پاسخ بخش یکم از گفتار شما :
1 – فردوسی هزار بیت دقیقی را از روی جوانمردی در شاهنامه آورده است . برای اینکه هم هزار بیت دقیقی از میان نرود و هم دین خود را به او که راهبر فردوسی در سرایش شاهنامه بوده است ادا کند و همچنین سروده های خود و سروده های دقیقی را برای سنجش کیفیت در برابر خوانندگان بگذارد.
2 – استاد خالقی مطلق در نسخه خود که بهترین ویرایش از شاهنامه ی فردوسی نزد پژوهشگران بشمار می رود ، نشان داده است که بیت های ستایش خلفای راشدین از سوی دیگران به شاهنامه افزوده شده است و از آن فردوسی نیست .
3 – شاهنامه ی ویرایش استاد فریدون جنیدی از سوی پژوهندگان و شاهنامه شناسان پذیرفته نشده است و نمی توان آنرا در پژوهش ها بکار گرفت . ایشان بیشتر شاهنامه را سروده ی دیگران می داند و تنها 16095 بیت از 50000 بیت شاهنامه را سروده ی فردوسی می داند .
4 – نمی دانم بینش شما از لجام گسیختگی و بی پروایی بیت هایی که آورده اید چیست . فردوسی در اینجا وارونه ی گفتار شما خود را پیرو امام علی می داند و به کسانی که با شیعیان میانه ی خوبی نداشته اند می گوید که من پیرو علی و اهل بیت او هستم و چون من اینگونه ام، تو خوشت نمی آید . به هر روی آیین و دین من این است .
پاسخ بخش دوم از گفتار شما:
فردوسی از زبان کسی دیدگاه خود را نگفته است . دیدگاه فردوسی تنها در بخش هایی از شاهنامه از زبان خودش آورده شده است . اگر بخواهیم اینگونه بپنداریم و سخنان دیگران را دیدگاه و آرمان خود سراینده در نگر بگیریم . باید سخنان ارجاسپ پیرامون زرتشت را هم دیدگاه خود سراینده بپنداریم . آنجا که گفت :
یکی جادو آمد به دین آوری
به ایران به دعوی پیغمبری
همی گوید از آسمان آمدم
ز نزد خدای جهان آمدم
نشست او به ایران به پیغمبری
به کاری چنان یافه و سرسری !
می بینید که پیرو دیدگاه شما اگر بخواهیم گفتار شخصیت های شاهنامه را گفتار خود سراینده بدانیم در اینجا باید بدین برآیند برسیم که سراینده زرتشت را جادوگر و دین او را یافه و سرسری می دانسته است حال آنکه چنین نیست و هر کس نماینده ی گفتار زبان خودش است و فردوسی در شاهنامه تنها یک گزارشگر و سراینده است که گاه سخنانی از خود با زبان خود آورده است و سخنان دیگران هر چه باشد با دیدگاه سراینده پیوندی ندارد .
پاسخ بخش سوم از گفتار شما:
اینکه ناصرخسرو در سفرنامه ی خود درباره ی دین و آیین فردوسی سخن نگفته ، دلیلی بر شیعه نبودن فردوسی نیست .
اینکه از امام رضا سخنی در شاهنامه نیامده است به چند شوند است و نخست باید در نگر داشته باشیم که درون مایه ی شاهنامه سرگذشت ایرانیان باستان است و نمی توان در میانه ی آن سخن از سرگذشت امام رضا به میان آورد . شوند دیگر این است که فردوسی شیعه ی دوازده امامی نبوده باشد .
بیت " نباشد جز از بی پدر دشمنش " ... این بیت بنا بر شاهنامه ی استاد خالقی مطلق سروده ی فردوسی نیست و افزوده ی دیگران است . هر چند اگر هم باشد می تواند نمایانگر باور و مهر فردوسی به امام علی باشد و فردوسی در اینجا خواسته است پاسخی به کسانی که علی را لعنت می کرده اند بدهد . یادآور شوم که فردوسی وارونه ی گفتار شما بدخواهان بهرام گور را هم نفرین کرده است زیرا بهرام از دیدگاه فردوسی پادشاهی نیکو بشمار می رفته است :
همی نو کنم بخشش و داد اوی
مباد آنکه گیرد به بد یاد اوی
می بینید که فردوسی کسانی را که از بهرام گور به بدی یاد کنند نفرین می کند .
