0 تراز
4,761 بازدید
آغاز گفتمان فوریه 6, 2019 در پالایش زبان از سوی (4,340 تراز)
دوباره دسته بندی کردن می 13, 2021 از سوی

پسوند -دار(تار) نمایاننده ی کننده ی کار است و اٍواز(فقط) به همین معنی باید به کار رفتن. این پسوند معنی مصدریک یا نامواژه‌ایک ندارد. مانند: دادار، زدار، نوشتار(نویسنده)، خریدار، دیدار(بیننده)، کشتار (کشنده)، بردار(حامل)، توختار واژه ی مردار نادرست است. به جای آن باید میرار یا مردگ [هردو نامواژه] گفتن. «مرده» نیز گواش کنشناکیک (صفت مفعولی) است. از میانیک پارسیک : (vizīdār, nivēštār (nevisanda پسوند -ار نامواژه‌ساز است از بن اکنون کارواژه نمونه از پارتیک: windār = setâyeš از windādan این کارواژه با پسوند -دار میشود windādār ستاینده

4 پاسخ

0 تراز
پاسخ داده شده فوریه 24, 2019 از سوی (99 تراز)

دو صد درود بر استاد واسپوهر گرانمایه؛
نوشته ای بود بس ارزشمند از نوشتاری دانا !

اما ببخشید استاد، دیدگاه شما در پیرامون "تار" خنیاگران به مانند دوتار و سه تار و گیتار و... چیست؟
خواهشمند ما را در این زمینه نیز بیاموزید..

0
دارای دیدگاه فوریه 25, 2019 از سوی (4,340 تراز)
ویراست در سپتامبر 27, 2019 از سوی
واژه ی تار اینجا پسوند نیست. بیک (بلکه) نامیدن پاره ناپاره را-ست [...را است](اطلاق جزء به کل اندر معنیشناسی). چون این نوازه (ساز) با چند تار ساخته شده است.

واژه ی گیتار ریشه ی یونانیک دارد. و اینجا نیز «تار» پسوند نیست. گیتار شش تار دارد. توانیم بدان گفتن شَشتاره.
0 تراز
پاسخ داده شده سپتامبر 22, 2019 از سوی (82 تراز)

از دهخدا: آر. (پسوند) -ار. اداتی است که عقیب مفرد غائب از ماضی درآید و آن را گاه بدل به اسم مصدر کند چون گفتار (چیزی که گفته می شود)، کردار (کاری که کرده می شود)، رفتار، جستار، دیدار و گاه بدل بوصف فاعلی چون خواستار، خریدار، فروختار، نمودار و گاه وصف مفعولی چون گرفتار(کسی که گرفته شده)، کشتار (چیزی که کشته شده).

می توان دید که این پسوند سه معنی دارد. اسم مصدر، فاعل، و مفعول. این پسوند این معانی را دارد، داشته، و خواهد داشت (کشتار واژه ی نسبتا نو ای است که فرهنگستان ساخته). برای خودتان قانون تراشی نکنید. 

0
دارای دیدگاه سپتامبر 27, 2019 از سوی (4,340 تراز)

«برای خودتان قانون تراشی نکنید» :--> زوان پارسیک اواز نه مرا خویش است.

شادروان دهخدا و دیگر کسان مانند او کارشان شناساندن واژگان آن گونه که هست بوده است. تنها خواجه امید (عمید) تا اندازه-ای واژگان نادرست را شناسانده است و از خواننده خواسته است از برخ-ی واژگان بپرهیزد.
کار من اواز شناساندن گونه ی درست یا کمابیش درست زوان است. داتاسازی من به آسانی و هندمندی (قاعده) زوان یاری کند. زوان سرهمبندی ببوده ی اکنونیک باید آهسته‌وار ساده‌تر و درستتر ببودن. آشفتگی اندر زوان پارسیک (واژگان و وندان) باید هر روز کاستن.

