+1 تراز
2,068 بازدید
آغاز گفتمان مارس 28, 2016 در بزرگان ایران از سوی (182 تراز)
درود برشما . نظر شما در مورد دین فردوسی بزرگ چیه ؟ چون عده ای میگن شیعه بوده و دلیلشون اشعار چنان دان که خاک پی حیدرم هست و عده ای میگن اینارو بعدا افزودن . با تشکر

1 پاسخ

0 تراز
پاسخ داده شده مارس 28, 2016 از سوی (3,595 تراز)

درود بر شما

فردوسی بزرگ پیرو دین اسلام و مذهب تشیع بوده است و خود او در دیباچه ی شاهنامه و بخش های دیگر شاهنامه بدین نکته اشاره کرده است .بیت هایی که در زیر می آورم نشان از باور فردوسی بزرگ به دین اسلام و مذهب تشیع می باشد که باید به ژرفی بدان نگریست :

حکیم این جهان را چو دریا نهاد  /  برانگیخته موج از او تندباد

چو هفتاد کشتی بر او ساخته    /   همه بادبانها برافراخته

یکی پهن کشتی بسان عروس    /  بیاراسته همچو چشم خروس

محمد بدوی اندرون با علی      /   همان اهل بیت نبی و وصی

اگر چشم داری بدیگر سرای     /  به نزد نبی و وصی گیر جای

گرت زین بد آید گناه من است   /  چنین است و این دین و راه من است

برین زادم و هم برین بگذرم      /  چنان دان که خاک پی حیدرم

.....................

نگاشتن چند نکته پیرامون بیت های آورده شده بایسته می نماید :

نخست : اشاره ی فردوسی به هفتاد کشتی و ... اشاره به حدیثی از پیامبر اسلام است که فرموده است :

إِنَّمَا مَثَلُ أَهْلِ بَيْتِي فِيكُمْ كَمَثَلِ سَفِينَةِ نُوحٍ (عَلَيْهِ السَّلَامُ)، مَنْ دَخَلَهَا نَجَا، وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِقَ.

مَثَل اهل بیت من در میان شما مانند کشتی حضرت نوح است، هر کس به این کشتی درآید، نجات می یابد، و هر کس از آن روی برگرداند، غرق می گردد.

دو دیگر : فردوسی در بیت های آورده شده از واژه ی وصی برای حضرت علی (ع) بهره می برد، بنابراین فردوسی جانشین راستین پیامبر را حضرت علی (ع) می داند ، نه خلیفه های سه گانه ، و این چیزی جز باور ژرف وی به مذهب تشیع  نمی باشد  .

سدیگر : فردوسی بزرگ نیز مانند دیگر دهقان زادگان ایرانی ، از پدر و مادری شیعه زاده شده بود . ما می دانیم که در آنزمان بیشتر ایرانیان مسلمان به مذهب تسنن بوده اند و بنابراین فردوسی می داند که ممکن است او را به تشیع و قرمطی بودن متهم کنند ( که می کنند ) ، بنابراین می گوید که اگر شما از مذهب من خوشتان نمی آید ، گناه از شما نیست ، گناه من است و اگر من گناهکارم گناه من را در نامه ی شما نمی نویسند . و این گونه ای از فراخواندن آنان به آزاداندیشی در گزینش دین و تهمت نزدن به دیگران است که شوربختانه باز هم گوش فرا نمی دهند !

پیرامون بخش دویم پرسش شما می باید اشاره کنم که :

بیت بر این زادم و .... در دست نوشته های کهن و بنیادین شاهنامه ویرایش استاد خالقی مطلق آمده است و بنابراین در اینکه این بیت سروده ی خود فردوسی بزرگ است ، گمانی نیست .

گروهی بر این باورند که فردوسی هرگز مسلمان نبوده است و این بیت ها از سوی دختر فردوسی سروده شده و بشاهنامه افزوده شده است برای آنکه پروانه دهند تا فردوسی در گورستان مسلمانان بخاک سپرده شود .

این دیدگاه نمی تواند درست باشد زیرا :

1 – اگر فردوسی مسلمان و شیعه نبود این همه تهمت به او نمی زدند و او را به قرمطی بودن و شیعه بودن متهم نمی ساختند و فرمان بباید کشتن ! برای آن فرزانه ی پرخرد نمی راندند .

