درود باد زِ من ایلِ بختیاری را

درود باد زِ من ایلِ بختیاری را
خجسته مردمِ ایران‌ پرستِ کاری را
درود باد به قومی که در حوادثِ دهر
به دستِ هم‌وطنان داد، دستِ یاری را
به روزِ معرکه بنشست بر سمندِ مراد
نمود تازه، کهن رسمِ شهسواری را
به روزِ حادثه برخاست همچو شیرِ ژیان
فزود سُلطه‌ ی سلطانِ بیشه زاری را
زِ بهرِ پاسِ وطن روزِ گیر و دارِ نبرد
نَبُرد ره به گریز و شکست، خواری را
دلاورانه به‌ پاخاست روزِ حادثه‌خیز
گرفت قلّه‌ ی تسخیرِکوهساری را
به یک دو حمله برون راند از سوادِ وطن
به نورِ همت و ایمان گروهِ تاری را
به نامِ مادرِ میهن نمود سینه سپر
به دوش بُرد گران‌ بارِ جانسپاری را
در اوجِ غیرت و همّت زِ سربلندی و ناز
به‌ سنگ زد سرِ تسلیم و شرمساری را
زِ خونِ غیرتِ ملّی که در رگش جاریست
زِ چهرِ مامِ وطن کرد، رخ‌نگاری را
چه طرفه منظره‌ ها بینی از نبردِ حیات
چو نیک درنگری کوچِ خانواری را
به کوچ‌ های زمستانی و بهاری برد
چه رنج‌ ها که نفرسود بُردباری را
دوان دوان پیِ احشام و بانگِ زنگله‌ ها
بود مصاحبِ وی گَردشِ صحاری را
گهی رَوَد به فراز و گهی فتد به نشیب
به پای، رُفته گذرگاهِ خار زاری را
به کوچگاه روانست و نی به لب گهگاه
کند به زمزمه‌ ای شکرِ ذاتِ باری را
بود به دوشِ زنان بار و کودک و اسباب
نشان‌ دهنده به شو رسمِ دستیاری را
به راهِ نهضتِ مشروطه قد علم کردند
به جبر، چیره نمودند اختیاری را
زدند تیشه به بیخِ درختِ استبداد
به شاهِ مستبد افزوده رنجِ خواری را
به راهِ خدمتِ آزادگی و آزادی
گرفته دامنِ توفیق و کامگاری را
هزار گونه ملامت نثارِ شه کردند
همان به خلوتِ بیگانگان حصاری را
سرانِ ایل نمودند در چنین ایام
زِ خویش همت و عزم و خردمداری را
«ادیب» از سرِ کلکِ حماسه‌سازِ وطن
نمود منزلتِ ایلِ بختیاری را

................

استاد ادیب برومند

در همین زمینه

دیدگاه‌ها  

0 # بهروز 1394-10-05 09:37
درود فراوان بر عشایر سخت کوش و مهمان نواز بختیاری.خدا همواره یاورشان باشد
پاسخ دادن

نوشتن دیدگاه