيد
- عضدالدوله ديلمی فرزند حسن بويه که بر فارس حکومت میکرد دستور داد مزار شهدای کربلا و مقبره حضرت علی(ع) را تعمير کنند. به دستور وی بند امير در فارس و بيمارستان عضدی در بغداد ساخته شد.
- ابوريحان بيرونی، از دانشمندان به نام ايران، در دوران حکومت غزنويان میزيست و همراه سلطان محمود غزنوی به هندوستان رفت و زبان سانسکريت آموخت. تعيين دقيق طول و عرض جغرافيايی شهرها و تعيين جرم مخصوص 18 سنگ گرانبها و فلز از جمله کارهای او است.
- پس از مرگ محمود غزنوی، غوريان شهر غزنين را غارت کردند و حتی استخوانهای شاهان غزنوی را از قبرهايشان خارج کردند و آتش زدند. به همين خاطر علاءالدوله غوری به جهانسوز مشهور شد.
- حاکم شهر اُترار، از شهرهای مرزی ايران دورهی خوارزمشاهيان، بازرگانان خان مغول را به طمع کالاهای گرانقيمتی که به همراه داشتند، کشت و بهانه حمله مغول را به ايران فراهم کرد.
- جلال الدين خوارزم شاه، فرزند سلطان محمد خوارزم شاه، دلاوریهای زيادی در برابر مغولها نشان داد. او در جنگ پَروان موفق شد جمع انبوهی از سپاهيان مغول را شکست دهد. اما اختلافهای داخلی مانع پيشرفتهای بعدی او شد. او در جنگ معروفی که کنار رود سند روی داد، خانوادهی خويش را به خواهش خودشان در آب سند غرق کرد تا اسير مغولان نشوند. سپس از رود خروشان گذشت و به هندوستان رفت تا در فرصتی ديگر به نبرد با مغولان اشغالگر بپردازد.
- ايلخانان پس از مرگ هلاکوخان رفته رفته ضعيفتر شدند. به طوری که چند سلسلهی محلی از جمله سربداران در سبزوار، آل جلاير در عراق و آل مظفر در فارس حکومت های مستقلی تشکيل دادند.
- خواجه نصير طوسی از وزرای کارآمد دربار هلاکوخان مغول بود که از کشتار مردم ايران جلوگيری کرد و باعث روی آوردن ايلخانان به اسلام شد.
- شاه عباس ايران را يکپارچه کرد، ترکان عثمانی و ازبک را شکست داد و بندرگنبرون(بندرعباس) را از پرتغالیها پس گرفت.
- نادرشاه افشار نخستين پادشاهی بود که در دوره اسلامی برای تشکيل نيروی دريايی تلاش کرد. در آغاز 1166 هجری قمری نيروی دريايی ايران شامل 30 ناو بزرگ و تعداد فراوانی ناوچه بود.
- فتحعلیشاه قاجار طی حکومت 38 ساله خود 170 دختر، 130 پسر و 5 هزار نوه و نتيجه برجای گذاشت.
- در زمان ناصرالدين شاه قاجار افغانستان و ترکمنستان از ايران جدا شد و امتيازهای زيادی به روسيه و انگليس داده شد.
- اميرکبير طی پنج سال وزارت خود خدمات بزرگی به ايران کرد.تاسيس مدرسه دارالفنون از کارهای مهم او برای پيشرفت علمی ايران بود . متاسفانه زمانی که نخستين گروه از معلمان اتريشی اين مدرسهی عالی به تهران آمدند، وی به قتل رسيده بود.
رويدادهای مهم ايران دوره اسلامی
21 هجری قمری: سپاه ايران در نبرد قادسيه شکست خورد.
22 هجری قمری: عربها نهاوند را فتح کردند.
206 هجری قمری: طاهريان در خراسان حکومت مستقل تشکيل دادند.
247 هجری قمری: يعغوب ليث حکومت صفاريان را در زََرنج سيستان بنيان نهاد.
