ایرانیان باستان به حج میرفته اند !

مسعودی در مروج‌الذهب (جلد یکم، ص283 و 284)خبری را نقل کرده است که خلاصه آن چنین است:ایرانیان در گذشته به زیارت خانه‌ی خدا در مکه می‌رفتند و بدور آن طواف می کردند.چون هنگامی که ساسان نیای اردشیر بابکان به آنجا می‌رفته بر چاه اسماعیل نیز زمزمه می‌کرده است و ایرانیان دیگر نیز چنین می‌کرده اند، به همین سبب آن چاه را زمزم نامیده‌اند.

مسعودی شعری را هم که در قدیم‌الزمان شاعری در این زمینه سروده است نقل می‌کند:
زمزمت الفرس علی زمزم / و ذاک فی سالفها الاقدام

مسعودی سپس می‌افزاید که: ایرانیان در گذشته اموال و جواهرات هم به کعبه پیشکش می‌داده اند؛ و ساسان ابن بابک دو آهوی زرین و مقداری جواهر، چند شمشیر و طلای بسیار به کعبه هدیه کرده بود که آنها را در چاه زمزم دفن کرده بودند.

همچنین تا چند سال پيش تکه سنگ‌هاي خردشده از آناهیتا (فرشته آب و پاکی ایرانیان) در کناره حوض زمزم قرار داشت، که در بازسازی جدید محوطه خانه خدا ازمیان رفت.( بازشناسی هویت ایرانی اسلامی، ص 275)

در کتاب المعارف و المعاریف آمده است که: پارسیان بدین عقیده که روح هرمز (اهورامزدا) در کعبه حلول نموده، آنرا تقدیس می نمودند و به حج این خانه می آمدند.

دکتر سید جعفر حمیدی در نوشتاری درباره رستم چنین می‌گوید:حكايت رستم در عصر ساسانى در بين مردم عربستان موجود و رايج بوده و حتى در صدر اسلام اين داستان و داستانهاى ديگر ايرانى توسط شخصى به نام «نضربن حارث» در مكه روايت مى‏شد.

دکتر رضا مرادی غیاث‌آبادی در تارنمای پژوهش‌های ایرانی چنین می‌نویسند:
ایرانیانِ پیش از اسلام، علاوه بر اینکه هر ساله به طواف کعبه می‌رفته‌اند (مسعودی)، هدایا و پوشش‌هایی را نیز برای کعبه می‌فرستاده‌اند و بازسازی و مرمت آنرا به عهده می‌گرفته‌اند. به‌ویژه که شمار فراوانی از ایرانیان، ساکن شبه ‌جزیره بوده‌اند و به قول محمد بن احمد مَقْدِسی در «احسن التقاسیم» شمار بازرگانان، صنعتکاران و کشتی‌سازان ایرانی در کرانه‌های دریای سرخ به اندازه‌ای فراوان بوده که زبان غالب در آنجا، زبان فارسی بوده است.

ارزقی در «اخبار مکه» از گروه هیربدانی یاد می‌کند که مقیم شهر مکه بوده‌اند. یکی از آنان به نام «مهر» در آنجا خواندن و نوشتن آموزش می‌داده و کوچه‌ای در مکه به نام او کوچهٔ «مهر» نامیده می‌شده است (ارزقی، ص 495 و 536).

مکه در ایران باستان

جلیل اخوان زنجانی در «رصد و تاریخ گذاری در ایران» (ص 178) این گمان را پیش کشیده است که واژه «تازی» دلالت بر اعراب نمی‌کند و منظور از تازیان یا تاجیان/ تاجیکان، ایرانیان ساکن شبه‌جزیره بوده است.

در بارهٔ ساخت کعبه به دست ایرانیان، روایت‌های جالبی از ابوالفرج اصفهانی در «الاغانی» در دست است: او آورده است که ابن مسجع (موسیقیدان بزرگ ایرانی که در شبه‌جزیره به بردگی گرفته شده بود و کسی بود که نغمه‌های موسیقی ایرانی را بر نغمه‌ها و الحان عربی توافق و تطبیق داد) آوازی را به عربی در نزد خواجه خود خواند. خواجه پرسید که این آواز را از که آموختی؟ و ابن مسجع گفته بود که از «ایرانیانی که مشغول ساختن کعبه هستند» (سامی، ص 494).