2 – اگر بپنداریم که فردوسی مسلمان نبوده و برای آنکه پروانه دهند تا او در گورستان  مسلمانان بخاک سپرده شود بیت هایی برای خشنودی مسلمانان از سوی دخترش یا دیگران سروده شده است ، دختر فردوسی می بایست بیت هایی برای خشنودی اهل تسنن که بیشتر شمار مسلمان در آنزمان را تشکیل می دادند بسراید ، نه بیت های شیعه گری که برعکس خشم اهل تسنن را بر می انگیزد.

3 – آنگونه که فردوسی خود اشاره کرده است ، پیش از پایان یافتن شاهنامه بخش هایی از آن از سوی بزرگان و با دانش آزادگان نوشته می شد و پخش می شد ، بنابراین دیباچه ی شاهنامه که فردوسی در آن سخن از مسلمانی و تشیع خود می آورد بسیار زودتر در میان خوانندگان پخش گردیده بود و همگان با مذهب فردوسی آشنا بودند ، تا جایی که آوازه ی شیعه گری او به دربار سلطان محمود رسیده بود .

در پایان به چند نکته ی ژرف اشاره می کنم که :

فردوسی بزرگ یک ایرانی میهن دوست و مسلمانی شیعه مذهب بوده است که هیچ تضادی میان میهن پرستی و دینداری نمی دیده است .

پس از مرگ فردوسی ، به بهانه های گوناگون و واهی ( شیعه گری – ستایش ایرانیان باستان )  بر پیکر بی جان او نماز نمی خوانند ، آنگونه که در بن مایه ها آمده :

شیخ کرگانی فرمود : او مداح کافران بوده  نماز بر وی نخوانم . شیخ شامگاه در خواب دید که فردوسی علیه رحمه در بهشت برین با حوریان در قصور نشسته  . پرسید : تو را با جنت چکار ؟

آواز داد : بدان سبب که یک بیت در ستایش الله تعالی گفتم ، مرا در بهشت برین جای داد . و آن بیت این بود :

جهان را بلندی و پستی تویی / ندانم چه ای هر چه هستی تویی !

شیخ کرگانی گریان شده از آن روز به بعد هر روز بر سر مزار فردوسی برفت و قاتحه بخواند !

.................................

 

0
دارای دیدگاه می 31, 2019 از سوی (10 تراز)

 

  دین فردوسی بزرگ چه بود؟ (بخش ۱)


#دین_فردوسی_بزرگ_چه_بود؟


:triangular_flag_on_post: اگر بخواهیم به باور و عقیده و دین فردوسی بزرگ پی ببریم بهتر است به یادگار بزرگ ایشان، نسک سپنته ی شاهنامه بپردازیم.
حال نخست عقیده ی ایشان در بدو زایش را بررسی می کنیم.

:large_blue_circle: اطمینان داریم که فردوسی از پدر و مادری مسلمان به دنیا آمده و در مسلمان زاده بودن فردوسی، فرض بر این است که دستکم بخشی از چهار مقاله نظامی عروضی ( اگر نه همه مطالب پیرامون فردوسی) درست بوده باشد و اینگونه، بردن پیکر بی جان فردوسی به گورستان مسلمانان به ما می گوید که فردوسی مسلمان زاده بوده چرا که اگر ایشان اصولا مسلمان زاده نبود، خاکسپاری که در آن روزگار، رسم زرتشتیان نبود برای ایشان کاربردی نداشت.

اگر فردوسی را غیر مسلمان زاده و غیر زرتشتی هم فرض نماییم، باید جایی در شاهنامه امضایی از ایشان درباره ی باورها و نمادهای مسیحی، بودایی و یا یهودی ببینیم که تا آنجا که من جسته ام، نیافته ام.

:red_circle: اگر همه ی داستان چهارمقاله درباره ی فردوسی را جعلی بدانیم (که احتمال آن نیز هست) آنگاه نمی توان توجیه کرد که چرا فردوسی حدود هزار بیت در پیوند با ظهور زرتشت و گسترش آیینش را کاملا از گشتاسب نامه همشهری خود (دقیقی توسی) در شاهنامه گنجانیده است، هنگامی که می توانست مانند آن پنجاه هزار بیت دیگر، این هزار بیت را نیز به بهترین کیفیت بسراید. مگر آنکه اینگونه بیندیشیم که فردوسی در زمان خود معروف به زرتشتی گری و گبری شده بوده و برای جلوگیری از دامن زدن بیشتر به این شایعات بر آن شده که خود درباره ی زرتشت شعری که احتمالا ستایش آمیز از آب در می آمده، نسراید.