0
دارای دیدگاه سپتامبر 30, 2019 از سوی (82 تراز)
«زوان پارسیک اواز نه مرا خویش است» این یعنی چه؟ می توانید این را به من توضیح دهید. در پی چند سال به این نتیجه رسیدید که همچین چیزی درست است. این جمله حتی شبیه یک زبان هم نیست.

آقا عمید هرگز چیزی درباره ی کاربرد این پسوند نگفته چون که نادرست استفاده نمی شود. گونه ی درست این پسوند این سه کاربرد (فاعل، مفعول، اسم مصدر) است. واژگان رفتار، کردار، خریدار، خواستار، گرفتار، واژگانی چندصد ساله هستند. شما می اندیشید که می توانید چیزی که آشفته نیست را درست کنید؟
0
دارای دیدگاه اکتبر 10, 2019 از سوی (4,340 تراز)
ویراست در ژان 25, 2021 از سوی
نگفتم خواجه امید اندرباره ی این پسوند چیز-ی گفته است. او تنها برای برخ-ی واژگان روشنگری کرده است و گونه ی نادرست را نمایانده است. من معنا ی آن را نِگُوَم تا شما خود زوان پارسیک را بیشتر به‌آموزید.

شما باید هنوز بر دانش و آگاهَه ی (نه آگاهی) خویش به‌افزایید تا بتوانید کنش مرا اندریافتن.
0 تراز
پاسخ داده شده اکتبر 11, 2019 از سوی (172 تراز)

نوشتار و گفتار با پسوند تار نیستند . نوشتار و کردار و مردار گفتار پسوندشان تار نیست بلکه ار است

0
دارای دیدگاه اکتبر 12, 2019 از سوی (4,340 تراز)
کرکوز (دلیل) زوانشناسیهیک به‌اورید
0
دارای دیدگاه مارس 26, 2021 از سوی هاکان

 "ار" پسوند نیست در واقع "دار" پسوند است؛ مثلا  مردار ترکیبی از "مر" و "دار" است؛ در زبان کردهای کرمانجی به مرده "مر" می گویند و "دار" بهش چسبیده بشه می شه پسوند "مر"؛ 

0 تراز
پاسخ داده شده اکتبر 11, 2019 از سوی (172 تراز)
روزبه پارسی  ان ترزبان کلیله و دمنه گوید می دانی که سخنوری و سخندانی چیست انکه  از سادگی و آسانی چون ابله شنود خوارش پندارد و دانا از گفتنش در ماند  گو اینکه شما زبان اکنونیک را انیرانی انگاشته و در پی کونیک شدن هستید با این همه کار سخن آسان نیست  در این را رفتن پیاده نتولن و گر  در نویسندگی  خود  تهمورث دیوبند پنداری  هردودست رها کرده بر نر اژدها نتوان نشست  که بس دشخوار و ناهموار است و  نه مرد زنده اگر مردگ بر ان نشیند ریسمانش بر گردن افکند و  بردار(باردار ) کند و هندمندش (قاعده )  بدرد  و چون خواجه امیدش از مردی ببرد زنهار از این دار  مرویش بر  سر  که تازی پارسی دری  پارسیک نو شی دی  کهنه   درد می اید ترانه یکی
0
دارای دیدگاه اکتبر 11, 2019 از سوی (172 تراز)
زنهار ز این دار    که تا  زی   پا  رسی.   دری    مرویش بر سر  پار. سیک  نوشی   دی کهنه   درد می    اید ترا   نه سیکی  - پارسیک نو شدی که نه درد میاید ترا. نه یکی  --
به سر روی به پارسی
اندکی از باد خود بکاه  کوهست زبان پارسی  تازی ندری
0
دارای دیدگاه اکتبر 12, 2019 از سوی (4,340 تراز)
کونیک شدن ؟؟؟

گفتمان های پیشنهادی

+3 تراز
1 پاسخ
+3 تراز
0 پاسخ
+2 تراز
4 پاسخ
آغاز گفتمان دسامبر 2, 2021 در پالایش زبان از سوی ВОСПУҲР (4,340 تراز)
...