-------------------------------------
منابع:
1-مسعودی، ابی‌الحسن علی ‌‌ابن حسین؛ مروج الذهب، به تصحیح شارل پلا، جلد یکم، ص283 و 284
2- دکتر ملایری؛ تاریخ و فرهنگ ایران، ص 174
3- آیت اله فقیه، سید محمد؛ سلسله درس‌های اخلاق و عرفان، رییس گروه معارف دانشگاه آزاد شعبه فارس و نماینده دور دوم مجلس خبرگان
4- دکتر پیشاهنگ، حسنعلی، هفته نامه عصر نی‌ریز، ش 167، 19/6/85
5- دکتر شریعتی، علی؛ بازشناسی هویت ایرانی اسلامی، انتشارات الهام
6- ابن رسته اصفهانی؛ الاعلاق النفیسه، ترجمه دکتر حسین قره چانلو، چاپ دوم، انتشارات امیرکبیر، 1380.
7- ارزقی، ابوالولید محمد بن عبدالله بن احمد؛ اخبار مکه، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، 1368.
8- زنجانی، جلیل اخوان؛ رصد و تاریخ‌گذاری در ایران، انتشارات بهمن برنا، 1384.
9- سامی، علی؛ نقش ایران در تمدن اسلامی، انتشارات نوید شیراز، 1365.
10- المقدسی، شمس‌الدین محمد بن احمد؛ احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم، حواشی محمد امین الضنّاوی، دارالکتب العلمیه، بیروت، 2003
۱۱- حسینی دستی، سید مصطفی، المعارف و المعاریف، جلد هشتم، ص ۵۲۳

دیدگاه‌ها  

+1 # مهرزاد 1390-06-14 18:05
چقدر جالب!!!!
پاسخ دادن
+6 # حميد پارسي 1390-06-14 23:35
درود. سپاس. نيكو. در اين باب بيش بايد پژوهش كنم. ولي آنچه مسلم است ايران خاستگاه تمدن بشري و نيز محل يافت همه انديشه ها -خوب يا بد- بوده است. ساخت كعبه در ابتدا نيز كاري ايراني و هنري ايراني بوده است. حتا اگر بپذيريم كه ابراهيم نامي چنين كرده است، باز اولا ابراهيم(پرهام) ايراني است (چنانكه نام پدر يا عموي ايشان در تاريخ آذر گفته شده است و پر واضح است كه آذر نامي ايراني هست) و ديگر اينكه اساسا ايجاد بنا و معماري و ساختمان و هندسي كار كردن چنان كه به شاهنامه هم امده است كار ايرانيان از عهد تهمورث پيشدادي بوده است. هم چنين در خصوص كعبه(يعني خانه چهارگوش) اين نظريه نيز بوده و هست كه به عهد كهن ستاره شناسان ايران هفت پايگاه در مدار هاي خاصي از جهان شناخته شده صاحب آباداني در آن روز بنا كردند كه حالت ايستگاه هاي رصد داشته است. بر همين مبنا و آن علم نيك و به درستي مي دانستند كه زاول(زابل) نيمروز است. آنگاه كعبه آخرين اين هفت خانه ساخته شده به دست ايرانيان بوده است. كه سپس ها و به ويژه پس از گسست فرهنگي و علمي پس از پيدايش اسكندر گجستك ، ان محل(كعبه) به تدريج از استفاده اصلي به دور افتاده و به محل نگهداري بت ها مبدل مي گردد. كه پس از ظهور حضرت محمد(ص) از اين آلودگي بتكده اي به در مي ايد. بنا بر اين و نتيجتا دور از ذهن نيست كه در زمان ساسانيان انها با علم به اين موارد حفظ و مرمت و نگهداري بناي مذكور را كه نياكان ايراني بنيان نهاده بودند وظيفه خود بدانند. كوتاه گفتم چون جاي تفصيل نبود. پاينده ايران
پاسخ دادن
0 # خشک مغز 1390-06-29 23:49
نمیدانم باید گریه کنم یا بخندم
چرا با اینهمه افتخارات، باز دنبال خلق جفنگیاتیم!!!
پاسخ دادن
+2 # علي تبريزي 1391-05-27 15:01
اي خشك مغز عزيز ، كاش بتواني پاسخ حميد پارسي را بدي تا ما ببينيم تو بهتر و درست تر گفته اي و حرفت را بپذيريم. عزيزم
پاسخ دادن
0 # ایران بانو 1393-12-06 14:41
بسیار زیبا بود
پاسخ دادن

نوشتن دیدگاه