:heavy_check_mark: اگر فردوسی مسلمان زاده نبوده نباید نگرانی از پیوند زدنش به کیش زرتشت می داشته است چرا که مرتد بودن جرم بزرگی است نه زرتشتی و یا مسیحی زاده شدن.

همچنین ابیاتی از شاهنامه که در نشان دادن مسلمانی فردوسی بازگو می شوند از بخش هایی است که بیشترین تفاوت ها را درنسخه های چهارده گانه ی شاهنامه داراست. در شمار ابیات و همچنین در واژه ها و جملات مندرج در این ابیات، ناهمگونی بسیاری به چشم می خورد.

به غیر از یک نسخه، همه ی نسخه های کهن شاهنامه، پیش از ابیات ستایش آمیز درباره علی ابن ابی طالب، شامل ابیاتی در تمجید از سه خلیفه نخست خلفای راشدین است.

:large_orange_diamond: اگر فردوسی را شیعی مذهب بدانیم پس چرا او خلفای راشدین را که از منظر شیعه، غاصبان جایگاه علی هستند، ستایش می کند؟!

:beginner: فریدون جنیدی در نسخه ای که دستاورد پژوهشهای وی در تصحیح شاهنامه است همه ی ابیات موجود در ستایش پیامبر اسلام و چهار خلیفه بزرگ از جمله علی را افزوده به شاهنامه می داند. (دلایل وی قابل تعمق و بررسی است)

ولی مورد مهمتر از این مقوله، لحن بی پروا و ادبیات لجام گسیخته ابیاتی است که در هیچ جای دیگر شاهنامه دیده نمی شود :

منم بنده ی اهل بیت نبی
ستاینده خاک پای وصی
اگر چشم داری به دیگر سرای
به نزد نبی و وصی گیر جای
گرت زین بدآید گناه من است
چنین است و این دین و راه من است

 

دین فردوسی بزرگ چه بود؟ (بخش ۲)

#دین_فردوسی_بزرگ_چه_بود؟


:red_circle: پرسشهایی که مطرح هستند و مسلمان بودن فردوسی را در هاله ای از ابهام می گذارند به شرح زیر هستند که ما چند مورد آن را بررسی می کنیم.


:one: یکم- فضای ضد تازی در شاهنامه :
جو غالب بر شاهنامه در هر سه بخش استوره ای، پهلوانی و تاریخی در پیوند با تازیان، غیر دوستانه و منفی است. فردوسی پاکزاد در هنگام جنگ قادسیه از زبان سپهسالار ایران، آینده ایران که به دست تازیان است را اینچنین وصف میکند :

چو با تخت منبر برابر شود
همه نام بوبکر و عمر شود
نه تخت و دیهیم بینی نه شهر
ز اختر همه تازیان راست بهر
بپوشند از ایشان گروهی سیاه 
ز دیبا نهند از بر سر کلاه
نه تاج و نه تخت و نه زرینه کفش 
نه گوهر نه افسر نه رخشان درفش
برنجد یکی، دیگری بر خورد 
به داد و به بخشش کسی ننگرد
ز پیمان بگردند و از راستی 
گرامی شود کژی و کاستی
کشاورز جنگی شود بی‏ هنر
نژاد و بزرگی نیاید به بر
بد اندیش گردد پدر بر پسر 
پسر همچنین بر پدر چاره ‏گر
شود بنده ‏ی بی‏ هنر شهریار 
نژاد و بزرگی نیاید به کار
به گیتی نماند کسی را وفا 
روان و زبان‏ ها شود پر جفا
از ایران و از ترک و از تازیان 
نژادی پدید آید اندر میان
نه دهقان نه ترک و نه تازی بود 
سخن‏ ها به کردار بازی بود
همه گنج‏ ها زیر دامن نهند 
بمیرند و کوشش به دشمن دهند
چنان فاش گردد غم و رنج و شور 
که شادی به هنگام بهرام گور
نه جشن و نه رامش، نه گوهر نه نام
به کوشش ز هر گونه سازند دام
چو بسیار از این داستان بگذرد
کسی سوی آزادگان ننگرد
بریزند خون از پی خواسته
شود روزگار بد آراسته
دل من پر از خون شد و روی زرد
دهان خشک و لبها شده لاژورد
که تا من شدم پهلوان از میان
چنین تیره شد بخت ساسانیان
چنین بی وفا گشت گردان سپهر
دژم گشت و از ما ببرید مهر


:large_blue_circle: همچنین فردوسی پاکزاد از زبان یزدگرد سوم، تازیان را اینچنین خطاب می کند:

