0 تراز
1,514 بازدید
آغاز گفتمان ژان 5, 2017 در تیره های ایرانی از سوی (15 تراز)
سلام و خسته نباشید خدمت اعضای محترم سایت،بنده از ساکنین مازندران و شهر بندری نوشهر هستم

پیشینه طایفه خودم که منابع دقیقی ازش پیدا نکردم،طایفه شیرج(shirej)

البته در فرهنگ ایلات و عشایر...اشاره کوچکی به آن شده و منبع آن کتاب بویراحمد ص۸۰ بوده است!!!به احتمال زیاد. یا کرد هستند یا لر...

اگر کسی میتونه منو کمک کنه منو از لطفهش بی بهره نزاره

2 پاسخ

+1 تراز
پاسخ داده شده مارس 2, 2019 از سوی (21 تراز)
ویراست در مارس 2, 2019 از سوی

باید در جواب شما بگویم بنده خود شیرج هستم. ساکنان و بومی های استان گیلان گیل و تالش  و ساکنان مناطق غرب مازندران و کوهستان های شرق گیلان دیلمی هستند. تمامی کهنسالان شیرج نیز، شیرج ها  را تنکابنی اصیل می دانند.
کتاب شهریاران گمنام  احمد کسروی رو بخون که در بخش دیلمی ها از شخصی دیلمی نام میبره به نام شرج Şerj که یک اسم کهن دیلمی و گیلکی است
ولی کلمه شیرج Şirej به چه معناست؟
اصل کلمه شیرج نیست. پیرمرد های تنکابن و خود شیرج ها میگن Şerj یا Şerej به معنی کسی که تبارش به شیر (سلطان جنگل) می رسد. در دیلمی (گیلکی کوهستان های شرق گیلان و گیلکی تنکابن و گلکی geleki غرب مازندران)  به شیر می گویند شر Şer و کلمه شیرج از دو بخش شیر + ج تشکیل می شود. شر یا شیر به معنی شیر درنده می باشد و تکواژ "ج" در گیلکی و به ویژه دیلمی، پسوند انتساب می باشد و شیرج به معنای منتسب به شیر می باشد مثل یوشیج به معنی اهل یوش، یا پولیج به معنی اهل روستای پول و یا کپج به معنی اهل منطقه کپ. به نظر می رسد که شیر توتم طایفه شیرج بوده. جالب این که استفاده از تکواژ "ج" فقط در منطقه غرب مازندران رایج است یعنی جایی که به معنی دقیق کلمه بومی هایش همان دیلمی های  مورد بحث ما هستند.
 اما در فاصله آمل تا چالوس زبان دیلمی تحت الشعاع مازندرانی شرقی قرار گرفته و در منطقه  اشکور و رامسر و رودسر تحت الشعاع گیلکی گیلان. در این میان زبان تنکابنی های کوهستان بیش ترین شباهت را به دیلمی کهن دارد. و به همین دلیل زبان تنکابنی ها به رغم اشتراکات فراوان به مازندرانی و گیلکی گیلان تفاوت های جدی نیز با آن ها دارد.
اما دیگر طوایف دیلمی منطقه:
امرج ها، شورمیج ها، گلیج ها، داج ها، لج ها، کرج korj ها، فقیه، خلعتبری ها که مورد اخیر از نسل عضد الدوله دیلمی هستند و به دروغ آن ها را منتسب به اعراب کرده اند.
یادمان باشه که آل بویه و آل زیار دیلمی بوده اند... آن ها فاتح بغداد بوده اند و در همین دوران توانستد در ایران و آناتولی و قفقاز و یمن و عراق گسترده شوند برای مثال عشایر غیور الدلیم در استان الانبار عراق که اصالت آن ها به قوم دیلمی در غرب مازندران و شرق گیلان می رسد. آری، بخشی از طوایف دیلمی همچون کنکریان در برهه هایی از تاریخ بنا به دلایل سیاسی و مذهبی از مام میهن کوچیدند اما طوایفی همچون شیرج ها و امرج ها در دیلمستان باقی ماندند. رجوع شود به کتاب فرهنگ اسامی طوایف غرب مازندران.
دیلمی ها از یک تاکتیک جنگی پیچیده استفاده می کردند به نام سپر بندی یا چپر بندی... کسی دقیقا نمی داند که چه بوده؟ شاید شکل پیچیده تری از تاکتیک فالانژ یا فالانکس بوده در هر صورت و به هر حال ساسانیان هیچ گاه نتوانستند این تاکتیک را در پیاده نظام ارتش اجرا کنند، واسه همین سربازان دیلمی رو برای اجرای این تاکتیک استخدام می کردند.
جمعیت عظیمی از دیلم ها و گیل ها در طی تاریخ و در دوران سالاری خود بر ایران زمین و عراق، در ایران و عراق و یمن و افغانستان و آناتولی و قفقاز، گسترده گشتند و فرزندان ایشان حکومت هایی چون دیالمه کردستان، دیالمه کرمان، دیالمه فارس، دیالمه اصفهان، دیالمه اربیل عراق و ... را تشکیل دادند و بعید نیست دسته هایی از ایشان در چارچوب کنفدراسیون های ایلی در میان طوایف کرد و لر داخل گردیده باشند، کما اینکه امروزه نیز کنفدراسیون های ایلی از این دست در جنوب و جنوب غربی ایران زمین فراوان است.
اما در ذیل سندی را ارائه می نمایم از ابن اسفندیار که به بهترین و قوی ترین شکل ممکن اصالت دیلمی طایفه شیرج را اثبات می نماید چون می گوید پس از حمله یعقوب لیث به رویان و تنکابن، حسن بن زید، از کلاردشت به تنکابن آمد و به طایفه دیلمی شیرج پناه آورد و شیرج از طوایف معروف لنگا می باشد و لازم به ذکر است که نام دیلمی علم کوه، کلار می باشد و به نواحی سکونت طوایف شیرج در تنکابن زمین، شرجان Şerejān گویند کما این که به نواحی سکونت طایفه گلیج golayj در تنکابن (شهسوار)، گلیجان گویند.
《یعقوب تا به کلار رفت، حسن بن زید با شیرج شد، از شیرجان(به معنی شیرج ها) او را باز خواست و گفت اگر علوی را به دست من ندهد درون شیر بیایم. مردم شیر قبول نکردند. یعقوب به منطقه شیرج ها وارد شد ولی کاری از پیش نبرد؛ زیرا فرمانده دلیر طایفه شیرج به نام کوکیان دیلمی شکست سختی بر او وارد نمود》(ابن اسفندیار، 1366: 245).

