نوشته شده توسط: اهورا امشاسپند
ترانهها به گویش تهرانی سروده میشوند. بسیاری از برنامههای صدا و سیما به گویش تهرانی است. مصطفی رحماندوست شاعر و نویسنده کودک و نوجوان، براین باور است که فرهنگ کردها و لرها بسیار غنیتراز تهرانیهاست و چرا فرهنگی که برتری ندارد، فرهنگ برتر شود؟
مصطفی رحماندوست در پاسخ به اینکه چه تفاوتی بین شعر کودک و بزرگسال وجود دارد گفت: به تعبیر قدما در «شعر بما هو شعر»، تفاوتی وجود ندارد.شعر،شعر است باید خیال انگیز باشد و احساس و عاطفه مخاطب خود را برانگیزد حالا این مخاطب می تواند کودک یا بزرگسال باشد.اما یک استثنا در ارتباط با شعرهای آموزشی برای بچه ها وجود دارد؛شعری که باز به تعبیر قدما نظم نامیده می شود و نه شعراگرچه این گونه ادبی هم به یک نیاز حسی بچه ها پاسخ می دهد. او تفاوت شعر کودک و بزرگسال را بیشتر به مخاطبان هرکدام نسبت میدهد و میگوید: البته بنا به تغییر مخاطب، در وزن و زبان و ترکیبات شعری، تغییراتی پدید می آید.
وقتی از شاعر مجموعه «بازی با انگشتها» درباره شکستن کلمات در شعر کودک میپرسی، سخن خود را با یاداوری خاطرهای ادامه میدهد: روزگاری به شاگردانم گفتم که شعر کودک نباید شکسته باشد چراکه بچه ها در مدرسه،کلمات را به این شکل فرانمی گیرند که یکی از دانشجویان گفت:اما شما در فلان و بهمان شعر خود از کلمات شکسته بهره برده اید؛من هم لبخندی زدم و گفتم:» آره عزیز من،رحماندوست بیست سال پیش در حال جلو رفتن و تجربه کردن خیلی چیزها بود،معلمی هم نداشت و ناچار بود آزمون و خطا کند و پیش برود اما امروز به تجربه دریافته که هیچ حکم کلی و قطعی در این زمینه وجود ندارد و اصلا در کار کودک نمی توان به یک نقطه ایست رسید. هر روز باید چیزهای تازه ای را درک و تجربه کنی.
رحماندوست حتی ترانه را مناسب بچههای دبستانی نمیداند و میگوید: نوعی از شعر وجود دارد که به آن اصطلاحا،ترانه گفته می شود.ترانه ها به زبان محاوره سروده می شوند من براین باورم که برای بچه های دبستانی ها بهتراست ترانه گفته نشود چراکه آنها در مدرسه با زبان فارسی معیار آشنا می شوند و شعرگفتن به فارسی معیار یا آنچه در کتاب های درسی به آنها آموزش داده می شود، زبان آموزی دانش آموزان را تقویت می کند. از سوی دیگر چرا باید زبان ترانه ها، گویش تهرانی باشد؟! این چه تحمیلی است که صداوسیما بر بچه های ما وارد کرده است؟! به خدا فرهنگ کردها و لرها به مراتب غنی تر از فرهنگ تهرانی هاست.... فرهنگی که برتری ندارد چرا باید به فرهنگ برتر تبدیل شود؟
گرچه رحماندوست ، از جمله کسانی است که ترانهسرایی کرده ؛ «ترانه های نیایش» از جمله آثار اوست؛ شاعر و ترانهسرایی که فکر میکند: اگر پدر و مادرها، مربیان یا هرکس دیگری بتواند ترانه ها را با اندک تغییری به لهجه خود برگرداند و برای بچه ها بخواند، مشکلی وجود ندارد البته ترانه برای بچه ها تا پیش از رفتن به مدرسه است.وقتی بچه ها به دبستان می روند و مشغول زبان آموزی می شوند دیگر نباید برایشان به زبان محاوره شعر گفت....نکته دیگری که باید به آن اشاره شود این است که ترانه سرایی نباید از روی ضعف باشد.
مصطفی رحماندوست، از جمله شاعرانی است که وزن و قافیه را در شعر کودک می پسندد و فکر میکند: موسیقی شعر کودک باید سیر و غنی باشد. بچه ها به مرور زمان باید با سبکهای مختلف آشنا شوند من شعر سپید را برای نوجوانان می پسندم. بچه ها عاشق ریتم و تکرار و وزن و قافیه هستند و بهتر است این امکان را از شعر کودک نگیریم. بچهها عاشق هیچانههایی هستند که هیچ معنا و مفهومی ندارد تنها ریتم است که آنان را جذب میکند.
بچه ها با این هیچانه ها بازی می کنند و لذت می برند و لذت اصلی است که نباید و نباید و نباید به دست فراموشی سپرده شود.