درود بر شما
پهرستوار پاسخ هایی پیرامون پرسش شما نگاشته می شود :
1 - کشور ایران دارای آبشخورها و بن مایه ها و فرآورده های فراوانی است. ( از نفت و گاز و زغال سنگ و زر و سیم گرفته تا میوه ها و خوردنی های فراوان و همچنین زمین های بسیار نیکو برای کشاورزی و در پی آن دامداری ) ما می دانیم که یکی از شوندهای تاخت و تاز به دیگر کشورها بدست آوردن چنین چیزهایی است و بنابراین ایرانیان با داشتن چنین گنجینه های بزرگی در درون کشور خود ، نیازی به تاختن و بتاراج بردن سرمایه های دیگر سرزمین ها نداشته و ندارند .
2 - در اندیشه ی ایرانی تاخت و تاز به دیگر سرزمین ها و آزار مردمان کار نادرستی بشمار میرفته است چنانکه ما در شاهنامه می بینیم همواره سپاهیان ایران از پیشدستی در جنگ با دشمنان خودداری می کرده اند و اگر سالاری در جنگ پیشدستی کرده و آغازگر جنگ بوده است از سوی پادشاه سرزنش شده است .
3 - گاهی برخی از پادشاهان از اندیشه ی ایرانی پیروی نکرده و از فرهنگ ایرانی برخوردار نبوده اند و بدین سوی و آنسوی تاخته اند که نباید سرپیچی آن چند پادشاه را بپای اندیشه ی ایرانی و کشور ایران گذاشت و باید این نکته را در نگر داشت که ایران با پیشینه ای چند هزار ساله و توان بی مانند خود در همه ی زمینه ها می توانسته است بارها و بارها به دیگر سرزمین ها بتازد و هر چه دارند را از آن خود کند اما روشن است که اینکار را نکرده است و اگر پادشاهی پا را از گلیم خود فراتر گذاشته و آیین نیاکان خود را گرامی نداشته پس از مرگش کار وی از سوی ایرانیان دنبال نشده است .
4 - گاهی سپاه ایران به سرزمین های دیگر رفته اما براستی روشن است که نه برای جنگ و خونریزی که برای رهایی مردمان آن سرزمین از دست ستمگران و مردم کشان بوده است . نمونه ای از این تاخت و تازها را می توان در زندگینامه ی کورش بزرگ بررسید .
5 - گاهی پادشاهانی در ایران فرمانروایی می کرده اند که از تیره و ریشه ی ایرانی نبوده اند ( مانند محمود غزنوی ) و تاخت و تاز آنان به دیگر کشورها را نباید تاخت و تاز ایرانیان بشمار آورد چرا که آنها نماینده ی ایرانیان و پادشاه ایران نبوده اند .
6 - گاهی بیرون رفتن سپاه ایران از مرزهای فرمانروایی خود نه بگونه ی تازشی که برای کینخواهی بوده است و برآیند و دستاورد تازش پیشین بیگانگان بوده که نیاز بوده است کینخواهی انجام پذیرد . اما ایرانیان حتی هنگامی که برای کینخواهی هم به سوی دشمنان می تاخته اند ، می کوشیده اند تا می توانند به مردمان پیشه ور و کسانی که با آنان نمی جنگند کاری نداشته باشند و نمونه ی این کردار نیک را می توان در فرمان کیخسرو به سپاه ایران بهنگامه ی جنگ با تورانیان به کینخواهی سیاوخش نمایان ساخت . آنجا که می فرماید :
نیازرد باید کسی را براه / چنینست آیین تخت و کلاه
کشاورز گر مردم پیشهور / کسی کو برزمت نبندد کمر
نباید که بر وی وزد باد سرد / مکوش ایچ جز با کسی همنبرد
7 - در برابر همه ی اینها شوربختانه ما می بینیم که بیگانگان هرگاه به ایران تاخته اند ، بدترین ستم ها را روا داشته اند و هر چه بوده یا برده اند یا سوزانیده اند .در کشت و کشتار نیز چیزی کم نگذاشته اند . بسیاری از استانها و سرزمین های گرامی ما را از ما گرفته اند و جدا کرده اند. شهرهای ما را بارها ویران کرده اند . در جنگ های جهانی نخست و دوم هر دو بار کشور ما از هیچ یک از نیروهای جنگنده پشتیبانی نکرد ( بیطرفی خود را اعلام کرد ) اما هر دو بار به سرزمین ما تاختند و با کارهای ستمگرانه ی خود هزاران هزار ایرانی را به کام مرگ فرستادند و آبشخورهای کشور ما را از آن خود کردند و بهره بردند .
بنابراین در یک نگاه سرتاسری و فراگیر و با نگرش بر پیشینه ی بسیار دور و دراز کشور ایران می توانیم بگوییم ایرانیان چشم به سرزمین های دیگران نداشته اند و ندارند .