فرهود صفرزاده
ارتباط مولانا و موسیقی ایرانی را ابتدا باید در ردیف آوازی موسیقی ایران جستجو کرد. با نگاهی گذرا به روایتهای مختلف ردیف آوازی و سازی، میتوان به این نکته پی برد که در این ردیفها از اشعار مولانا کمتر استفاده شده است. چراکه طرح و شکل ظریف و اسلیمیِ آواز ایرانی با اشعار خیالپرور و نغز حافظ و حتی سعدی بیشتر مأنوس است تا اشعار پر جوش و خروش مولانا. با این حال، کمابیش از اواخر دهۀ شصت از اشعار مولانا در آواز ایرانی استفاده شده و امروزه نیز بهرهگیری از غزلهای مولانا در آواز ایرانی با اقبال روبروست.
تصنیفخوانی در موسیقی ایران، بیشترین بهره را از غزلهای پرشور مولانا برده است. از همان اواخر دهۀ شصت ، تصنیفسازی براساس غزلهای مولانا که وزن موسیقائیِ مستتری دارند، رونق یافت و به تجربۀ موفقی در این عرصه بدل شد. در ضمن، موسیقی صوفیۀ ایران بیشترین بهره را از این نوع تصنیفسازی برده است.
مثنویخوانی شکل دیگری از آوازخوانی است که اغلب، اشعار مثنوی مولانا در گوشۀ مثنویِ دستگاهها و آوازهای ردیف موسیقی ایران و با وزنِ فاعلاتن فاعلاتن فاعلات خوانده میشود. مثنویخوانی اغلب در آوازهای بیات ترک، افشاری، بیات اصفهان و دستگاههای سهگاه و چهارگاه اجرا شده و سپس به دلیل علاقۀ ایرانیان به مثنویخوانی، اجرای آن در آواز دشتی و دستگاههای ماهور و نوا نیز متداول گشت. در جمعخوانیهای صوفیه نیز معمولاً همراهی سازِ نی را با مثنویخوانی میبینیم.
در مجموع، میتوان از تأثیر چشمگیر سرودههای مولانا در تصنیفسازی و مثنویخوانی، و تأثیر کمِ اشعار او در آوازخوانی (غزلخوانی) موسیقی ایران بحث کرد.