0 تراز
پاسخ داده شده اکتبر 11, 2019 از سوی (172 تراز)
نخست باید بدانیم که انچه امروز کرد   و بلوچ و دیلم میخوانیم پیش از امدن مغولان همگی خود را پارسی میدانستند  و به راستی  زبان انان  از زبانان ریشه دار در پارسی پهلوی است و پارسی دری تنها یک شاخه از پارسی است  دیگر انکه همانگونه که در مازندران نیز مشهور است کرد به کوچروان ایرانی  گفته میشود و فردوسی و تمام سخندانان و سخنوران  نیز این را گفته اند  و نوشته های بیشمار در این مورد است
برای همین نویسندگان سده های نخست گفته اند  کوچیان پارسی را کردان خوانند و به کردان  البرز دیلم و به کردان  بارز بلوچ  وبه کوچیان عرب کردان اسورستان گویند  - شیرج از دیلمیان انند و دیلمیان بسیاریشان در کوهستانهای  باختر  پارس با باویان  و جیلویه پیوستند -- دیلمیان بیشتر از اشکانیان و ساسانیان بودند و از فرزندان زر مهر و کارن و کاووس و پیروز و پلاش و انوشیروان و بهرام گور و مهرداد و رشکند در جنگهای روم و ایران  به همراه بلوچان به شام و سامان روم و باختر  و بلندای فرات رفتند و ماندگار شدند و امروزه دلیمان و  دیملی زازا و بسیاری از کرمانجیان از انانند.

گفتمان های پیشنهادی

0 تراز
1 پاسخ
0 تراز
1 پاسخ
آغاز گفتمان اوت 23, 2023 در تیره های ایرانی از سوی بهمن
+1 تراز
0 پاسخ
آغاز گفتمان اکتبر 27, 2022 در تیره های ایرانی از سوی ВОСПУҲР (4,340 تراز)
...