250 هجری قمری: حکومت علويان طبرستان به رهبری حسن ين زيد تشکيل شد.
275 هجری قمری: امير اسماعيل سامانی حکومت سامانيان را در بخارا تشکيل داد.
316 هجری قمری: مرد آويز حکومت آل زيار را تشکيل داد.
334 هجری قمری: آل بويه بغداد را فتح کردند.
387 هجری قمری: محمود غزنوی حکومت خود را در غزنين آغاز کرد.
463 هجری قمری: الب ارسلان سلجوقی، رومانوس امپراتور روم شرقی را شکست داد.
556 هجری قمری: غوريان به غزنه حمله بردند بر سلطه غزنويان پايان دادند.
616 هجری قمری: چنگيزخان و پسرانش به ايران حمله کردند.
617 هجری قمری: سلطان محمد خوارزمشاه پس از شکست از مغولان در جزيره آبسکون(دريای خزر) فوت کرد.
618 هجری قمری: سلطان جلال الدين خوارزم شاه گروه بسياری از مغولان را در نبرد پروان شکست داد.
628 هجری قمری: سلطان جلال الدين خوارزم شاه کشته شد.
656 هجری قمری: هلاکوخان بغداد را فتح کرد و به سلطنت خلفای عباسی پايان داد.
737 هجری قمری: سربداران در خراسان دولت ضد مغول تشکيل دادند.
782 هجری قمری، تيمور لنگ به ايران حمله کرد.
907 هجری قمری: شاه اسماعيل سلسله صفوی را بنيان نهاد.
996 هجری قمری: شاه عباس بزرگ به سلطنت رسيد.
1148 هجری قمری: نادر شاه به حکومت رسيد.
1163 هجری قمری: کريم خان زند حکومت زنديه را بنيان نهاد.
1210 هجری قمری: آقا محمد خان قاجار تهران را به عنوان پايتخت خود برگزيد.
1218 تا 1241 هجری قمری: ايران و روسيه طی دو جنگ با هم مقابله کردند و سرانجام فتحعلی شاه شکست خورد.
1264 هجری قمری: ناصرالدين شاه به سلطنت رسيد.
1268 هجری قمری: اميرکبير به دستور ناصرالدين شاه در حمام فين کاشان به قتل رسيد.
1313 هجری قمری: ناصرالدين شاه به ضرب گلوله ميرزا رضای کرمانی کشته شد.
1319 هجری قمری: امتياز نفت ايران در زمان مظفرالدين شاه به ويليام ناکس دارسی داده شد.
1324 هجری قمری: مظفرالدين شاه فرمان مشروطه را امضا کرد.
1327 هجری قمری: محمدعلیشاه به روسيه پناهنده شد و احمد شاه به سلطنت رسيد.
1299 هجری شمسی: رضاخان پس از کودتای قدرت را به دست گرفت.
1304 هجری شمسی: سلسله قاجار منقرض شد و رضاخان حکومت پهلوی را بنيان نهاد.
1320 هجری شمسی: رضاخان به دست انگليسی ها از قدرت برکنار شد و محمدرضا قدرت را به دست گرفت.
1329 هجری شمسی: صنعت نفت ملی شد.
1332 هجری شمسی: در پی کودتای 28 مرداد دولت قانونی دکتر مصدق برکنار شد و محمدرضا بار ديگر قدرت را به دست گرفت.
1343 هجری شمسی: لايحه مصونيت قضايی مستشاران امريکايی در مجلس فرمايشی به تصويب رسيد که به قيام مردم به رهبری امام خمينی و تبعيد ايشان به ترکيه و سپس عراق انجاميد.
1357 هجری شمسی، انقلاب اسلامی ايران در 22 بهمنماه به رهبری امام خمينی به پيروزی رسيد.
1358 هجری شمسی: مردم ايران در همهپرسی 12 فروردين به نظام جمهوری اسلامی پاسخ مثبت دادند.