ازین مارخوار اهرمن چهرگان
ز دانایی و شرم بی بهرگان
ازین زاغ ساران بی آب و رنگ
نه هوش و نه دانش نه نام و نه ننگ


:black_circle: فراموش نکنیم که فرمانده ی تازیان مسلمان در قادسیه (سعد ابن ابی وقاص)، از ده نفری ( عشره مبشره) بود که پیغمبر اسلام به او قول قطعی بهشت داده بود.
فردوسی در جایی که از پیام سعد ابن ابی وقاص به رستم فرخزاد سخن می گوید، لحنش درباره ی تبلیغات دین اسلام با کنایه همراه است:

و از جن سخن گفت و از آدمی
ز گفتار پیغمبر هاشمی
ز توحید و قرآن و وعد و وعید
ز تایید و از رسم های جدید
ز قطران و از آتش و زمهریر
ز فردوس و جوی می و جوی شیر

 

:white_check_mark: دین فردوسی بزرگ چه بود؟ (بخش ۳)

#دین_فردوسی_بزرگ_چه_بود؟

از دیگر دلایلی که نمی توان فردوسی را مسلمان دانست باید به موارد زیر اشاره کرد:


:two: دوم- ناصر خسرو و فردوسی :
ناصرخسرو قبادیانی شاعر و داعی شیعه اسماعیلی تنها چند دهه پس از درگذشت فردوسی از توس دیدن کرده است. وی در سفرنامه اش، از کاروانسرا و حصار شهر توس سخن رانده و فردوسی را نیز مانند بیشتر مردم زمان خود می شناخته است ولی جالب است که درباره ی دین فردوسی هیچ نمی گوید.

:red_circle: چگونه انسانی چون ناصرخسرو که به شدت زیر تاثیر باورهای شیعی خویش است و بخش بزرگی از زندگی اش را در این راه گذاشته است، از شیعه بودن سخن سرایی برجسته چون فردوسی که هم مرام او نیز هست، می گذرد و به آن اشاره نمی کند؟!

ناصرخسرو که از هر نکته کوچکی برای تبلیغ آیین خود بهره برداری می کرد، چرا باید از اینچنین موهبتی، فرقه شیعه اسماعیلی را محروم نماید؟! مگر اینکه اصلا استاد توس به تشیع نامی نبوده است.
اینگونه، احتمال اینکه حکیم توس از شیعیان اسماعیلی بوده باشد، ناچیز جلوه می کند.


:three: سوم- فردوسی و امام هشتم شیعیان:
امام هشتم شیعیان در سال ۸۱۸ یعنی حدود دویست سال پیش از فردوسی در مرو درگذشت و در دو سه فرسنگی زیستگاه فردوسی به خاک سپرده شد. بر پایه ی کتاب “حدودالعالم” که در سالهای میانسالی فردوسی نوشته شده، نه تنها مدفن امام هشتم ناشناس نبوده بلکه گروهی از مردم برای زیارت به آنجا می رفتند.

:large_blue_circle: در همه ی شاهنامه و در درازای همه ی آن سی و چند سالی که فردوسی بر روی آن کار می کرد، هیچ اشاره ای به این تنها امام شیعیان که در ایران به خاک سپرده شده است، نمی شود. مگر می شود فردوسی که از شدت علاقه به علی، بدخواهان او را حرامزاده می داند و خویشتن را با خاک پای علی یکی می کند، از تنها فرزند علی که در نزدیکی باغش مدفون شده، غفلت کند؟!

یا شاید فردوسی ارادت ویژه ای به امام هشتم شیعیان (علی ابن موسی الرضا) نداشته و سناریوی شیعه دوازده امامی بودن حکیم، نیز نادرست است.

:four: چهارم- توهین به مخالفان علی:
استاد توس که حتی در نکوهش دشمنان ایران، سیاهکاران و بیدادگران، زبانش به درشت گویی در کام نمی چرخد و در جای جای اثر جاویدانش، شرم و آزرم و رعایت اصول عرفی و اخلاقی موج می زند، به ناگاه دشمنان علی را بی پدر (حرامزاده) می نامد و از خدا می خواهد که آنان را در آتش بسوزاند!!

:beginner: فردوسی در سرزنش نمودن سودابه، گرسیوز، شغاد و ماهوی سوری که بانیان کشته شدن چهره های مورد مهرش در شاهنامه بوده اند اینگونه به تهدید و دشنام گویی نپرداخته است. چگونه می توان پذیرفت که در دیباچه ی شاهنامه، اینگونه به تحریک اکثریت سنی مذهب هم میهنانش پرداخته باشد؟!

