او نوکر حاکم است

مردی با نوکر حاکم در آویخت و بینی او را به دندان بکند . حاکم مرد را بخواند و بازخواست فرمود . مرد گفت : من نکنده ام . گفت : پس که کنده ؟ گفت : خود او . گفت : کسی بینی خویش ، به دندان خویش ، چگونه تواند کندن ؟ گفت : او نوکر حاکم است هر چه خواهد تواند کرد . امثال و حکم دهخدا

نوشتن دیدگاه