درود
نگرشی بر زمانهای اکنون(مضارع):
ساده مانند گویم، رَوَم، خُورَم، بَرَم
پیوسته مانند می گویم، می روم، می خورم، می برم
پیوسته داستانی(نقلی) مانند همی گویم، همی روم، همی خورم، همی برم
پیوسته آنی(در همان هنگام) مانند. دارم می گویم، دارم می روم، دارم دارم می خورم، دارم می برم
واژه صفت واژه ای پارسی است و سپت بوده است.
بیشتر وند ها در زبان پارسی وند های بستگی استند
در واژه بهاره نیز به همین مانا کارگرفته شده و درست است.
درباره یک نگاره بودن نیز باید بگویم هیچ ایرادی ندارد چون فهماک(مفهوم) را در سهان میرساند و زبان های دیگر مانند انگلیک نیز همینگونه استند.
درباره نابسامانی گواش(سپت،زاب،فروزه) گفتنی است که در پارسی هم گواش کنیدگی(مفعولی) داریم و هم گواش کنندگی(فاعلی)
گواش های کنیدگی: شایسته، بایسته، خورده، گفته، آموخته، ستوده، توانسته، کرده(کُنیده)، رفته، پویه، کوشه، نیوشیده
گواش های کنندگی: شایا، بایا، خورا، گویا، آموزا، ستایا، توانا، کُنا، رَوا، پویا، کوشا، نیوشا
باز درباره چند مانا بودن واژگان ایرادی نیست چون زبان انگلیک بیشترین چند مانایی را دارد برخی از واژگان در انگلیک دارای ۱۷ تا ۲۰ مانا استند ولی چون فهماک در سهان به شنونده میرسد ایرادی نیست.
همچنین زبان پارسی برای گذرایی و ناگذرایی کارواژگان هندمند است ولی بدرستی بهره گرفته نمیشود.
کشتن و کشتاندن، رفتن و رفتاندن، گفتن و گفتاندن، خوردن و خوراندن، مردن و مراندن
هتا در بنواژ(مصدر)های زمان کنون نیز این هند پابرجاست:
کشتن(دو بنواژش یکی است)،روش و روانش، گویش و گویانش، خورش و خورانش، میرش و میرانش
خوراک را خوردم، خوراک را به آرتا خوراندم
خوراک را میخورم، خوراک را به آرتا میخورانم
سامان امروز مرد، جهان امروز سامان را مرداند
سامان امروز می میرد، جهان امروز سامان را می میراند