 

:white_check_mark: دین فردوسی بزرگ چه بود؟ (بخش ۴)

#دین_فردوسی_بزرگ_چه_بود؟

از دیگر دلایلی که نمی توان فردوسی را مسلمان دانست باید به موارد زیر اشاره کرد:


:five: پنجم- گفته های پیشینیان درباره فردوسی:
عطار، در الهی نامه ی خود از زبان شیخ ابوالقاسم گرگانی که مانع خاکسپاری فردوسی در گورستان مسلمانان شد، فردوسی را گبر (زرتشتی) و نامسلمان می نامد و اینچنین از قول شیخ ابوالقاسم گرگانی می سراید:

چنین گفت او که فردوسی بسی گفت 
همه در مدح گبران (زرتشتیان) چون کسی گفت
به مدح گبرکان عمری به سر بُرد
چو وقت مردن آمد بی خبر مُرد
مرا در کار این برگ ریا نیست
نمازم بر چنین شاعر روا نیست


:red_circle: به این ترتیب آوازه ی فردوسی تا زمان عطار با گبری و زرتشتیگری پیوند خورده بود. اگر در زمان مرگ فردوسی، آوازه وی با تشیع آمیخته بود چرا باید از خاکسپاری او در گورستان مسلمانان جلوگیری شود؟!

این همه شیعیان آمدند و زیستند و رفتند. اگر حتی مانند حسنک وزیر نیشابوری بر دار هم کشیده شده باشند، برای دفن آنها در گورستان مسلمین مانع شرعی وجود نداشته است.

:beginner: نویسنده ای نیز مانند عبدالجلیل رازی قزوینی که شیعه بوده ‌است (سده هشتم هجری)، شاهنامه را “ستایش گبرکان” (زرتشتیان) دانسته است و خواندن آن را “بدعت و ضلالت” می دانست.

:large_blue_circle: از اینکه فردوسی نمیتوانست مسلمان باشد مهمترین دلیلش میتواند این مورد باشد که در شاهنامه اشعاری در مورد علی ابن ابی طالب و خلفای راشدین آورده شده.
نخست در اشعار مربوط به علی بسیار تند به سنی مذهب ها حمله شده است و اگر فردوسی شیعه بوده نمیتوانسته در ادامه اشعاری در باب خلفای راشدین بسراید یا بر عکس اگر ایشان سنی بوده نمیتوانسته از علی سروده باشد.

روح چیره در سایر ابیات شاهنامه با چند بیتی که در مورد علی ابن ابی طالب و خلفای راشدین آورده شده همخوانی ندارد.نگاه شاهنامه نسبت به اسلام گستران که به ایران تاختند بسیار منفی و از سر بی مهری است.

ن فردوسی بزرگ چه بود؟ (بخش ۵)

#دین_فردوسی_بزرگ_چه_بود؟


:red_circle: حال به محتوای سازگار شاهنامه و شخصیت فردوسی میپردازیم:

فردوسی واژه های زرتشتی مانند ایزد را ۴۳ بار، واژه ی خدا را ۱۷۴ بار، واژه ی خداوند را نزدیک به ۵۰۰ بار و واژه ی دادار را نزدیک به ۷۰ بار و واژه ی یزدان را بیش از ۱۰۰۰ بار در شاهنامه به کار برده است که تمامی این واژگان زرتشتی و ایرانی هستند.

:black_medium_small_square: در حالی که نام الله که حضورش میتواند نمادی از مسلمان بودن شاعر باشد، تنها یکبار در اواخر شاهنامه دیده می شود که افزوده بودن بیت مربوطه از سوی تمامی شاهنامه شناسان قطعی است.

:large_blue_circle: فردوسی از واژگان عربی "رب" و "اله" در هیچ جای شاهنامه استفاده نکرده. همچنین واژگانی مانند مذهب و شریعت در کل شاهنامه دیده نمی شود .
فردوسی همچنین مهمترین بخش اسلام یعنی مومن و کافر را نادیده انگاشته و این دو واژه را حتا یکبار هم بکار نبرده.
فردوسی به جای واژه ی اسلامی بهشت از واژه زرتشتی پردیس استفاده می کند و به جای واژه ی اسلامی جهنم از واژه ی زرتشتی دوزخ بهره می گیرد .
دوزخ حدود ۵۰ بار در شاهنامه آمده است .

