+1 تراز
417 بازدید
آغاز گفتمان اوت 7, 2018 در زبان و گویش از سوی (4,340 تراز)
ناآگاهانه هنگام-ی که دو زوان یا بیشتر میدانیم آن دو را به هم می آمیزیم. اگر به زوانان اندرون ایران نگاه کنیم میبینیم هر یک تا اندازه-ای زیر رَخمگری یِ (تاثیر) پارسیک اند. یک-ی از کرکوزان (دلیل) آن ناآگاهانه سخن گفتن است. اندر این سان (حالت) باید آگاهانه و با چیرگی (تسلط) بر زوان-ی که میخواهیم (یا گزیده ایم)، سخن گوییم. نمونه ی گسترده ی آن ایرانیکان انگلیکزوان است. فاید(حتا) کسان-ی که اندر ایران زاده اند پس از سالان دراز بیرون از ایران زیستن دیگر بر زوانشان چیرگی ندارند و هنگام سخن گفتن دو زوان-ی را که میدانند با هم می‌آمیزند. این باید به دانش‌آموزان هنگام آموختن زوان بیگانه آموزانده شود. که بدانند و هوشیار باشند دو یا چند زوان-ی را که میدانند هرگز با هم نه‌آمیزند. ویژه‌وار ایرانیکان بیرون از ایران بیشتر باید پاسدار زوانشان باشند و فرزندانشان بدانند که باید با آگاهی و هوشیاری و چیرگی با زوان مادریکشان سخن گویند.
 
گونه ی دیگر آورتکیدن

بدبختانه ما بیشتر به ادبیاتمان مینازیم هنگام-ی که نمیتوانیم درستانه پارسیک ساده را سخن گفتن. ادبیات-ی که میتوان گفتن به یک زوان نیست و به چند گونه ی تباه شده ی زوان است. شگفتا که ادبیاتدوستان این چند گونه ی تباه شده ی زوان را بیشتر از پارسیک سره ی ساده شده دوست دارند! و نمیخواهند این پارسیک گندیده پاک شود. کسان-ی که شاهنامه را با روده‌درازییان هافز و مَرداش(تاریخ) جهانگشا یِ جوینی یک ادبیات میدانند به خردشان شک دارم. آری ما آورتکیده ی چند زوان یا چند گونه ی زوانیک تباه شده به نام «ادبیات فارسی» شده ایم.
چرا باید آورتکیده ی نیاکان ناخردمندمان که زوان را تباه کرده اند باشیم؟

1 پاسخ

+1 تراز
پاسخ داده شده اوت 7, 2018 از سوی (3,595 تراز)
درود بر شما

با بخش نخستین گفتار شما همداستانم . پیرامون بخش دویم من نگری دیگر دارم .

درست است که گفتار هیچ سراینده ای به پاکی و بلندی گفتار فردوسی نمی رسد اما زبانزد " هر گل ، بویی دارد " را نیز نباید فراموش کرد . این نیز درست است که حافظ و دیگر سرایندگان واژگان بیگانه ی فراوانی به گفتار خود اندر کرده اند و بگونه ای آنرا آلوده اند ، اما می باید نیک اندیشید که گفتار آنان بر پایه ی زبان روز خود بوده است ، چنانکه زبان روزگار آنان چنین آلوده بوده است و آنان بناچار می بایست با همان زبان بسرایند تا بتوانند گفتار و بینش خود را به خوبی به هواداران خود برسانند . زبان روزگار فردوسی با آنکه اندک آلودگی به واژگان ترکی و عربی دارد اما بسیار پاک است و فردوسی و دیگر سرایندگانِ چامه های پهلوانی، با آن زبان پاک گفتار خود را نگاشته اند . شیوه ی گفتار حافظ پهلوانی نبوده است و بنابراین گفتار او آلوده است به واژگان بیگانه ی فراوان .

در اینجا هر چه گفتم پیرامون زبان گفتاری حافظ شیرازی بود و من سخن او را بسیار دل انگیز می دانم ، هر چند در برخی از سروده هایش همانند دیگر سرایندگان آن روزگار، کمی از ادب دور شده و گاهی معانی ساده را پیچانده است ، ولی روی هم رفته سخنی دل انگیز پدید آورده است . این نکته را نیز باید در نگر داشته باشیم که پس از تاخت و تاز های گوناگون به کشور ما بویژه پس از تازش مغولان، فرهنگ همگانی بسیار پایین آمد و برای همین است که در گفتار سرایندگان سخن های ناشایست و بی ادبانه فراوان بازتاب یافته است که بازتابی است از فرهنگ همگانی مردمان در آن روزگار . اما در گفتار سرایندگانی چون فردوسی کوچکترین سخن بی ادبانه ای نمایان نیست .

امروز دیگر نمی توان بر آنان خرده گرفت و اگر خرده هم بگیریم سودی در پی نخواهد داشت و گفتار آنان از سوی ایرانیان و پارسی زبانان پذیرفته شده است اما می باید از این رویداد پند بگیریم و ازین پس تا می توانیم در گفتار و نوشتار خود از زبان پارسی پاک و ساده بهره ببریم .

گفتمان های پیشنهادی

...