+1 تراز
1,202 بازدید
در پالایش زبان از سوی (4,351 تراز)
دوباره دسته بندی کردن از سوی
برای سازانش گواش بربندشیک توان از دو پسوند بهره بردن : -ایک، -گان (مانند دهگان)
این واژگان نادرست اند: موسیقایی، روانشناختی، روانشناسانه (-انه پسوند سانواژه‌ساز(قید) است نه گواشساز)، روانشناسیک، باستانشناختی، شیلیایی، بوسنیایی، رازی (با پسوند ناآشنا ی -زی شاید درست بودن)، مانوی، فرانسوی، غزنوی، گنجوی
برای واژگان-ی مانند اینان نتوان از پسوند -ایک بهره بردن : موسیقی، شیلی، بوسنی، ماهی، دایی، کَشتی، مانی، بازی، درودگری، دزدی.
برای واژگان-ی مانند اینان توان هم از -ایک و هم از -گان بهره بردن: روانشناسی، باستانشناسی، فرانسه، غزنه، گنجه، رَی. برای واژگان-ی که به -ی مصدریک انجامند باید -ی مصدریک را به -ِش برگرداندن. یا پس از -ی مصدریک واج -ه را که اندر زوان میانیک پارسیک (ih-) بوده است بازگرداندن.
نگارۀ بربندشیک گواش و درست آنان : موسیغیگان، روانشناسِشیک( یا روانشناسیگان)، باستانشناسشیک، شیلیگان، بوسنیگان، ماهیگان، داییگان، کشتیگان، مانیگان، بازیگان (ملعبه‌ای)، درودگریگان(اندربارۀ درودگری)، دزدیگان(سرقتی)، فرانسه‌گان(یا فرانسه‌ایک)، غزنه‌گان(یا غزنه‌ایک)، گنجه‌گان(یا گنجه‌ایک)، رَییک (یا رَیگان) روانشناسیهیک(ravânšenâsihik)، باستانشناسیهیک

2 پاسخ

0 تراز
از سوی (2,031 تراز)
ویراست در از سوی
drud,

âyâ pasvand e -gân râ mitavân im ba hama ye nâmvâžagân afzudan? vižavâr barây e nâmvâžagân i ke ba -a o -ag mianjâm and, nemunavâr:
pišagân -> pišaik 
dogânaigân -> dogânaik
mâragân -> mâraik
harcand badi ye ân in ast ke govâšân i ke bâ in šiva sâxta mišav and, o nâmvâžagân i ke nemâyanda ye alfanjdâr kardan hast and, yaksân hast and (pišagân -> pišahâ/pišaik)
0 تراز
از سوی (1,167 تراز)
ویراست در از سوی

درود خداوند بر شما

واژگان صفت(سپت) و نسبی هر دو پارسی اند.

 در دانش زبانشناسی یک نگریه(نظریه) هست بنام زیاده گویی(redundant)(حشو) که در برابرسازی شما آشکارا نمایان است و همچنین وندها(پسوند، پیشوند، پیوند، میانوند، هموند) تنها برای ناهمسان سازی مینوی واژگان برای ساخت واژگان بیشتر است و نیازی به این همه جداسازی نیست.
مانند پسوند ان با چند کاربرد ناهمسان:
جایگاه: اسپهان، مازندران، خراسان، آذرپادگان، تیگران
بیشال: بازرسان، مهندسان، کسان، مردان، زنان
نامواژساز: ایران، سهان، نهان، کمان، گمان، زمان، میزان
گواشساز: روان، خندان، گریان، آسان، 
واکارواژساز:  خندیدن»خنداندن، پوسیدن»پوساندن

+1
از سوی (4,351 تراز)

بیشتر بنِگِِژید (شرح)

0
از سوی (1,167 تراز)

چه چیز را بیشتر بنگژم؟

0
از سوی (4,351 تراز)

حشو برابرواژه‌گزینی ی مرا

0
از سوی (1,167 تراز)

بربندشیک بجای نسبی یک زیادگویی است با اینکه اسپورانه(کاملا) درست و گرامی است.

0
از سوی (4,351 تراز)

اگر برابرواژه-ای کوتاهتر و درست برای «نسبت» یافتم «بربندشیک» را که دراز و پرواج (اینجا ویژه‌وات حشو درست نیست) کنار نهم.

0
از سوی (1,167 تراز)
واژگان ایرانی نسپ ni - spā ن ( =فرود ) /سپ ( =انداختن ) به معنای به زیر انداختن در پایین گذاشتن و فرسپ fra - spā فرا ( =فراز ) /سپ ( =انداختن ) به معنای به جلو انداختن ، در بالا گذاشتن از ریشه اوستایی spā به معنای افکندن انداختن ساخته شده اند همانطور که واژه نسپه nispa در معنای لایه چینی و گذاشتن یک لایه گل بر دیوار به کار میرود. فرسپ امروزه در معنای تیر سقف خانه و نسپ در معنای کارگذاشتن و یا در قالب فشردن به کار میرود همانطور که لغت لاتین cast در دو معنای انداختن و قالب گرفتن به کار میرود. عرب از واژه ایرانی نسپ ریشه فرضی نصب را ستانده و سپس واژگان جعلی: نصاب، ناصب، منصوب، انتصاب و منتصب را به دست آورده است.
در واژه سنسکریت निक्षिप् niKSip به معنای نصب install نیز از پیشوند ن ( =فرود ) و واژه क्षिप kSipa به معنای انداختن استفاده کرده اند.
پیرس(بنمایه): پژوهش های استاد باغری
...