:beginner: فردوسی در جای جای شاهنامه به بزم پهلوانان ایران اشاره کرده است.
در تمامی این موارد که پهلوانان و موبدان به شراب خواری و می گساری مشغول بوده اند با دیده ی مثبت می نگرد. باده گساری در شاهنامه در تعارض آشکار با آرای مسلمانانی است که خوردن شراب را گناه می دانند، درحالیکه می گساری با آیین ها و باور های زرتشتی ایرانی کاملا هماهنگ است.

:diamond_shape_with_a_dot_inside: حجاب به روشنی در شاهنامه نادیده انگاشت شده و رگه هایی از زن سالاری در کردار پهلوانانی زنان مانند گردآفرید دیده می شود که در سایر ادبیات پارسی نظیر ندارد.
به همین ترتیب استاد توس که از نظر رعایت اخلاق شعری و عفت کلام نیز بی همتاست بر اساس الگویی تکرار شونده و بی تردید انتخابی که بعید است در متون مرجع به وی وجود داشته باشد به پیش قدم بودن بانوان در پیوند با مردان تاکید میکند.
در عمل، تمام زنانی که از شاهنامه بار می گیرند به طور فعال شوهر خود را انتخاب می کنند و در پیشنهاد آمیزش به آنان پیش قدم می شوند و در عرصه ی اجتماعی نقش مهمی برای تعیین جایگاه زوج خویش در نزد خانواده ی پدری شان ایفا می کنند. مثلا تهمینه ای که رستم را به همسری بر می گزیند و از او به آمیزش دعوت می کند یا رودابه ای که زال را به همسری بر می گزیند و با پدرش و شاهنشاه ایران منوچهر از در مخالفت در می آید.
به همین شکل است رابطه ی منیژه با بیژن و فرنگیس با سیاوش و حتا شخصیتی منفی مانند سودابه با سیاوش .

:fire: همچنین فردوسی از آتشکده نوبهار به عنوان مکان مقدس زرتشتیان نام می برد و آن را با کعبه تازیان برابر میداند:

چو گشتاسپ را داد لهراسپ تخت
فرود آمد از تخت و بر بست رخت
به بلخ گزین شد بر آن نوبهار
که یزدان پرستان در آن روزگار
مر آن جای را داشتندی چنان
که مر مکه را تازیان این زمان

اگر فردوسی خود و مردم ایران را مسلمان می دانست، دیگر آتشکده ی نوبهار را همسان کعبه ی تازیان نمی دانست و به جای اینکه بسراید {همچون کعبه ی تازیان را}
میگفت {همچون کعبه ی مسلمانان را}

:black_medium_small_square: حال برخی می گویند فردوسی مزدکی بود اما باید بدانند که فردوسی در شاهنامه، انوشیروان دادگر را در کیفر دادن مزدکیان، ستایش می کند و در پایان داستان مزدک می آورد:

تو گر باهُشی راه مزدک مگیر

:sunny: فردوسی بزرگ در همان ابتدای شاهنامه باور زرتشتی خود را با آوردن بیت
{به نام خداوند جان و خرد} که همانا اهورامزدا می باشد بیان می کند .
اهورا یعنی جان و مزدا یعنی خرد و اگر فردوسی مسلمان می بود باید از خداوند بخشنده و مهربان در ابتدای شاهنامه سخن می گفت.

فردوسی در کل اشاره هایش به فرهنگ زرتشتی بیشتر از عناصر اسلامی بوده است.
چنانکه اوستا را حدود بیست بار و مفهوم دین زرتشتی را نزدیک دویست بار به کار برده است.

:hearts: در نهایت کسی که در زمان خود نه تنها ایرانی بلکه خود ایران بود و تاریخ، زبان و غرور از دست رفته ی ایرانی را برای همیشه جاودانه می کند، نه می تواند و نه میخواهد مسلمان باشد و بی تردید با اسنادی که ارایه شد، فردوسی بزرگ را باید ایرانی زرتشتی بدانیم.
روان این بزرگمرد پاک نژاد شاد باشد:blossom::tulip::cherry_blossom:

0
دارای دیدگاه ژوئن 1, 2019 از سوی (3,595 تراز)

پاسخ بخش یکم از گفتار شما :

1 – فردوسی هزار بیت دقیقی را از روی جوانمردی در شاهنامه آورده است . برای اینکه هم هزار بیت دقیقی از میان نرود و هم دین خود را به او که راهبر فردوسی در سرایش شاهنامه بوده است ادا کند و همچنین سروده های خود و سروده های دقیقی را برای سنجش کیفیت در برابر خوانندگان بگذارد.