پاسخ بخش چهارم از گفتار شما:
شیخ کرگانی- وارونه ی سخن شما- فردوسی را گبر یا زرتشتی نمی دانسته است او فردوسی را ستاینده ی گبرکان می دانسته است و در همین داستانی که شما هم آورده اید در پایان اشاره می شود که شیخ در اشتباه بوده است !
فردوسی یک سراینده ی آزاده خوی و دانشمند بوده است بنابراین اینکه شما می گویید اگر او شیعه بوده نمی توانسته از خلفای راشدین سخن بگوید و اگر سنی بوده نمی توانسته از علی بگوید در اندیشه ی فردوسی جایی ندارد . همین اکنون مگر سنی مذهبان ایران(آشکارا) از علی و خاندان او بد می گویند ؟ مگر شیعیان ایران (آشکارا) اکنون به خلفا ناسزا می گویند ؟
پاسخ بخش پنجم از گفتار شما :
اینکه فردوسی واژه های ایزد و خداوند .... را فراوان بکار برده است برای این است که فردوسی از زبان پارسی و شیوه ی پهلوانی برای سرایش بهره برده است و دلیلی برای آنکه بخواهد به جای خدا ، الله بنگارد، نداشته است .اگر اینگونه بپنداریم و پیرو دیدگاه شما پیش برویم باید بگوییم هر کس پارسی سخن بگوید مسلمان نیست زیرا اگر مسلمان بود باید عربی سخن می گفت .
اینکه فردوسی در شاهنامه داستان بزم شاهان و پهلوانان ایران باستان را همراه با باده نوشی آورده است ، دلیلی بر مسلمان نبودن او نیست زیرا اگر این داستانها را از نثر به نظرم نکشیده بود ، ما می گفتیم فردوسی شاهنامه و داستان پادشاهان ایران را دستکاری و تحریف و سانسور کرده است . فردوسی خود در جوانی می می نوشیده است که در پیری در اندیشه ی توبه و بازگشت بوده است و خود در شاهنامه بدان اشاره کرده است . مانند ناصرخسرو که با آنکه مسلمان بوده اما گهگاهی باده نوشی هم کرده است .
در شاهنامه و در هنگام نبرد بهرام پور گشنسپ با خسروپرویز ساسانی ، گردیه خواهر بهرام در اردوگاه بهرام -کنار برادر- بود . گردیه برای باشندگی در انجمن ها و رای زنی های لشکر که در آن مردان گرد هم آمده بودند ، چادر به سر می کرد و به گفتگو با بزرگان لشکری می پرداخت :
چو خواهرش بشنید کآمد ز راه
برادرش پر درد زان رزمگاه
بینداخت آن نامدار افسَرَش
بیاورد فرمانبری چادَرَش
بیامد بنزد برادر دمان
دلش خسته از درد و تیره روان
فردوسی در شاهنامه بارها بانوان ایرانی را با پاژنام هایی چون " پوشیده رویان " و " روی پوشیدگان " یاد کرده است . بانوان ایرانی همواره روی خود را از مردان نامحرم و بیگانه می پوشانیده اند و شرم و حیا داشته اند . زمانی که بهرام گور پادشاه ساسانی پس از نخچیر به نزدیک خانه ی مرد پالیزبان می رسد و زن را در حالی که سبویی بر دوش دارد می بیند . زن با دیدن مرد بیگانه روی خود را می پوشاند :
زنی دید بر کفت او بر سبوی
ز بهرام خسرو بپوشید روی
شما فرموده اید که فردوسی آتشکده ی نوبهار را برابر با مکه آورده است . فردوسی در اینجا می خواهد بگوید که همان اندازه که مسلمانان در این زمان مکه را دوست دارند و گرامی میدارند گشتاسپ هم در ایران باستان و پیش از اسلام آتشکده ی نوبهار را گرامی می داشته است .
اینکه شما فرموده اید در شاهنامه اشاره به عناصر زرتشتی بیشتر بوده است ، برای این است که درون مایه ی شاهنامه سرگذشت ایرانیان باستان است و بن مایه ی شاهنامه خدای نامک است ، نباید انتظار داشته باشیم کتابی که سرگذشت مردمان پیش از اسلام را گزارش کرده است ، در آن سخن از اسلام بیشتر از دین خود ایرانیان باستان باشد .
بیگمان فردوسی یک ایرانی میهن دوست و یک مسلمان شیعه بوده است . برای آشنایی با باور فردوسی بهترین راهنمای ما خود شاهنامه است .