2 – استاد خالقی مطلق در نسخه خود که بهترین ویرایش از شاهنامه ی فردوسی نزد پژوهشگران بشمار می رود ، نشان داده است که بیت های ستایش خلفای راشدین از سوی دیگران به شاهنامه افزوده شده است و از آن فردوسی نیست .

3 – شاهنامه ی ویرایش استاد فریدون جنیدی از سوی پژوهندگان و شاهنامه شناسان پذیرفته نشده است و نمی توان آنرا در پژوهش ها بکار گرفت . ایشان بیشتر شاهنامه را سروده ی دیگران می داند و تنها 16095 بیت از 50000 بیت شاهنامه را سروده ی فردوسی می داند .

4 – نمی دانم بینش شما از لجام گسیختگی و بی پروایی بیت هایی که آورده اید چیست . فردوسی در اینجا وارونه ی گفتار شما خود را پیرو امام علی می داند و به کسانی که با شیعیان میانه ی خوبی نداشته اند می گوید که من پیرو علی و اهل بیت او هستم و  چون من اینگونه ام، تو خوشت نمی آید . به هر روی آیین و دین من این است .

 

پاسخ بخش دوم از گفتار شما:

فردوسی از زبان کسی دیدگاه خود را نگفته است . دیدگاه فردوسی تنها در بخش هایی از شاهنامه از زبان خودش آورده شده است . اگر بخواهیم اینگونه بپنداریم و سخنان دیگران را دیدگاه و آرمان خود سراینده در نگر بگیریم . باید سخنان ارجاسپ پیرامون زرتشت را هم دیدگاه خود سراینده بپنداریم . آنجا که گفت :

یکی جادو آمد به دین آوری

به ایران به دعوی پیغمبری

همی گوید از آسمان آمدم

ز نزد خدای جهان آمدم

نشست او به ایران به پیغمبری

به کاری چنان یافه و سرسری !

می بینید که پیرو دیدگاه شما اگر بخواهیم گفتار شخصیت های شاهنامه را گفتار خود سراینده بدانیم در اینجا باید بدین برآیند برسیم که سراینده زرتشت را جادوگر و دین او را یافه و سرسری می دانسته است حال آنکه چنین نیست و هر کس نماینده ی گفتار زبان خودش است و فردوسی در شاهنامه تنها یک گزارشگر و سراینده است که گاه سخنانی از خود با زبان خود آورده است و سخنان دیگران هر چه باشد با دیدگاه سراینده پیوندی ندارد .

 

پاسخ بخش سوم از گفتار شما:

 اینکه ناصرخسرو در سفرنامه ی خود درباره ی دین و آیین فردوسی سخن نگفته ، دلیلی بر شیعه نبودن فردوسی نیست .

اینکه از امام رضا سخنی در شاهنامه نیامده است به چند شوند است و نخست باید در نگر داشته باشیم که درون مایه ی شاهنامه سرگذشت ایرانیان باستان است و نمی توان در میانه ی آن سخن از سرگذشت امام رضا به میان آورد . شوند دیگر این است که فردوسی شیعه ی دوازده امامی نبوده باشد .

بیت " نباشد جز از بی پدر دشمنش " ... این بیت بنا بر شاهنامه ی استاد خالقی مطلق سروده ی فردوسی نیست و افزوده ی دیگران است . هر چند اگر هم باشد می تواند نمایانگر باور و مهر فردوسی به امام علی باشد و فردوسی در اینجا خواسته است پاسخی به کسانی که علی را لعنت می کرده اند بدهد . یادآور شوم که فردوسی وارونه ی گفتار شما بدخواهان بهرام گور را هم نفرین کرده است زیرا بهرام از دیدگاه فردوسی پادشاهی نیکو بشمار می رفته است :

همی نو کنم بخشش و داد اوی

مباد آنکه گیرد به بد یاد اوی

می بینید که فردوسی کسانی را که از بهرام گور به بدی یاد کنند نفرین می کند .

پاسخ بخش چهارم از گفتار شما:

شیخ کرگانی- وارونه ی سخن شما-  فردوسی را گبر یا زرتشتی نمی دانسته است او فردوسی را ستاینده ی گبرکان می دانسته است و در همین داستانی که شما هم آورده اید در پایان اشاره می شود که شیخ در اشتباه بوده است !

فردوسی یک سراینده ی آزاده خوی و دانشمند بوده است بنابراین اینکه شما می گویید اگر او شیعه بوده نمی توانسته از خلفای راشدین سخن بگوید و اگر سنی بوده نمی توانسته از علی بگوید در اندیشه ی فردوسی جایی ندارد . همین اکنون مگر سنی مذهبان ایران(آشکارا) از علی و خاندان او بد می گویند ؟ مگر شیعیان ایران (آشکارا) اکنون به خلفا ناسزا می گویند ؟

پاسخ بخش پنجم از گفتار شما :

اینکه فردوسی واژه های ایزد و خداوند .... را فراوان بکار برده است برای این است که فردوسی از زبان پارسی و شیوه ی پهلوانی برای سرایش بهره برده است و دلیلی برای آنکه بخواهد به جای خدا ، الله بنگارد، نداشته است .اگر اینگونه بپنداریم و پیرو دیدگاه شما پیش برویم باید بگوییم هر کس پارسی سخن بگوید مسلمان نیست زیرا اگر مسلمان بود باید عربی سخن می گفت .

اینکه فردوسی در شاهنامه داستان بزم شاهان و پهلوانان ایران باستان را همراه با باده نوشی آورده است ، دلیلی بر مسلمان نبودن او نیست زیرا اگر این داستانها را از نثر به نظرم نکشیده بود ، ما می گفتیم فردوسی شاهنامه و داستان پادشاهان ایران را دستکاری و تحریف و سانسور کرده است . فردوسی خود در جوانی می می نوشیده است که در پیری در اندیشه ی توبه و بازگشت بوده است و خود در شاهنامه بدان اشاره کرده است . مانند ناصرخسرو که با آنکه مسلمان بوده اما گهگاهی باده نوشی هم کرده است .

در شاهنامه و در هنگام نبرد بهرام پور گشنسپ با خسروپرویز ساسانی ، گردیه خواهر بهرام در اردوگاه بهرام -کنار برادر- بود . گردیه برای باشندگی در انجمن ها و رای زنی های لشکر که در آن مردان گرد هم آمده بودند ، چادر به سر می کرد و به گفتگو با بزرگان لشکری می پرداخت :

چو خواهرش بشنید کآمد ز راه

برادرش پر درد زان رزمگاه

بینداخت آن نامدار افسَرَش

بیاورد فرمانبری چادَرَش

بیامد بنزد برادر دمان

دلش خسته از درد و تیره روان

فردوسی در شاهنامه بارها بانوان ایرانی را با پاژنام هایی چون " پوشیده رویان " و " روی پوشیدگان " یاد کرده است . بانوان ایرانی همواره روی خود را از مردان نامحرم و بیگانه می پوشانیده اند و شرم و حیا داشته اند . زمانی که بهرام گور پادشاه ساسانی پس از نخچیر به نزدیک خانه ی مرد پالیزبان می رسد و زن را در حالی که سبویی بر دوش دارد می بیند . زن با دیدن مرد بیگانه روی خود را می پوشاند :

زنی دید بر کفت او بر سبوی

ز بهرام خسرو بپوشید روی

شما فرموده اید که فردوسی آتشکده ی نوبهار را برابر با مکه آورده است . فردوسی در اینجا می خواهد بگوید که همان اندازه که مسلمانان در این زمان  مکه را دوست دارند و گرامی میدارند گشتاسپ هم در ایران باستان و پیش از اسلام آتشکده ی نوبهار را گرامی می داشته است .

اینکه شما فرموده اید در شاهنامه اشاره به عناصر زرتشتی بیشتر بوده است ، برای این است که درون مایه ی شاهنامه سرگذشت ایرانیان باستان است و بن مایه ی شاهنامه خدای نامک است ، نباید انتظار داشته باشیم کتابی که سرگذشت مردمان پیش از اسلام را گزارش کرده است ، در آن سخن از اسلام بیشتر از دین خود ایرانیان باستان باشد .

بیگمان فردوسی یک ایرانی میهن دوست و یک مسلمان شیعه بوده است . برای آشنایی با باور فردوسی بهترین راهنمای ما خود شاهنامه است .

گفتمان های پیشنهادی

0 تراز
1 پاسخ
آغاز گفتمان نوامبر 15, 2017 در بزرگان ایران از سوی ورجاوند (926 تراز)
+1 تراز
0 پاسخ
آغاز گفتمان می 20, 2023 در هنر و ادب ایران از سوی آرشا (1,167 تراز)
0 تراز
0 پاسخ
آغاز گفتمان ژان 2, 2022 در واژه شناسی-ریشه شناسی از سوی آرشا (1,167 تراز)
+1 تراز
4 پاسخ
آغاز گفتمان فوریه 7, 2020 در شاهنامه از سوی نقال زنجانی (25 تراز)
...